نوبلیست اقتصاد به هفته نامه تجارت فردا گفت

هسته سخت در مهار تورم

کدخبر: ۳۵۷۰۷۵
به گفته توماس سارجنت، اقتصاددان برجسته و نوبلیست، فرار از ابرتورم از دو مسیر «مهار انتظارات تورمی» در بخش اقتصادی و «رهایی از تعادل‌های مقاوم» در بخش سیاسی میسر خواهد شد.
هسته سخت در مهار تورم

 هفته‌نامه «تجارت‌فردا» در گفت و گو با توماس سارجنت، اقتصاددان و نوبلیست آمریکایی  نگاه او به مساله تورم در ایران را جویا شد. سارجنت، تحقیقات زیادی درخصوص زمینه‌های شکل‌گیری تورم و ابرتورم انجام داده است. این اقتصاددان به مساله تورم، علاوه‌بر مباحث اقتصاد کلاسیک، یعنی کاهش هزینه‌ها، افزایش مالیات و نکول بدهی، بحث انتظارات عقلایی را افزوده است. او در این مصاحبه راه مهار انتظارات را توضیح می‌دهد. مساله بعدی که از گفته‌های او برمی‌آید، اینکه اگر تورم یک مساله صرف اقتصادی بود، راه‌حل ساده بود، اما آنچه که مساله را پیچیده می‌کند اقتصاد سیاسی و مقاومت در برابر تغییر سیاست‌های اقتصادی است.

کلید مدیریت تورم

سارجنت بر این باور است که او در دهه ۷۰، انتظارات عقلانی را به مدل کینز اضافه کرده است. در مقاله معروف سارجنت با عنوان «پایان چهار تورم بزرگ»، ترکیب انتظارات عقلانی با توصیه کینز، راه مهار ابرتورم‌ها را شرح داده است. به گفته این اقتصاددان، هر چهار کشور مورد اشاره در مقاله (آلمان، اتریش، مجارستان و لهستان) تنها زمانی توانستند بر تورم فائق آیند که انتظارات مردم را مدیریت کنند. به عقیده سارجنت، مدیریت انتظارات هم با پیش‌بینی‌پذیر شدن اقدامات دولت، پرهیز از تغییر سیاست ناگهانی و کنترل کسری بودجه و حتی ایجاد توازن بودجه انجام شد.

سارجنت با اشاره به تجربه برزیل می گوید:در هنگام ابرتورم برزیل راه ثبات را در پیش گرفت و راه کنترل تورم را از مسیر ایجاد نظم و ثبات مالی دولت دید. نیروی محرکه این کار، وضعیت بازتوزیع درآمد بود، یعنی اقشار آسیب‌دیده بیش از دیگر اقشار، بار هزینه‌های مضاعف دولت را به دوش می‌کشیدند، چرا که تورم، مالیات تحمیلی بود که به گروه‌های ضعیف جامعه ضربه بیشتری وارد می‌کرد. آنها معتقد بودند که باقی اقشار جامعه نیز باید در هزینه‌های دولت، مسوولیت بپذیرند. آنها طرحی به نام «رئال» را اجرا کردند که وضعیت برزیل را از حالت ابرتورمی خارج کند و تورم را در ۸۰ درصد به ثبات برساند.

برندگان و بازندگان تورم

سارجنت می‌گوید: بخش اقتصادی مساله تورم ساده است، اما بخش اقتصاد سیاسی آن خیر. سارجنت تعادل نش را در اینجا یادآوری می‌کند. در تعادل نش، تعادلی در بازی به‌وجود می‌آید که هیچ یک از بازیگران انگیزه‌ای برای تغییر این تعادل ندارند. از نظر سارجنت مساله تورم هم یک تعادل نش است که هر کس در پاسخ به کنش دیگران بهترین پاسخ را می‌دهد. او برای این ایده، چند مثال می‌آورد؛ مثلا در بحران ابرتورم، مردم هرکاری که در توانشان هست انجام می‌دهند تا خود را با شرایط وفق دهند. یا در ابرتورم برزیل، بانک‌ها سود بسیار زیادی کسب کردند، اما نه از طریق وام دادن، بلکه از طریق نقل و انتقال پول آدم‌های پولدار و ثروتمند که با جابه‌جایی مداوم سرمایه و پول خود به‌دنبال فرار از مالیات تورمی بودند. بانک‌ها ارزش افزوده بسیار زیادی خلق کردند، اما نه با قرض دادن و قرض گرفتن، بلکه با استفاده از تکنولوژی نقل و انتقالات. گفته‌های سارجنت نشان می‌دهد که برای مهار تورم، باید به تعادل مخربی که در بازیگران تورم بالا ایجاد شده، توجه کرد و راهی برای برهم زدن این تعادل ناصواب یافت.

 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید