دست رد سعید جلیلی به سینه جمنا
خبرآنلاین - فاطمه استیری: میگوید وارد ائتلاف اصولگرایان نمیشود، کسی را هم با این موضعگیری متعجب نمیکند؛ او کار خود را میکند؛ همه رقیب میداند حتی هم جناحی هایش را. درست مانند همان سال 92 که برای اولین بار سطح سیاسی خود را به «نامزد انتخابات ریاست جمهوری» رسانده بود.
سعید جلیلی آن موقع هم همه را رقیب می دید، آنگونه عجیب به علی اکبر ولایتی تاخت و به شکلی عجیب تر با محمدباقر قالیباف، فرمانده سابق خود مواجهه انتخاباتی کرد. او همان نسبتش را البته با شیب نسبتا تندتر با این شخصیت های سیاسی حفظ کرده است. محمدباقر قالیباف را به صورت عجیبی بر سر ماجرای املاک شهرداری به چالش میکشد و در مورد گورخوابها به او طعنه سنگین می زند. هنوز که هنوز است هر جا که می نشیند حرفی می زند تا پاسخ حرف های ولایتی در مناظره سال 92 را داده باشد.
حرفهایی مانند این؛«عدهای سخنی را مبنی بر اینکه در گفتوگو جای انشا گفتن نیست بر زبان میآوردند که منظورشان شیوه مذاکراتی است که ما در پیش داشتیم. البته بعدها با انتشار اسناد این گفتوگوها مسائل بیشتر روشن خواهد شد اما با توجه به همین انتقاد باید گفت که گفتوگو محل «دیکتهنوشتن» هم نیست. در گفتوگوهای آلماتی طرف مقابل پیشنهادی داشت و میگفت ما این کار را انجام میدهیم و شما هم در مقابل فلان کار را انجام دهید. در آنجا حرف ما این بود که اگر قرار است سهم تعهد هر دو طرف را شما مشخص کنید، پس چرا به گفتوگو آمدهاید؟ این گفتوگو نیست بلکه دیکته است. گفتوگو جای «انشاخواندن» نیست اما جای «املانوشتن» هم نیست!»
گزینه ای که دیگر مطلوب پایداری ها نیست!
خیلی ها وقتی از سعید جلیلی حرف می زنند اصرار دارند که بگویند او همان گزینه مطلوب پایداریهاست حتی اگر بسیاری از پایداریها خلاف آن را بگویند، مانند آنچه امروز روانبخش از پایداری های نزدیک به آیت الله مصباح تاکید کرد که «سعید جلیلی عضو جبهه پایداری نیست.» نکته اما این است که او این روزها تصمیمی گرفته که شبیه تصمیم پایداری هاست؛ «عبور از اصولگرایان».
آنها فقط در این تصمیم مشترکند، راهشان اما یکی نیست، به مشکل خورده اند؛ همین هم هست که پایداریها زیرکانه از سعید جلیلی تعریف میکنند اما وقتی بحث مصداق پیش کشیده می شود نامهای دیگری را ردیف می کنند که اثری از سعید جلیلی در فهرستهایشان نباشد. جلیلی هم در همین احساس نخواستن با آنها مشترک است. نمی خواهد که پایداری ها ویترین او باشند در انتخابات. یک کلام؛ او گوشش به کسی بدهکار نیست. کار خودش را می کند و راه خودش را می رود.
جمنا و جلیلی؛ یک علامت سوال بزرگ
اما داستان جمنا و سعید جلیلی را چگونه باید تحلیل کرد؟ اگر او مخالف حضور در ائتلاف بود چرا نامش در میان نامزدهای برگزیده جمنا قرار گرفته است؟ خیلی ساده است ؛ پاسخ این را می توان از نزدیک ترین افراد به او شنید.
یکی از نزدیکان رسانه ای آقای دیپلمات در مطلبی که در کانال تلگرامی حامیان سعید جلیلی نوشته ماجرا را اینگونه شرح داده است: «گفته اند حتی سعید جلیلی را هم در جمع کاندیداهای جمنا قرار داده اند که به رای گذاشته شود. فکر می کنم البته این اتفاق از سر لطف نیفتاده باشد، بلکه چاره ای نداشته اند جز این کار. فکرش را بکنید، انقلابی ترین گزینه موجود در میان کاندیداها، در جمع گزینه های حزبی که مدعی مردمی بودن، انقلابی بودن و جبهه بودن است جایی نداشته باشد.خودبخود یک خلاف واقع سه گانه در ذهن ها شکل می گیرد. پس حتی حالا که بعد از چندین و چند جلسه و فرستادن واسطه و ... او با دلایلی محکم حاضر نشده زیر بار امضا یک پیمان قبایلی برود هم باز "مجبورند" او را در فهرست نهایی خود بگذارند، زیرا حذف انقلابی ترین، خیلی از خلاف واقع نمایی ها را رو خواهد کرد.»
دامنه گلایه های آنها از اصولگرایان حتی فراتر هم رفته است«چگونه است ساختار جدید به اصطلاح مردمی شان که پسوند بامسمای «انقلاب» را هم با خود یدک می کشد، دو ماه است با تمام توان مشغول تخریب و تخطئه انقلابی ترین کاندید از لیست پنجاه نفره شان بوده اما امروز قرار است ایشان را در ادامه بازی شان برای تحت فشار گذاشتن او و انقلابیون، کاندید مردمی جبهه شان کنند. کاندیدی که عقیده دارند جبهه انقلاب با او همیشه «جبهه ای شکست خورده» است...»
همین واگویهها، گلایهها، شنیدهها و تحلیلهاست که میگوید اصولگرایان با سعید جلیلی چندین جلسه برگزار کرده اند تا او را راضی به پیوستن به ائتلاف کنند، با این وجود گویا آنها برای جلیلی شرط گذاشته اند؛ یک شرط بزرگ؛ تعهد به کناره گیری در صورت لزوم . شرطی که براساس شنیده ها گویا آن را نپذیرفته است.
براساس گفته های نزدیکان به اقای دیپلمات واسطه هایی نیز فرستاده شده اند. اصولگرایان بعد از اینکه از این جلسات به نتیجه نرسیده اند، کار را به واسطه گری رسانده و تلاش کرده اند از این زاویه برای کنار گذاشتن جلیلی اقدام کنند. جلیلی حتی واسطه ها را هم پس زده است. واسطه هایی که شاید از خارج از جناح هم بوده باشند. شاید از همین روست که آنها به کنایه این موضوع را القا می کنند که گویا تخریب سعید جلیلی در دستور کار جمنا قرار گرفته است. این را میتوان به صراحت از همین متن ها فهمید.
او که این روزها خودش در قبال جمنا سکوت اختیار کرده و سفر پشت سفر می رود، قبلا در مورد وحدت چنین گفته بود؛ «بعضی از دوستان میپرسند چرا اصولگرایان وحدت ندارند؟ باید توجه داشت که اولین موضوع در جریانی که معتقد به نظام، انقلاب و ارزشهایش هست وحدت در نگاهش است. منظور از وحدت گفتمانی همین است. نمی شود عده ای بگویند ما یک قبیله و حزب هستیم و همه با هم باشیم، هر کسی هم هر حرفی دارد بزند و به هر جهتی که میخواهد برود اما نزدیک هر انتخابات که شد وحدت کنیم! اینها ایمان مردم را تقویت نمیکند، چون در این صورت مردم پیش خودشان میگویند اینها سر قدرت با هم ائتلاف میکنند که نهایتاً یک چیزی گیرشان بیاید.»
اما اگر بخواهیم بدانیم سعید جلیلی دقیقا چه در ذهن دارد و چه ایده برای اردیبهشت 96 دارد نیازی نیست چندان پیچیده تحلیل کنیم. خیلی ساده است. او همان راهی را رفته که آیت الله مصباح چند سال پیش به او توصیه کرده بود:«این طور نیست که این زحمات و تلاشها هیچ اثری نداشته باشد. آیا اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینه ها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای 4 سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
شاید پربیراه نیست اگر بگوییم او از همان فردای انتخابات او برای سال 96 فکر کرده بود. سعید جلیلی از همان زمان نسبتش را با آرایش سیاسی و نیروهای آن مشخص کرده است. حالا هم که به انتخابات رسیده شیباش را تندتر کرده ؛ این را تصمیم سازان جمنا بیش از همه می دانند . اینکه چرا نام او را در فهرست انتخاباتی خود گذاشته اند یک جواب بیشتر ندارد ؛ «سعید جلیلی از اصولگرایان عبور کرده اما اصولگرایان هنوز تن به عبور از او یا اعلام عبور از او نداده اند». شاید اصولگرایان هنوز امیدوار به جذب او به بدنه راست گرایان هستند.