پشت پرده « جمنا » از آوردن رئیسی
این در حالی است که بقیه جریانها و گروههای سیاسی نیز در این زمینه ذیحق هستند و باید از امکانات عمومی برای ارائه برنامههای خود به مردم استفاده کنند». جملات بالا سخنان مهندس حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و نایبرئیس دوره دوم و سوم شورای شهر تهران است. بیادی در گفتوگو با «آرمان» همچنین درباره کاندیداتوری آقای رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری عنوان میکند: «کسانی که آقای رئیسی را برای کاندیداتوری در انتخابات معرفی کردند از سر دوستی و مودت این کار را نکردهاند.
این افراد با مشاهده آینده احتمالی آقای رئیسی و از سر حسادت ایشان را وارد بازی انتخابات کردند. این افراد به دنبال این هستند که در فضای انتخابات آقای رئیسی در مظان اتهام تبلیغات مسموم قرار بگیرد و در نهایت با کاهش شانیت اجتماعی مواجه شود. این افراد احساس میکنند احتمال اینکه آقای رئیسی در آینده به مدارج بالایی دست پیدا کند وجود دارد. به همین دلیل نیز تلاش کردند وی را وارد بازی دو سر باخت انتخابات ریاستجمهوری کنند». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با حسن بیادی را از نظر میگذرانید.
آیا اصولگرایان با محوریت قرار دادن جمنا میتوانند به اجماع نهایی و موفقیت در انتخابات دست پیدا کنند؟در شرایط کنونی جمنا چه کارکردی برای جریان اصولگرایی پیدا کرده است؟
هرگونه تلاش برای رسیدن به وحدت در بین اصولگرایان ممدوح و قابل قبول است. با این وجود اگر شرایطی به وجود بیاید که مردم ابزار قرار بگیرند و تنها عدهای به منافع خود برسند امر مذمومی رخ داده است. متاسفانه برخی از دوستان در جمنا احساس میکنند کفیل و وصی مردم هستند. این افراد خود را در حدی میدانند که احساس میکنند میتوانند برای مردم تصمیم بگیرند. این در حالی است که این افراد از جنبه و ظرفیت کافی برای تحمل افراد درون گروه خود نیز برخوردار نیستند. به نظر من کسانی که جمنا را تشکیل دادند در جریان بزرگ اصولگرایی بیش از۲۰ درصد آرا را نصیب خود نخواهند کرد. مساله مهم درباره جمنا مربوط به پشت پرده این تشکل سیاسی است. در پشت پرده جمنا تمامیتخواهانی حضور دارند که خود را کفیل و وصی مردم تلقی میکنند و تلاش میکنند افراد منتخب خود را به عنوان کاندیدا وارد رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری کنند. به عنوان مثال مکانهایی که در اختیار این دوستان برای برگزاری جلسات و همایشهای خود قرار میگیرد در اختیار هیچکدام از جریانها و احزاب دیگر قرار نگرفته و تنها مختص به جمنا بوده است. این در حالی است که بقیه جریانها و گروههای سیاسی نیز در این زمینه ذیحق هستند و باید از امکانات عمومی برای ارائه برنامههای خود به مردم استفاده کنند. سوال دیگری که باید از اصولگرایان پرسید این است که چرا در چند انتخابات اخیر به وحدت نرسیدهاند و به آرای یکدیگر احترام نمیگذارند. به نظر من یکی از دلایل اصلی این مساله این است که در ظاهر تصمیمگیریهایی در این زمینه صورت میگیرد اما در اصل تصمیمات را در پشت پرده افراد دیگری بدون رایگیری و از سر تمامیت خواهی میگیرند. این افراد با لابیگری برخی از آرا را به دیگران تحمیل میکنند. اگر ما به نتیجه رایگیری جمنا نگاه کنیم متوجه میشویم که برای این انتخابات به حداقل شایستگی افراد نیز توجه نشده است. به نظر میرسد مهمترین دلیل انتخاب این افراد میزان اتصال این افراد به باندهای قدرت و ثروت بوده است. در نتیجه برای این افراد اتصال و ارتباط گزینههای مورد نظر خود با باندهای قدرت و ثروت بیش از شایستگی افراد اهمیت داشته است. متاسفانه برخی به واسطه ارتباط بیشتر با باندهای قدرت و ثروت موفق شدهاند افراد بزرگی را در پازل انتخابات جابهجا کنند.
چرا سعید جلیلی حاضر نشد میثاق نامه جمنا را امضا کند؟ جلیلی برای حضور احتمالی خود در انتخابات از چه استراتژی ای استفاده خواهد کرد؟
آقای جلیلی برای خود یک شخصیت مستقل قائل است و هیچگاه نیز عنوان نکرده متعلق به جریان اصولگرایی است. تمامیت خواهانی که در جریان اصولگرا وجود دارند به دنبال این هستند که با جمع کردن شخصیتهای برجسته زیر چتر واحد اهداف پشت پرده خود را محقق کنند. به نظر من کسانی که آقای رئیسی را برای کاندیداتوری در انتخابات معرفی کردند از سر دوستی و مودت این کار را نکردهاند. این افراد با مشاهده آینده احتمالی آقای رئیسی و از سر حسادت ایشان را وارد بازی انتخابات کردند. این افراد به دنبال این هستند که در فضای انتخابات آقای رئیسی در مظان اتهام تبلیغات مسموم قرار بگیرد و در نهایت با کاهش شانیت اجتماعی مواجه شود. این افراد احساس میکنند احتمال اینکه آقای رئیسی در آینده به مدارج بالایی دست پیدا کند وجود دارد.
به همین دلیل نیز تلاش کردند وی را وارد بازی دو سر باخت انتخابات ریاستجمهوری کنند. دلیل این مساله نیز این است که اگر آقای رئیسی به ریاستجمهوری دست پیدا کند پس از مدتی مانند همه روسایجمهور قبلی محبوبیت خود را از دست میدهد و در صورتی که در انتخابات شکست بخورد با کاهش اقبال عمومی در آینده مواجه خواهد شد به شکلی که رسیدن به مدارج بالا را تحت الشعاع قرار میدهد. درباره آقای جلیلی نیز باید عنوان کنم احتمال حضور مستقل ایشان در انتخابات وجود خواهد داشت. به هر حال در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ نیز اصولگرایان با حضور آقای جلیلی موافق نبودند اما ایشان به یک باره در انتخابات ثبت نام کرد.
چرا محمد باقر قالیباف با وجود گمانهزنیهای زیادی که درباره حضور وی در انتخابات وجود داشت از کاندیداتوری در انتخابات انصراف داده است؟
به نظر من در بین گزینههایی که در جمنا مطرح شده است تنها آقای قالبیاف و آقای رضایی در سطح ریاستجمهوری و مدیریت کشور بودند و بقیه افرادی که مطرح شدند در ابتدای راه سیاسی خود قرار دارند. نکته جالب در این زمینه این است که برخی افرادی که در جمنا مطرح شدهاند از عهده مدیریت وزارتخانه خود نیز برنیامدهاند و هنوز سوالات زیادی درباره مدیریت آنها وجود دارد.
آیا ترس از شکست مجدد در انتخابات باعث شده که آقای قالیباف در انتخابات شرکت نکند؟
به هر حال تعلقات ایشان و آقای رضایی به نظام باعث شده که آبرو داری کنند. با این وجود به نظر می رسد برخی از قبل تصمیم خود را درباره گزینههای جمنا گرفتهاند و رایگیری به صورت تشریفاتی برگزار شد. به نظر من با توجه به شرایط موجود احتمال خلف وعده در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ مانند سال۹۲ وجود دارد. در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ قرار بود از بین آقایان ولایتی، قالیباف و حدادعادل دو نفر به سود کاندیدایی که رای بیشتری دارد کنار بروند که در نهایت این اتفاق با خلف وعده برخی صورت نپذیرفت. در نتیجه در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ نیز این اتفاق محتمل است و ممکن است گزینههای مطرح شده جمنا به سود گزینه نهایی کنارهگیری نکنند. نکته دیگر اینکه به نظر میرسد اصولگرایان در آینده درباره رایگیری جمنا تصمیم دیگری اتخاذ و از گزینههای دیگری در انتخابات استفاده کنند.
چرا جمنا گزینه حزب موتلفه اسلامی یعنی آقای میرسلیم را از لیست خود کنار گذاشت؟ به نظر شما واکنش حزب موتلفه به این تصمیم چه خواهد بود؟ این مساله چه پیامدهایی برای اصولگرایان خواهد داشت؟
در فضای سیاسی ایران همه به این مساله اذعان دارند که حزب موتلفه دارای سابقه و تاثیرگذاری زیادی در تاریخ انقلاب اسلامی بوده است. بسیاری از اعضای این حزب ریشهدار و قدیمی از پیشگامان انقلاب اسلامی بودند وبرای اعتلای انقلاب زحمات زیادی کشیدهاند. با این وجود باید این نکته را متذکر شوم که در اغلب انتخاباتها اصولگرایان به حزب موتلفه اسلامی بیمهری و کم توجهی کردهاند و سابقه و اهمیت این حزب را نادیده گرفتهاند. با این وجود حزب موتلفه همواره مصلحانه رفتار کرده و با سعه صدر و ایثار با برخی اقدامات نابجای اصولگرایان برخورد کرده است. در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد اصولگرایان با کم لطفی به حزب موتلفه نگاه میکنند و به همین دلیل نیز تلاش کردند گزینه حزب موتلفه را از لیست خود کنار بگذارند.
به نظر شما حضور آقای رئیسی در انتخابات و رقابت ایشان با آقای روحانی فضای انتخابات را دوقطبی خواهد کرد؟ آقای رئیسی برای حضور در انتخابات با چه چالشها و فرصتهایی مواجه خواهد بود؟
در مرحله اول باید این نکته را متذکر شوم که این اصولگرایان نبودهاند که آقای رئیسی را انتخاب کردهاند، بلکه آقای رئیسی حاضر شده است با اصولگرایان همکاری داشته باشد. به نظر من شان تولیت آستان قدس رضوی به دلیل خدمت به بارگاه مقدس حضرت امام رضا(ع) از همه مقامهای سیاسی کشور بالاتر است. این در حالی است که در شرایط کنونی آقای رئیسی با حضور در انتخابات باید پاسخگوی تمامی ناکامیها و نقایص جریان اصولگرایی در گذشته باشد. به همین دلیل نیز آقای رئیسی نمیتواند در انتخابات به دستاورد مهمی دست پیدا کند. بنده معتقدم با شرایط کنونی آقای رئیسی بیش ازپنج میلیون رای نمیآورد و در مقابل آقای روحانی شکست خواهد خورد. اگر آقای رئیسی کاندیدای اعتدالگرایان میشد با آرای بیشتری در انتخابات مواجه میشد. این در حالی است که ایشان با دعوت اصولگرایان در انتخابات حضور پیدا کرده است و به همین دلیل شانس کمی برای موفقیت در انتخابات خواهد داشت. بدون شک آقای رئیسی با حضور در انتخابات، آینده سیاسی خود را به مخاطره انداخته است.
چرا احمدینژاد با وجود اینکه عنوان کرده بود در انتخابات از هیچ کاندیدایی حمایت نمیکند به صورت رسمی از بقایی حمایت کرده است؟
مقام معظم رهبری با دوقطبی شدن انتخابات مخالف هستند و اعتقاد دارند مردم باید با سلایق مختلف در انتخابات شرکت کنند. این در حالی است که حرکت جمنا برخلاف فرمایش رهبر معظم انقلاب و در راستای دوقطبی کردن فضای انتخابات است و انتخابات را دوقطبی میکند. از سوی دیگر به آقای احمدینژاد توصیه شده که در انتخابات شرکت نکند. این در حالی است که ایشان از حضور در انتخابات منع نشدهاند. با این وجود تنها به آقای احمدینژادتوصیه شده که در انتخابات شرکت نکند و بقیه نزدیکان ایشان میتوانند در انتخابات شرکت کنند. در نتیجه آقای بقایی برای حضور در انتخابات اعلام حضور کرده است و آقای احمدینژاد نیز از او حمایت کرده است.
آیا حضور بقایی در انتخابات نظم انتخاباتی اصولگرایان را به هم نمیزند؟
اصولگرایان دارای نظم انتخاباتی نیستند که بقایی بخواهد نظم آنها را به هم بزند. اصولگرایان مدتهاست دچار چنددستگی و انشقاق هستند. هر جا هم که مشاهده میکنید وحدت وجود دارد به صورت صوری است و حالت دوگانه دارد. دوگانگی به معنای اینکه در ظاهر وحدت وجود دارد اما در باطن و پشت پرده اختلافات عمیقی وجود دارد.
دیدگاه شما درباره سخرانی احمدینژاد در خوزستان و اظهارات پرسروصدای وی چیست؟
به نظر من در این زمینه یک حرکت ناپسند رسانهای صورت پذیرفته است. براساس اطلاعاتی که بنده از دوستان حاضر در جلسه سخنرانی کسب کردهام گویا فضای سخنرانی بسیار ملتهب و در آستانه تظاهرات بوده است و آقای احمدینژاد تلاش کرده با این سخنان فضای سالن را آرام کند. از سوی دیگر بخشهایی از سخنان آقای احمدینژاد انتخاب شده و به صورت گسترده در رسانهها منتشر شده است.
دیدگاه شما درباره نوع تبلیغات احمدینژاد و بقایی مانند کاشت نهال با پیت حلبی و انتشار کلیپهای پرحرف و حدیث چیست؟
متاسفانه در کشور ما برخی ارزشها به بیارزشی و برخی از بیارزشیها به ارزش تبدیل شده است. در اغلب کشورهای جهان کمدینها و هنرپیشههای سینما در انتخابات شرکت میکنند و خود را در معرض آرای مردم قرار میدهند. به عنوان مثال آرنولد شوارتزنگر در انتخابات آمریکا شرکت کرد و به فرمانداری ایالت کالیفرنیا نیز دست پیدا کرد. از سوی دیگر آقای جانسون که در شرایط کنونی وزیر امور خارجه انگلیس است در گذشته شهردار لندن به عنوان هوشمندترین شهر جهان بود. با این وجود ایشان همواره سخنرانیهای خود را با مضحکه و لودگی آغاز میکرد و باعث خنده حضار میشد. به همین دلیل نیز من معتقدم نباید به نوع تبلیغات افراد در انتخابات خرده گرفت.
در نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات که در آستانه عید نوروز منتشر شد مشایی و طیف منتسب به احمدینژاد بیش از آنکه تلاش کنند به اصولگرایان نزدیک شوند به نظر میرسید که به شکلهای مختلف تلاش میکنند قرابت خود را با جریان اصلاحات نشان دهند. چرا احمدینژاد در شرایط فعلی احساس میکند اگر از اصولگرایان فاصله بگیرد و به اصلاحطلبان نزدیکتر شود بهتر میتواند به نتیجه برسد؟
احمدینژاد مدتهاست حساب خود را از اصولگرایان جدا کرده است. به نظر من برخی از دیدگاههای احمدینژاد به اصلاحطلبان نزدیکتر است. بنده در دولت احمدینژاد یکی از منتقدان جدی ایشان بودم و در شرایط کنونی نیز هستم. با این وجود چشم خود را به بسیاری از واقعیتها نبستهام و معتقدم آقای احمدینژاد در برخی زمینهها خدمات ارزندهای برای کشور انجام داده است. ما باید برای حضور دیگران در فضای سیاسی کشور احترام قائل شویم و نگاه یک بعدی به مساله نداشته باشیم. به هر حال آقای احمدینژاد دارای پایگاه رای است و تمایل دارد در انتخابات تاثیرگذار باشد. در نتیجه کسی نمیتواند مانع ایشان شود.
حمید بقایی مدعی است مشکلات کشور و مردم تنها با احیای تفکر و شیوه مدیریت احمدینژاد حل خواهد شد. به نظر شما احیای تفکر احمدینژاد در مدیریت کشور میتواند مشکلات مردم را حل کند؟
به نظر من آقای بقایی از گزینههایی که در جمنا مطرح شده است چیزی کمتر ندارد، بلکه ممکن است در برخی مسائل عملکرد قویتری نیز داشته باشد. با این وجود به نظر من گزینههایی که از سوی اصولگرایان و آقای احمدینژاد مطرح شدهاند از توانایی پیروزی در انتخابات برخوردار نیستند و نمیتوانند در انتخابات موفقیت خاصی به دست بیاورند. در بین گزینههای مطرح شده در جریان اصولگرایی تنها آقای قالیباف و آقای رضایی توانایی مدیریت کشور را دارند وبقیه از این توانایی برخوردار نیستند. حضرت امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند: «بین اینکه بر سر یک کار مهم یک فرد خائن باشد یا بیتجربه هیچ تفاوتی وجود ندارد».
به نظر شما پایگاه رای آقای روحانی نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ ریزش داشته یا با رویش همراه بوده است؟
پایگاه رای آقای روحانی نسبت به سال۹۲ ریزش داشته است. با این وجود ایشان در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ دوباره به ریاستجمهوری انتخاب خواهد شد و کاندیداهای اصولگرا توانایی رقابت با ایشان را ندارند. به نظر من آقای روحانی در انتخابات پیش رو با چالش زیادی مواجه نخواهد بود و در دور اول به ریاستجمهوریخواهد رسید. این در حالی است که اگر ایشان با هر کاندیدای اصولگرایی به دور دوم انتخابات برود دوباره پیروز انتخابات خواهد بود. یکی از چالشهایی که ممکن است برای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به وجود بیاید حضور چند کاندیدای اصولگرا در انتخابات است که در نهایت باعث شکستن آرا شود. در چنین شرایطی اصولگرایان تلاش میکنند با کشاندن انتخابات به دور دوم به سود گزینه نهایی خود کنار بروند و همگی از ایشان در مقابل آقای روحانی حمایت کنند. به نظر من این برنامهریزی نیز در نهایت به موفقیت نخواهد رسید و آقای روحانی دوباره به ریاستجمهوریخواهند رسید.