کنایه روزنامه جمهوری اسلامی به احمدینژاد
انتشار بیانیه آقای مهندس محمد هاشمی خطاب به ملت شریف و بزرگوار ایران، انصافاً حکایت از ریشهدار بودن اخلاق و فرهنگ در شخصیت وی دارد؛ آن هم در روزگاری که باید اینگونه رفتارها را چراغ به دست جستجو کرد.
اینکه انسان شناختهشده و خدومی چون ایشان که از همان آغاز نهضت تا کنون در کارنامهاش از تخریب و حاشیهسازی و بداخلاقی نشانی نبوده بلکه همه این چهار دهه مصدر مسئولیتهای حساس بوده باشد ولی صلاحیت او برای ریاست جمهوری تأیید نشود و با کمال متانت به این رأی تمکین کند، جای شگفتی دارد و در خور ستایش است؛ آن هم در زمانی که طرفداران بعضی افراد که روزگاری چشم و چراغ برخی از اعضای همین شورای نگهبان بودند نه تنها به رد صلاحیت وی تمکین نکردند بلکه دعوت به اعتراض و آشوب و پوشیدن لباس سیاه میکنند.
آن اخلاق کجا و این بد اخلاقی کجا؟ البته مقصرین اصلی آنانی هستند که برای از صحنه به در کردن انقلابیون بزرگ، او را آوردند و قدسی و الهی کردند. یکی گفت امام زمان سفارش او را کرده و دمیده شدن این نفخه الهی را مقدمه ظهور دانست، دیگری در خطبههای نماز جمعه تهران نامه او به رئیسجمهور وقت آمریکا را از الهامات خداوندی قلمداد کرد و توصیهاش این بود که همه حتی کودکان آن را بخوانند و در مدارس و دانشگاهها و صداوسیما مکرر پخش شود!
طبیعی است که با اینگونه سخنان حالا آن آقا مدعی باشد. جواب میدهند ملاک حال فعلی افراد است، یعنی نعوذ بالله امام عصر (عج) حال او را نمیدانستند که به شما پیغام حمایت را دادند؟ کجا رفت آن الهامات و سفارشات قدسی؟
اینکه ایشان برای ریاست جمهوری صلاحیت نداشت را عوام و خواص فهمیده بودند، پس چگونه شما برای دو دوره او را تأیید کردید و الآن چه اتفاقی افتاده که بر طبل مخالفت میکوبید؟ انگار نه انگار که پشت پرده همه این حوادث تلخ را نمیشناسید.
برای آقای مهندس هاشمی همین پاداش کافی است که مردم حتی پیش از یوم تبلی السرائر قضاوت خود را کردهاند و همین رفتار و روحیه انقلابی و ارزشی و تواضع در برابر قانون که گمشدۀ روزگار ماست برای آنان دنیایی ارزش دارد.