مروری بر روزنامه های شنبه 27 خرداد
1- تحریمهای موشک بالستیک: که اشخاص دخیل در برنامه موشکی بالستیک ایران و کسانی که با آنها داد و ستد دارند را هدف تحریم قرار میدهد.
2- تحریمهای جدید تروریسم: تحریمهایی مرتبط با تروریسم را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال میکند و بطور مشخص قوانینی علیه افرادی تدوین میکند که در حال حاضر به بهانه حمایت ادعایی ایران از «تروریسم» تحریم هستند. این قانون رئیسجمهور آمریکا را ملزم میکند به فاصله حداکثر 90 روز بعد از اجرایی شدن، تحریمهایی را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اشخاص خارجی که جزو مقامها، مأموران یا وابستگان این سازمان هستند، اعمال کند.
3- اجرای تحریم تسلیحاتی: رئیسجمهور آمریکا را ملزم میسازد تا دارایی افراد و نهادهای درگیر در فعالیتهای خاص مرتبط با تأمین، فروش و یا انتقال تسلیحات منع شده و مواد مرتبط به یا از ایران را توقیف کند.»
مقامات ارشد دولت یازدهم نیز برجام را «فتحالفتوح»، «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت»!، «پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر» و... نامیده و تأکید کرده بودند که «در همان روز اول توافق، تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی بطور کامل لغو خواهند شد و نه تعلیق. حتی تحریمهای تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود».
براساس آنچه از سوی دولتمردان و رسانههای به ظاهر حامی دولت ادعا شده بود، قرار بود طبق برجام نه تنها تحریمهای قبلی علیه ایران لغو شود بلکه تحریم جدیدی نیز علیه کشورمان تصویب نشود اما همه چیز برعکس است و نه تنها تحریمهای قبلی (حتی هسته ای؛ مانند تحریم U_turn) سرجای خود باقی مانده بلکه تحریمهای بیسابقه؛ شدید و جدیدی در عصر پسابرجام علیه ایران تصویب میشود، با این تفاوت که دیگر بخش زیادی از توان هستهای را از دست داده ایم و همزمان تحریم هم میشویم. در همان ایام کیهان در تحلیلها و گزارشهای متعدد تاکید کرد که دشمنى آمریکا با ملت ایران و با جمهورى اسلامى اصلاً حول محور هستهاى نیست و این تنها یک بهانه است.»
کیهان در بخش دیگری از این گزارش آورده است: «مقامات دولت یازدهم و رسانههای حامی دولت همواره تاکید داشتند که دیپلماسی جای بیانیه خواندن نیست و ادعاهای بزرگی همچون اینکه «باید با تخصص و تجربه با جهان صحبت کرد» و «اولویت دولت یازدهم، تعامل گرایی،عقلانیت و تنش زدایی با جهان است» را مطرح کردند. اما در نهایت، ناشی گری در دیپلماسی توسط مقامات دولت یازدهم موجب تحریم، تحقیر و تهدید علیه منافع کشورمان شد. تحریمهای بیسابقه آمریکا علیه ایران، یکی از میوههای برجام و نتیجه دیپلماسی انفعالی دولت یازدهم با ژست تنش زدایی است...
با این حال، حداقل دولت ایران در شرایط فعلی میتواند با مدنظر قرار دادن بند 36 برجام و با توجه به آشکار و اساسیبودن عدم پایبندی طرف مقابل به تعهداتش، اجرای جزء یا تمام تعهداتش را متوقف کند. در بخشی از بند 36 برجام آمده است: «چنانچه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد و چنانچه طرف شاکی معتقد باشد موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» میباشد، آنگاه آن طرف میتواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی یا جزئی اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کرده و یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ نماید که معتقد است موضوع مصداق «عدم پایبندی اساسی» بهشمار میآید».
اما به موجب بند 3 قانون مصوب مجلس برای اجرای برجام، یعنی همان قانونی که دولت به موجب آن مجوز اجرای برجام را از پارلمان اخذ کرد، در چنین مواردی که این توافقنامه به صورت روشن توسط طرف مقابل نقض شده: «دولت ایران باید همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد بهطوریکه ظرف مدت 2 سال ظرفیت غنیسازی کشور به یکصد و نود هزار سو افزایش یابد.»
صرفنظر از تکلیفی که مصوبه مجلس بر دوش دولت میگذارد و حتی صرفنظر از شروط نهگانه رهبر حکیم انقلاب، خود دولت ایران نیز به موجب بند 26 برجام رسماً اعلام کرده است: «ﺗﺤﻤﯿﻞ ﯾﺎ ﺑﺎزﮔﺮداﻧﺪن ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎی ﻣﺸﺨﺺﺷﺪه در ﭘﯿﻮﺳﺖ 2 ﯾﺎ وﺿﻊ ﺗﺤریمهای ﺟﺪﯾﺪ ﻫﺴﺘﻪای را ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﺗﻮﻗﻒ ﮐﻠﯽ ﯾﺎ ﺟزئی اﺟﺮای ﺗﻌﻬﺪات ﺧﻮد وﻓﻖ ﺑﺮﺟﺎم، ﺗﻠﻘﯽ ﺧﻮاﻫﺪ کرد» بنابراین پرسش پیش روی امروز آن است که آیا در صورت اجرایی شدن این مصوبه، دولت ایران به تاکید خود در برجام نیز بیاعتنایی خواهد کرد یا خیر؟»
اسناد منتشر شده بخشی از رویدادهای سالهای 1954-1951 میلادی است که طی آن حوادث قبل از کودتا، عملیات سرنگون کردن مصدق و نیز وقایع پس از آن را به تصویر می کشد. بنا به گزارش ایرنا به نقل از سایت اسناد امنیت ملی وابسته به دانشگاه جرج واشنگتن امریکا، در این اسناد افشاگرانه که از سوی وزارت خارجه امریکا منتشر شده است، به عملیات پنهانی دولتهای ترومن و آیزنهاور و سیاستهای آنها درباره ایران اشاره شده که در نهایت به سرنگونی دولت محمد مصدق انجامید. علاوه بر آن، این اسناد از دخالت سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی امریکا در ایجاد چنین سیاستهایی حکایت میکند.
یکى از این اسناد به تاریخ ١٩ اوت ١٩٥٣ نشان مىدهد رابط سیا در تهران و سفیر امریکا از واشنگتن خواستهاند پس از کودتا، براى کمک به دولت زاهدى ٥ میلیون دلار بودجه اختصاص دهد. در میان دیگر اسناد منتشر شده، درخواست از دولت وقت امریکا برای اختصاص 5 میلیون دلار برای حمایت از کودتا و تعیین متن سخنرانی شاه مخلوع از جانب سفیر وقت امریکا و توصیه به وی برای دعوت از مردم برای پیروی از دستورات زاهدی دیده میشود.
خصوصاً رویای ترامپ برای بازسازی آنچه امپراتوری امریکا میداند بر خطرات این موقعیت میافزاید. چیزی که در این میان مهم است، این نکته است که ما در این سوی میدان، لزوماً امریکا و سیاست امریکا را موجودیتی یکدست ندانیم و بر تفاوتها و اختلافات داخل آن اشراف داشته باشیم. بزنگاههای تاریخی همچون کودتای 28 مرداد هر چند گواهی بر این هستند که دخالت خارجی در کشورها به بهبود وضعیت منجر نخواهد شد، اما یک روی دیگر هم دارند و آن اینکه طیفهای تندرو، مانند دولت فعلی امریکا هیچ درسی از این عبرتهای تاریخی نمیگیرند و خوانشی متفاوت از آن دارند.»
جوان
در مقابل عبدالله گنجی در روزنامه جوان در یادداشتی تحت عنوان «جشن تولد اعتدال شاید وقتی دیگر» نگاهی متفاوت داشته و با رویکرد انتقادی در این زمینه نوشته است: «چرا برخی از ما لحنمان را اصلاح نمیکنیم و چرا نمیدانیم با چه لحنی با دولت، منطقه و با دنیا صحبت کنیم، با لحن تند به جایی نمیرسیم.» این بخشی از سخنان رئیسجمهور در ضیافت افطار با رسانههای عمدتاً همسو است. گویی با لحن درست فقط باید با دولت، منطقه و دنیا صحبت کرد و ضرورتی ندارد با دیگران نیز لحنمان را اصلاح نماییم و گویی فقط قرار است دیگران لحنشان را اصلاح نمایند و ما از آن معاف هستیم.
این باورناپذیری نه از سوی منتقدان که جریان همسو نیز هیچ دفاعی از چنگاندازی ایشان به صورت نظام و بازوهای توانمند آن نکرد که انتقاد هم کرد. وقتی روحانی سخن از اعتدال میکند به یاد جمله معروف هانتینگتون میافتیم که: «با خشونت مخالفت کن ولی خود بدان عمل کن.» خوب است رئیسجمهور محترم و منتقدان یک تیم مشترک تشکیل دهند و مفاهیم توهینآمیز و افراطی دو طرف را احصا و وزندهی نمایند و روشن شود افراطیون مدنظر ایشان نمرهای بالاتر از افراط میگیرند یا خود ایشان؟ ممکن است کسانی در کشور تندروی کنند و در بسیاری از مواقع قابل دفاع هم نیست اما آنان پرچمدار و مدعی اعتدال نیستند.
افراط آنان با افراط روحانی یک تفاوت عمده دارد؛ افراط آنان کسی را خوشحال نمیکند اما افراط روحانی چون در نسبت با اصل نظام و انقلاب و 180 درجه برخلاف مواضع خود ایشان در دهه 60 است، غرب و مخالفان نظام را خوشحال و به وجد میآورد. غرب مبنائاً دشمن ماست اما افراطیون مدنظر روحانی منتقد یا مخرب دولت هستند، چه خوب است همانگونه که روحانی با بیان و رفتار خود دشمنان مبنایی را خوشحال میکند بتواند هنر خوشحال کردن منتقدان داخلی را نیز داشته باشد. سخن روحانی بسیار درست است که باید همه انرژی و توان کشور برای حرکت رو به رشد به کار گرفته شود اما هیچ کس از لحن و بیان ایشان حتی در روزهای پس از انتخابات چنین باوری را استنباط نمیکند. چه بسا ایشان اگر در تهیه کارنامه قابل قبول اقتصادی موفق نشود، همچنان افراطگری دوران انتخابات را ادامه دهد و اذهان منتظر کار را دنبال نخودسیاه بفرستد.
روزنامه اعتماد همچنین گزارشی درباره ترکیب کابینه دولت دوازدهم مطرح کرده است. در گزارش اعتماد آمده است: «تعدادی از نمایندگان مجلس در گفتوگو با «اعتماد» از گزینههای شنیده شده خودشان برای وزارتخانهها در کابینه دوازدهم میگویند. در مورد سیاسیترین وزارتخانه یعنی وزارت کشور، ظاهرا رفتن رحمانیفضلی قطعی است. اغلب نمایندگان نام «محمد شریعتمداری» را برای این وزارتخانه مطرح میکنند اما نام «موسوی لاری» و «مرتضی بانک» هم برای این وزارتخانه مطرح است.
علیرضا رحیمی، نماینده تهران از جمله کسانی است که نام «محمد شریعتمداری» برای این وزارتخانه را شنیده است. میگوید رفتن رحمانی فضلی قابل پیش بینی است. به این دلیل که دولت آقای روحانی به اندازه کافی آسیبشناسی از خود را انجام داده و در شرایطی وارد دولت دوازدهم میشود که هم یک آسیبشناسی از درون انجام داده و هم یک آسیبشناسی از بیرون. محمد جمالی نوبندگانی هم معتقد است در وزارت کشور تغییری صورت خواهد گرفت. هرچند او میگوید فراکسیون مستقلین معتقد است آقای رحمانی فضلی باید بماند و به همین دلیل رحمانی فضلی رای اصولگرایان و مستقلین را با خود دارد.
اما فاطمه ذوالقدر محتملترین گزینه برای وزارت کشور را «موسوی لاری» میداند هرچند او در کنار اینها نام «شریعتمداری و بانک» را هم برای این وزارتخانه شنیده است. او همچنین برای وزارت آموزش و پرورش «شهیندخت مولاوردی» را گزینه محتمل میداند. میرزایی نکو، نماینده دماوند اما معتقد است که «نوبخت» از جمله گزینههای وزارت آموزش و پرورش است. رحیمی هم گزینه محتمل برای این وزارتخانه را «محمدعلی نجفی» میداند. اما به گفته فاطمه ذوالقدر «ربیعی» در وزارت کار، «سلطانیفر» در وزارت ورزش و «طیبنیا» در وزارت اقتصاد ماندگار خواهند بود.
علیرضا رحیمی، نماینده تهران شنیدههایش از سایر گزینهها را اینگونه بیان میکند: آقای واعظی جزو گزینههای پیشنهادی وزارت امور خارجه است. برای وزارت صنعت و همینطور وزارت بازرگانی «حسن یونس سینکی» مطرح شده که البته نام او برای وزارت بازرگانی جدیتر است. به گفته او برای وزارت دفاع «شمخانی» و «محمد فروزنده» مطرح هستند.
در وزارت اطلاعات با وجود مطرح شدن گزینههای دیگری مانند «مجید انصاری» و «پورمحمدی» اما اقبال به «محمود علوی» وزیر فعلی بیشتر است. و به احتمال زیاد خود او در این وزارتخانه باقی خواهد ماند. رحیمی میگوید: «حسینعلی امیری» هم به عنوان یکی از گزینههای جدی وزارت دادگستری مطرح شده است. آقای اشرف افخمی به عنوان گزینه وزارت اقتصاد یا وزارت بازرگانی مطرح است. آقای «مسجد جامعی» هم برای وزارت فرهنگ مطرح شده است و جزو گزینههایی است که بحثش جدی است. هرچند در کنار او خانم «زهرا شجاعی» را هم برای وزارت فرهنگ مطرح کردهاند.
محمد جمالی نوبندگانی هم نماینده دیگری است که شنیدههایش را با «اعتماد» در میان گذاشته است. به گفته او در وزارت صنعت و معدن حتما تغییری خواهیم داشت و آقای «ویسه» برای این وزارتخانه مطرح است. او میگوید در رابطه با وزارت رفاه و تعاون اجتماعی احتمال میدهم اگر وزیر بهداشت همچنان «قاضیزاده» باشد آقای «ربیعی» نمیتواند تفاهم اداری چندانی با ایشان داشته باشد و چون امورات مشترک زیادی با هم دارند رییسجمهور ناچار است یکی از این دو نفر را عوض کند. به اضافه اینکه برخی از اعضای تاثیرگذار لیست امید مثل آقای وکیلی در مجلس به دنبال استیضاح آقای ربیعی بودند هرچند شرایط ایجاب نکرد این کار را انجام بدهند. او بر مبنای همین استدلال من احتمال میدهد وزارت تعاون و رفاه شاهد تغییراتی باشد. او بدون اینکه نام ببرد میگوید یکی از نمایندگان مجلس گزینه مطرح برای این وزارتخانه است.
فرجیدانا و نجفی گزینههای وزارت علوم
به گفته جمالی در وزارت بهداشت و درمان هنوز تصمیم نگرفتهاند که چه کنند. از طرفی برای ادامه اجرای طرح تحول همین وزیر فعلی مناسبتر است. از طرف دیگر کمیسیون بهداشت و درمان معتقد است باید این طرح حساب شدهتر پیش برود چون بیمهها بدهکاری زیادی به خاطر مسائل درمانی داشتند تا جایی که ٨ هزار میلیارد تومان مجلس اوراق قرضه برایشان تصویب کرد. مشخص نیست دولت چقدر بتواند به وزارت بهداشت و درمان در این طرح تحول کمک کند.
معتقدم وزیر بهداشت حتما شروطی در این رابطه دارد و اگر این شروط محقق نشود احتمال اینکه آقای هاشمی در کابینه دوازدهم وزیر نباشد زیاد است. او میگوید در رابطه با وزارت ورزش به احتمال زیاد آقای «سلطانیفر» ماندگار خواهد بود. در وزارت ارشاد هم فکر میکنم خود آقای «صالحی امیری» باقی بماند. در وزارت کشاورزی دولت میخواهد آقای «حجتی» بماند مگر اینکه آقا حجتی برای جاهای دیگری مثل شهرداری مطرح باشد. در رابطه با وزارت ارتباطات یا آقای «واعظی» در همین پست میماند یا مسوولیت دیگری و شاید حتی بالاتر در کابینه بگیرد.
برای این وزارتخانه در عین حال نام آقای «جهانگرد» هم مطرح است. او میگوید وزارت راه و مسکن اگر تفکیک شوند آقای «آخوندی» در وزارت راه خواهد ماند چون من گزینه جایگزینی نشنیدهام مگر اینکه ایشان خودش نخواهد. جمالی تاکید میکند وزارت علوم یکی از وزارتخانههایی است که حتما وزیرش تغییر خواهد کرد. آقای «فرجیدانا» و آقای «نجفی» اسمشان برای این وزارتخانه مطرح است. قاسم میرزایی نکو، نماینده دماوند هم بر اساس شنیدههای خودش به «اعتماد» میگوید که آقای «شافعی» برای وزارت صنعت مطرح است. در وزارت اطلاعات بهتر از آقای علوی بعید است کسی را بتوانند پیدا کند.
آقای «ربیعی» در وزارت رفاه و تامین اجتماعی جزو کسانی بودند که به قول رییسجمهور گیوههایشان را ور کشیدند و کمک کردند، بنابراین ماندگار خواهند بود. آقای «صالحیامیری» در وزارت ارشاد هم همین وضع را دارد. به گفته او «فرهادی» در وزارت علوم جزو گزینههایی است که حتما عوض میشود. میرزایی نکو میگوید دانشجویان تا جایی که اطلاع دارم کاملا شاکی هستند که وزیر علوم فضا و شرایطی در دانشگاهها ایجاد کرد که مطلوب نیست و انتظارات بیشتر از اینهاست. او آمدن فرجیدانا به وزارت علوم را محتملتر از سایر گزینهها میداند. الیاس حضرتی هم چند روز پیش در توییتی به تغییرات در کابینه دوازدهم اشاره کرده بود.
آنطور که او نوشته بود محمدعلی نجفی احتمالا به جای نوبخت به سازمان برنامه خواهد رفت و نوبخت به جای نهاوندیان به دفتر رییسجمهور؛ البته او پیش بینی کرده شانس نوبخت برای ادامه کار در سازمان برنامه و بودجه بیشتر است. همینطور به گفته او نوروززاده یا ویسه به جای نعمتزاده به وزارت صنعت، حسین مرعشی به جای خانم احمدی پور به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و حاجی یا نوبخت به جای دانشآشتیانی به وزارت آموزش و پرورش خواهند رفت. در عین حال رفتن وزیر صنایع و وزیر علوم و وزیر کشور قطعی است.»
آرمان امروز
موضع گیری رسانهای سیدعلی خمینی، نوه امام خمینی درباره انقلاب، زنان و وضعیت کنونی جامعه
در بیت امام خمینی معمولاً سیدحسن خمینی گفت و گو میکند و سایر اعضا ترجیح میدهند گفت و گویی نداشته باشند اما حالا سیدعلی خمینی با روزنامه آرمان گفت وگو کرده و تیتر و عکس یک این روزنامه را به خود اختصاص داده است. علی خمینی در بخشهایی از این گفت وگو که با تیتر «وجدان عمومی جامعه را تخطئه نکنید» تاکید کرده است: «ما الان مدعی نیستیم که یک حکومت اسلامی استاندارد و تمام عیار چه از حیث سیاسی و چه از حیث قضائی و چه از حیث اقتصادی هستیم. نه، فاصله داریم و مردم ما از خیلی از اتفاقات ناراضی و ناراحتاند اما این هم کم لطفی و بی انصافی است که جوری بیان و صحبت کنیم که گویی همه چیز سیاه است و گویى عقبگرد داشتهایم و پیش نرفتیم. نخیر! بنده معتقد هستم در این 40 سال که انقلاب شکل گرفته و ملت آمدهاند ما به طور عادی دائما پیش رفتهایم. ممکن است که سالهایی سرعتمان کم باشد یا بعضی وقتها درجا بزنیم یا حتى یک وقتهایی در بعضی از موضوعات عقب رفته باشیم ولی شما آمار بگیرید و به کسانی که یادشان رفته، یادآوری کنید که شرایط امروز ما با شرایط 20، 30 و 40 سال پیش ما مساوی نیست. ما در همه زمینهها پیشرفت کردهایم. البته نارضایتی وجود دارد.»
نوه امام خمینی در بخش دیگری از این گفت و گو اظهار میکند: «البته شرایط ما با مطلوب خیلی فاصله دارد ولی دنیا هم با مطلوب خیلی فاصله دارد. ما هم از حیث اقتصادی و هم از حیث سیاسی و هم از حیث اجتماعی فریاد برمی آوریم که طلاق زیاد است. 19 درصد از ازدواجهای ما به طلاق میانجامد. خیلی خب، خیلی بد است که در جمهوری اسلامی که ما ادعای معنویت و خانواده داریم، 19 درصد ازدواجها به طلاق میانجامد اما آیا آن کسی که میگوید 19 درصد ازدواجها در ایران به طلاق منتهی میشود در فرانسه که امالقرای مطلوب غرب محسوب میشود، ببیند میزان طلاق چند درصد است؟ آیا 60 درصد آمار طلاق در اروپا را دیده است؟ البته این 19 درصد ما هم خیلی بد و فاجعه است و باید جلوی آن گرفته و برایش فکری شود که حتما در این میان مشکلات اقتصادی و فرهنگی هم دخیل است. تغییرات مختلف اجتماعی حتما هست اما آیا ما باید همین طور بگوییم که وضعیت ما خیلی بد است و 19 درصد طلاق داریم اما 60 درصد اروپا را نبینیم و بعد فکر کنیم که ما در جهنم هفتم و آنها در بهشت هفتم هستند! این از کجا نشات میگیرد؟ اینکه همه داریم گوی سبقت را در سیاهنمایی و خراب کردن اقدامات جمهوری اسلامی از هم میرباییم. جمهوری اسلامی به کلیتش چه در دوره زعامت امام و چه در دوره زعامت مقام معظم رهبری به پیش رفته اما این به این معنا نیست که ما مشکل نداریم. مردم ما امروز مشکل، مصیبت، فقر، بدهی و مشکلات خانوادگی دارند. کارگران ما امروز مشکل دارند و اینها هست ولی امید را از مردم نگیریم. بگوییم که ما داریم رو به جلو حرکت و پیشرفت میکنیم و انشاءا... اینها هم حل میشود»
نوه امام خمینی در بخشی از این گفت و گو درباره وضعیت فساد در شرایط کنونی کشور نیز عنوان نموده است: «من خودم از قبل از سه هزار میلیارد هرجا که سخنرانی داشتم یکی از تاکیداتم بر همین مساله فساد بود. اما الان دیگر جواب مردم، پوزخند است. بالاخره شما یک حکومت هستید. 5 سال یک فاجعه را به عنوان ساختارهای فسادزا شناسایی کرده اید. بالاخره یکبار، دوبار فریاد میزنید و مردم میگویند احسنت و پشتتان هستند. ولی وقتی 10 سال قرار است همینطور از فساد بگویید و هیچ کاری نمیکنید این دیگر نشان از ناتوانی شماست. دیگر نباید از فساد دم بزنید بلکه باید مثل ما پایین بنشینید و یک عده دیگر که بلد هستند آنها کار را انجام دهند. ما شعارزده شده ایم و متاسفانه موضوعات را که مطرح میکنیم، شروع به بزرگنمایی و شعاردادن میکنیم و دیگر از شعار خسته میشویم و مردم هم خسته میشوند و دیگر کنارش میگذاریم و فاسدان هم کار خودشان را انجام میدهند. لذا در کل باید از شعار کم کرده و به عمل بیفزاییم.
بپذیریم که حکومت تشکیل داده ایم. یک سری از لوازم، لوازم حکومت است. یک وقتی میگوییم حکومت جمهوری اسلامی. جمهوریت یک معنا و اسلام یک معنایی دارد اما حکومت هم یک لوازمی دارد. اینکه من میگویم انقلاب ملت ایران، براى آب و نان نبود به این معنا نیست که اگر شما حکومت تشکیل دادید باز هم وظیفه آب و نان مردم را ندارید. حکومت محمدرضا پهلوی هم که باشد همین آب و نان را باید تامین کند. شمر هم حکومت تشکیل دهد، آب و نان را باید تامین کند. ما باید بپذیریم که ما حکومت هستیم و ما باید حل کنیم چون کس دیگرى نیست که بخواهد حل کند. اما شعار پشت شعار و حرف پشت حرف و اعلام همیشگی و وعده مقابله با آن و بعد از سه هزار میلیارد به هشت هزار برسیم و از هشت تا به 12 هزار میلیارد برسیم و بعد هم دروغ و راست قاطی شده. اینها قابل تحمل نیست.
روحانیت یک عمر در منابر براى مردم خوانده است که امیرالمومنین فرمان داد که قلمها را نازک کنید. (چون قلم را در دوات میزدند و مینوشتند)، گفت که قلمها را نازک کنید، فاصله خطها را کم کنید. این حکومتی است که ما خبرش را دادیم و بعد ما در زندگی امام میدیدیم. امام نوشتههای خود را کنار روزنامه مینوشتند و به دفترشان میدادند. بالاخره اینها مشکلاتی است که با آن روبه رو هستیم و مردم دیگر از اینکه بخواهم بگویم فساد اینطور و آنطور است، خسته شده اند. دیگر اگر مردم عمل نبینند حق دارند که عصبانی و معترض شوند و به بی کفایتی مسئولان شان حکم کنند.»
سیدعلی خمینی درباره حضور زنان در جامعه نیز تاکید کرده است: «ما تناقضاتی داریم. از اول باید تکلیفمان را روشن کنیم. اگر قرار است به زن پُست ندهیم و کار نکند و شغل نداشته باشد و در خانه باشد از اول نگذاریم که از 18 سالگی به دانشگاه برود و رشته مهندسی و فنی درس بخواند که در ازدواجش هم 4، 5 سال تاخیر بیفتد و آخر سر هم هرجا برود بگویند که به زن کار نمیدهیم و برو خانه بچه داری ات را بکن! آنوقت از هر دوتایش میمانیم. اگر قرار است به زنان کار ندهیم خب از اول نگذاریم به دانشگاه برود. ولی اگر قرار است کار بدهیم و بگوییم خوب است به دانشگاه برود. باید بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی فکری به حالش بکنیم. اما از همه جهات با مشکل روبه رو هستیم. این هم شایسته نیست که زنان و دخترانمان را در یک فضای فاسد بفرستیم.
بالاخره از بعضی موارد مطلع هستیم و باید نسبت به اینها دغدغه داشته باشیم. مردم هم نسبت به این مساله دغدغه دارند. خود یک پدر، شوهر و خود یک زن. برخی از زنان مجبور هستند که در بعضی از فضاها کار کنند. امروز یکى از دغدغههای دنیای غرب این است که به زنها ظلم میشود و از آنها سوءاستفاده میشود. باید از اول راهی که غرب رفت و حالا در پی اصلاح آن است را نرویم. ما که داریم میبینیم، پس از اول اصلاح شده جلو برویم وتجربههای غرب را پیش چشم خودمان داشته باشیم. امروز من میدانم برخی از زنان اجبارا در محوطه و محیطی کار میکنند که به آنها ظلم شده و از آنها بهره برداریهای غلط میشود.
این را هم خود زنان باید دغدغه داشته باشند. بالاخره اسلام، حدودی را میان زن و مرد قرار داده. ما معتقد هستیم که زنان در انقلاب بودند، هستند و خواهند بود. در تمام کشور باید از آنها استفاده شود اما نه با نگاه لاابالی غربی. ما عقیده مان این است که خود زنان رنج میبرند ونمی پذیرند. حالا اگر کسی خواست، خواست خودش است و ما کاری نداریم. ولی کسانی که برنامه ریزی میکنند اولا باید سازوکار تصمیم گیریشان واحد باشد و بالاخره به یک تصمیمی برسیم که به آن تناقضی که گفتم، نخوریم. مراقب هم باشیم که یک وقت با مشکلات دیگری روبهرو نشویم.
ببینید! در زمان امام والده ما به دانشگاه رفتند و درس خواندند. امام یک مرجع تقلید بود. یک انسانی که کسی در تدین او هیچ شبههای ندارد. کسی در غیرتش هیچ شبههای ندارد. امام خیلی غیرت دینی داشت. دختر امام خانم مصطفوی، جمعیت زنان جمهوری اسلامی را به عنوان حزب تاسیس میکنند. کاملا فعالیت میکند، گروه تشکیل میدهد، آدم جمع میکند، سخنرانی میگذارند و جلسه برگزار میکنند. والده من به دانشگاه میروند و درس میخوانند و بقیه دختران خانواده امام هم میرفتند و درس میخواندند اما با همه این حرفها امام میگفتند پسری که بالغ شده در جلسهای که دختران پیش من نشستهاند، وارد نشود. یعنی مرز هم بود. بچهها که بالغ میشدند میگفت دختران که میآیند شما دیگر نیایید چون اینها میخواهند راحت باشند. اما از آن طرف همین دختران همه آزاد بودند که به دانشگاه بروند و فعالیت کنند و در خیابانها بروند. قبل از انقلاب، تظاهرات میکردند.
والده ما، بچه به بغل در خیابان تظاهرات میکرده و میآمده. اصل قصه دیوارکشی به والده ما برمی گردد که به امام گفتند در کلاس ما حدفاصلی گذاشتهاند و دیواری کشیدهاند. امام میگویند که بیخود این کار را کردند. والده ما میگوید که صورت بدی دارد که اینطوری خط کشی کنند. امام پدر ما را میخواهد. به پدرم میگوید که بررسی کنید و جلویش را بگیرید. بعد از آن آیتا... خامنهاى در نماز جمعه به این مطلب اشاره میکنند که ما مخالف دیوار کشیدن هستیم. ما نمیخواهیم در دانشگاهها دیوار بکشیم. مساله این است که وقتی امام را مدنظر قرار دهیم، امام در غایت عمل به وظایف شرعی بود. یعنی امام سر مساله شرعی با کسی کوتاه نمیآمد. این در خانواده بود، در بیرون از خانه بود، در نوشتههایشان هم هست... .»
قانون
ادعای جعل امضاء برای سوال از رئیس جمهور و قرینه سازی روحانی با احمدی نژاد!
روزنامه قانون در گزارشی پیرامون تلاش برخی نمایندگان برای طرح سوال از رئیس جمهور با امضای بالا، از جعلی بودن شماری از امضاها پرده برداشته و در این زمینه مدعی شده است: «این جریان در مسیر فشار بر روحانی، دست به تقلب زده و امضاهایی را زیر نامه سوال ثبت کردهاند که جعلی بوده است! در همین راستا روزنامه همدلی در گزارشی با نقد این اقدام نوشت: «روز سهشنبه سیدجواد ابطحی، نماینده خمینیشهر در مجلس از جمعآوری ۶۴ امضا از نمایندگان مجلس برای طرح سوال از روحانی خبر داد. به دنبال این خبر، جبار کوچکینژاد، عضو اصولگرای مجلس نیز در گفتوگویی از جمعآوری 50امضا جهت سوال از رییس جمهور درباره هرج و مرج در برخی بنگاههای مالی و اعتباری سخن گفته بود. او همچنین گفته بود، بر اساس قانون، سوال از رییس جمهور به 75 امضا احتیاج دارد که بنده معتقدم تعداد امضاها تا روزهای آینده به 75 امضا خواهد رسید!
اما دست این جماعت زمانی رو میشود که زهرا ساعی، عضو فراکسیون امید که نامش به عنوان نماینده امضاکننده سوال از رییس جمهور مطرح شده است، در واکنش به این موضوع، سوال از رییس جمهور را ادامه رفتارهای جریان انحرافی دانست و گفت: موضوع سوال غیر اخلاقی است و اعلام نام من به عنوان یکی از امضاکنندگان سوال، سوءاستفاده سیاسی از اعتماد نمایندگان است. این نماینده تبریز در مجلس ضمن بیاطلاعی از اعلام نام او به عنوان یکی از امضاکنندگان سوال از رییس جمهوری افزود: یکی از نمایندگان با حضور در جمع مجلسیان اعلام کرد برای پیگیری مسایل مربوط به موسسات مالی و اعتباری و احقاق حقوق مالباختگان این موسسات، در حال ارسال نامهای به رییس جمهوری برای تسریع روند پیگیریها است!...
...اصل ۸۸ قانون اساسی این اجازه را به نمایندگان میدهد که در راستای وظیفه نظارت خود، از رییسجمهور سوال بپرسند. استیضاح و سوال از چند نظر با یکدیگر تفاوت دارد؛ تفاوت اول این است که بعد از سوال، هیچ رای گیری انجام نمی شود و بنابراین سوال تنها اثر سیاسی دارد و هیچ اثر حقوقی مانند عزل یا قضایی شدن پرونده ندارد. تمام این مسائل را که در کناریکدیگر قرار میدهیم، به تنها نکتهای که از این اقدام نمایندگان محافظهکار میرسیم، همانندسازی روحانی با احمدینژاد است. زیرا اولین رییسجمهوری که توسط نمایندگان برای سوال پاسخ دادن به مجلس رفت، احمدینژاد بود. این طیف باقیمانده از طرفداران دولت قبل، برای آنکه ضعفهای خود را بپوشانند و به نوعی گذشته را تلافی کنند، دست به اینگونه اقدامات میزنند. همانگونه که سعی داشتند بسیاری دیگر از ضعفهای احمدینژاد را در این دولت بازسازی کنند ولی موفق نشدند.»