اعتراض احمدینژاد به جلب حمیدرضا بقایی
روزنامه شرق نوشت: هیچوقت در سالهایی که بر مسند قدرت بود، چنین عنوانی را برای هیچیک از آحاد ملت به کار نبرده بود. او فقط از اعوان و انصارش حمایت میکند؛ حلقه یاران و وابستگان. محمود احمدینژاد در نامه تند اعتراضی خود به بازداشت حمید بقایی، از چیزهایی شکایت کرده که پیش از این هم دیده بود؛ زمانی که در قدرت بود و مسئولیت داشت؛ اما احتمالا صلاح ندیده بود واکنشی نشان دهد. او فقط زمانی وارد گود میشود که حادثهای برای اعضای درون یا نزدیک حلقه او رخ داده باشد. همان زمان هم شدیدترین واکنش را در قبال دستگیری علیاکبر جوانفکر نشان داد.
سال ٩٠ که برای بازداشت جوانفکر، مدیرمسئول روزنامه ایران، رفته بودند و کار به درگیری در روزنامه کشیده شد، محمود احمدینژاد برای رسیدگی به این موضوع، حتی حضور در نشست شهدای غدیر را نیمهتمام گذاشت و در نهایت خبرگزاری فارس در گزارشی اعلام کرد اجرای حکم بازداشت سرپرست مؤسسه ایران، به دستور «مقامهای بالا» فعلا متوقف شده است. جوانفکر را بعدا وقتی که احمدینژاد در سفر نیویورک بود، برای اجرای حکم فراخواندند. زمانی که جوانفکر دوران حبسش را میگذراند، احمدی نژاد برای بازدید از اوین، کارش به نامهنگاریهای تندی با رئیس قوه قضائیه کشید. بهانه بازدیدش این بود که بهعنوان رئیسجمهوری موظف به اجرای کامل قانون اساسی هستم.
در نامهاش نوشته بود: «به استناد اصول متعدد قانون اساسی، ازجمله اصل ١١٣ و سوگند شرعی اصل ١٢١، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشهای امور کشور هستم و مطمئنا با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها، نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد». آن زمان کسی سخن احمدینژاد را باور نکرد؛ چراکه تا پیش از بازداشت جوانفکر و بعد از ماجراهای سال ٨٨، او یک لحظه هم به فکر بازدید از اوین نیفتاده بود. احمدینژاد از چه چیزهایی شکایت کرده است؟ از این شکایت کرده که حمید بقایی را با دمپایی و بدون جوراب به دادگاه بردهاند؛ این اتفاق نخستینبار نیست که روی میدهد. احمدینژاد که مدعی بود سوگند خورده تا قانون اساسی را رعایت کند، هیچوقت به حضور متهم با دمپایی و بدون جوراب در دادگاهها، اعتراضی نکرده بود.
سؤالهای احمدینژاد
رئیس سابق دولت در نامهاش چند سؤال هم مطرح کرده است از جمله اینکه:
* در فاصله ٥/١ سال چه اتفاقی جز ثبتنام آقای بقایی و اینجانب در انتخابات ریاستجمهوری روی داده است؟
* اینجانب و همکارانم چه گناهی مرتکب شدهایم که ظاهرا حیثیت و زندگی و مال ما هدر است. آیا ما هیچ حقوقی نداریم؟
*آیا ما مرغ عروسی و عزا هستیم. هرگاه جناحهای سیاسی میخواهند درگیر شوند ابتدا با ما برخورد میکنند و اگر صلح کنند باز هم با ما برخورد میکنند و اگر زورشان به دیگری نرسد باز به سراغ ما میآیند.
*آیا خدمت به مردم، دفاع از حقوق ملت و منافع و استقلال و عزت ملی و تلاش برای پیشرفت کشور جرم است. آیا اینکه ثروت کشور را برای همه مردم خواستهایم جرم نابخشودنی است؟