معامله روسیه و آمریکا؟
کوروش احمدی در روزنامه شرق نوشت: آنچه فکر میکنم اینبار متفاوت است، سطح تعهد دولت روسیه است». او همچنین مدعی شد «جامعه بینالمللی سوریهای را که تحت حکومت اسد باشد، نخواهد پذیرفت». این اظهارات تیلرسون و برخی اقدامات مشخص مانند برقراری آتشبس در جنوب غربی سوریه، میتواند روشنگر ابعادی از دستور کار دولت جدید آمریکا و شکلگیری مرحله جدیدی در بحران سوریه باشد. مهمترین محورها در این رابطه به شرح زیر است:
١. اگر آتشبس در منطقه مهم جنوب غربی سوریه که بعد از ملاقات پوتین و ترامپ اعلام شد، دوام آورد میتواند به همکاری وسیعتر و عمیقتری بین روسیه و آمریکا در ارتباط با سوریه بینجامد. این آتشبس که در پی یک سلسلهمذاکرات محرمانه چندماهه بین طرفین حاصل شد، نخستین دستاورد این مذاکرات نبود. پیش از این در اوایل جولای، اخباری حاکی از توافق آمریکا و روسیه درباره ایجاد یک منطقه حائل به طول حدود ١٣٠ کیلومتر از دریاچه اسد تا شهر کرامه در ساحل فرات در رسانههای آمریکا منتشر شده بود. هدف این بود که این خط حائل طرفین و متحدانشان را از هم جدا نگه دارد و امکان دهد آنها بهجای ایجاد مشکل برای یکدیگر، بر شکستدادن داعش متمرکز شوند و از تلاش برای ورود به حوزه نفوذ یکدیگر خودداری کنند.
نظر مثبت دولتهای کنونی آمریکا و روسیه به یکدیگر و آمادگی دولت ترامپ برای توسل به زور در سوریه از عوامل اصلی تحول در روابط دو کشور در سوریه است. این در حالی است که منتقدان اوباما مدعی بودند انفعال و ریسکناپذیری او و نیز سیاستش مبنی بر مداخلهنکردن نظامی و سیاسی در سوریه موجب شده بود او فاقد هرگونه اهرم فشاری در سوریه باشد و در نتیجه ابتکار عمل را به سود روسیه از دست بدهد و به بازیگری غیرمؤثر تبدیل شود.
این عامل بهاضافه بیاعتمادی شدید بین اوباما و پوتین نیز موجب شده بود شاید جز در چند مورد معدود، ازجمله در زمینه خلع سلاح شیمیایی سوریه، همکاری جدی و چندانی بین روسیه و آمریکا در سوریه انجام نشود.
٢. همکاری جدی روسیه با آمریکا و تعدیل برخی مواضع که لازمه آن است، میتواند موجب تحولاتی در روابط مسکو و واشنگتن با بازیگران منطقهای شده و زمینهساز صفبندی مجدد نیروهای منطقهای در ارتباط با بحران سوریه شود؛ برای مثال این تحول احتمالا در جهت کمک به اولویت اصلی ترکیه در بحران سوریه یعنی مسئله کردها نخواهد بود و واشنگتن را برخلاف نظر ترکیه بیشازپیش در همکاری با کردها مصمم خواهد کرد. بهعلاوه نزدیکی آمریکا و روسیه میتواند سرنوشت روند آستانه برای ایجاد چهار منطقه کاهش تنش را که آمریکا از ابتدا به آن بدگمان بود، در ابهام قرار دهد. درصورتیکه روسیه این روند را به سود همکاری بیشتر با آمریکا رها کند، زمینه بهتری میتواند برای نزدیکشدن ترکیه به ایران و سوریه ایجاد شود. ضمن اینکه ترکیه با سوریه و ایران نفع مشترکی نیز در حوزه مسائل کردی دارد. بهعلاوه، پیش از این سیاستهای پرخاشگرانه عربستان در بحران قطر زمینهساز تفاهم دیگری بین ایران و ترکیه شده بود.
٣. عامل دیگر شکلگیری شرایطی متفاوت در سوریه شروعِ پایان داعش در این کشور است. از این نظر شرایط سوریه با عراق متفاوت است؛ در آستانه عملیات نظامی برای آزادسازی موصل در ابتدا تفاهماتی سیاسی حاصل شد و تقریبا همه طرفها، از جمله ترکیه، کردها و نیروهای حشدالشعبی (که البته رسما نیز تحت فرماندهی نخستوزیر عراق هستند) محوریت دولت و ارتش عراق را در عملیات موصل پذیرفتند و فقط قرار شد آمریکا در ارتباط با پوشش هوایی و توپخانه و مشاوره نظامی خدماتی ارائه کند. بر عکس آن، در سوریه نشانهای حاکی از تفاهمی در ارتباط با نحوه آزادسازی مناطق تحت کنترل داعش وجود ندارد و اطراف بحران در حال رقابت در این رابطه هستند.
در چنین شرایطی، روشن نیست معضلات دیپلماتیک عام روسیه چگونه میتواند بحران سوریه را تحت تأثیر قرار دهد. مخالفان مسکو معتقدند هدف نهایی پوتین، حل بحران اوکراین به سود خود و رفع تحریمهای آمریکا و اروپاست. به اعتقاد آنها مسکو به سوریه و بهویژه آینده سیاسی آن عمدتا بهعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مهمتر خود مینگرد. در این میان، سرنوشت مصوبه جدید سنای آمریکا که تشدید و تثبیت تحریمها علیه روسیه بهدلیل نقش این کشور در اوکراین را مدنظر دارد و دیگر تحولات در این زمینه، میتواند نقش درخور توجهی در سیاستهای روسیه در سوریه داشته باشد.
ازآنجاکه کنگره آمریکا، نخبگان سیاست خارجی آمریکا و رسانههای آمریکا همواره خصومت نمایانی را نسبت به پوتین به نمایش میگذارند، مشخص نیست ترامپ چگونه میتواند با مسکو درباره سوریه همکاری کارسازی داشته باشد و پوتین چگونه میتواند با وجود خصومت مورد اشاره با اطمینان وارد معامله با ترامپ شود.