ترس باهنر از انتخاب رئیسجمهوری «حراف» در 1400
- آنطور که لیدری اصولگرایان متمرکز در یک نفر باشد، اینگونه نیست. جریان اصولگرایی طیف وسیعی است از افرادی که مقداری تندمزاج هستند تا آدمهایی که یک مقدار نرمتر برخورد میکنند. اینها معمولا در بزنگاههایی مانند انتخابات تلاش میکنند جمع شوند و حرف واحدی را بیان کنند. اما در شرایط غیرانتخاباتی و شرایط طبیعی دنبال آن شخصیتی که باشد و حرف آخر را بزند، نیستند.
- دیگر دوران چهرههای کاریزماتیک در سپهر سیاست در حال تمامشدن است و باید «ساختار» جایگزین این نگاه شود.
- الان دیگر زمان این نیست که دنبال چهره کاریزماتیک بگردیم. البته این هم خسارتهای خاص خودش را دارد، موقعی که یک چهره کاریزماتیک وجود داشته باشد.
- موافقت و مخالفتم با ادامه حضور انتخاباتی آقای قالیباف شناور بود. مثلا یک هفته مانده به انتخابات جمعبندی من این بود که مثلا هر سه یا چهار نفر باشند؛ یعنی آقای رئیسی، قالیباف و سایر دوستان هم باشند. اما سهشنبه یا چهارشنبه من هم به این نتیجه رسیدم که آقای قالیباف کنار برود، بهتر است.
- من الان علاقه ندارم روی آدمها حرف بزنم، بالاخره ممکن است هر کدام از این افراد بالقوه و بالفعل توانمندیهایی داشته باشند. حتی اینکه بخواهیم این ١٦ میلیون رأی را تحلیل کنیم و بخواهیم جدا کنیم که چه مقدار از این آرا برای شخص آقای رئیسی و چه میزانش سهم جریان اصولگرایی بود، خیلی کار سختی میشود. یک زمانی ما در انتخابات مجلس از حوزه تهران ٥٠٠ هزار رأی میآوردیم و انتخاب میشدیم، هرکسی میآمد و میگفت مثلا در فلان محله برای شما ٥٠ هزارتا رأی جمع کردم. یکی هم میآمد و میگفت من ٢٠٠ هزار رأی در میان کارگرها برای شما جمع کردهام و... وقتی این موارد را جمع میزدیم، رأی من به پنج میلیون رأی میرسید! درحالیکه من ٥٠٠ هزار رأی بیشتر نیاورده بودم اما پنج میلیون مدعی داشتم!
- اینکه بخواهیم این ١٦ میلیون رأی را تفکیک کنیم یک مقدار سخت است. این موضوع در مورد طرف برنده هم صدق میکند. خدا درجات آقای رفسنجانی را متعالی بگرداند، این اواخر جایی گفته بودند که اگر ما از آقای روحانی در سال ٩٢ حمایت نمیکردیم، ایشان پنج درصد رأی بیشتر نمیآورد. نمیخواهم بگویم این عدد دقیق است اما بههرحال اگر حمایت آقای هاشمی و اصلاحطلبان نبود، رأی آقای روحانی اینگونه نبود.
- برای ١٤٠٠ فکر کنم همین هزارو ٦٠٠ نفر که این دوره ثبتنام کردند، دارند خودشان را آماده میکنند! همان مردم عادی که در انتخابات ثبتنام کردند. طبیعی است که آقای رئیسی و آقای قالیباف هم میتوانند برای ١٤٠٠ نامزد باشند. بنده هم میتوانم باشم! (خنده) نه اینکه حالا شما این را تیتر کنید و بنویسید باهنر نامزد ریاستجمهوری بعد است! من خودم را جزء آن گروهی گذاشتم که بیکار بودند و ثبتنام میکردند. خیالتان را راحت کنم که من جزء ثبتنامکنندگان ١٤٠٠ نیستم! میخواهم بگویم خیلیها میتوانند بالقوه برای انتخابات ١٤٠٠ نامزد باشند. اما اینکه چطور این موضوع بالفعل شود و چطور جریانسازی انجام شود، باید بررسی شود.
- نمیتوانیم اسمش را هم سهمخواهی بگذاریم، میخواهند کابینه طوری چیده شود که به مواضع خودشان نزدیکتر باشند. حتی عدهای تلاش میکنند کسانی که میخواهند در کابینه مستقر شوند، خیلی موضع ضد آنها نداشته باشند. حتی من باهنر هم ممکن است ناامید باشم از اینکه کسی از دوستان من به کابینه برود، اما شاید علاقهمند باشم کسانی در کابینه جای بگیرند که خیلی هم شمشیر را از رو برای من و دوستانم نکشند!
- در زمان انتخابات، شاید همه جریانها دنبال چهرهای هستند که میزان رأیآوریاش بالا باشد. روی رأیآوری هم خیلی از پارامترها اثر دارد. من باز تکرار میکنم در این فضایی که ما جلو میرویم، میترسم که در انتخابات ریاستجمهوری ١٤٠٠ یک «حراف» انتخاب شود! کسی که در انتخابات ریاستجمهوری بتواند زود جواب دهد، پایین و بالا کند و سریع لوله کند و از این حرفها... . این مسائل را باید برایش فکری کرد. این مسیر، مسیر عاقبتبهخیری نیست. باید صداوسیما و رسانهها، این مسیر را یک مقدار اصلاح کنند.
- مگر اینکه جمنا را یک حزب تمام بدانند که من این گمان را ندارم. تا آنجا که من شنیدم جمنا این ادعا را ندارد و گفته است میخواهد احزاب اصولگرا را حول یک محور جمع کند. بنابراین اگر جمنا خودش یک حزب نباشد، دیگر دولت در سایه هم معنا ندارد، لازمه استقرار دولت در سایه وجود یک حزب است.
- من گفتهام که الان دیگر موفقیت دولت را موفقیت نظام میدانم. شاید تا چند روز قبل رقیبمان بود اما امروز حتی آنها که اعتقاد دارند دولت ضعیف است، باید همراه آن باشند و کمک کنند. مثلا دولت را یک لیوان آب فرض کنیم که مقداری از لیوان خالی است، فرض کنید ٥٠ درصد از این لیوان آب دارد، اما برخی میخواهند وانمود کنند که تنها ٣٠ درصد ظرفیت این لیوان آب است، خب این ٥٠ درصد دارد برای نظام کار میکند و هرچه ظرفیتش را کمتر کنیم نظام و مردم ضرر میبینند.
- یک عده هم ممکن است تلاش کنند تا این ٥٠ درصد را ٧٠ درصد نشان دهند که این هم درست نیست. این دو دیدگاه متفاوت است که من روی این دو دیدگاه فارغ از بحث سیاسی و جناحی ارزشگذاری میکنم.