شاهد زوال نظم سیاسی در آمریکا هستیم
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-فاطمه محمدی: تئوری پایان تاریخ «فرانسیس فوکویاما» در سال ۱۹۸۹ مطرح و در سال ۱۹۹۲ در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان (The End of History and the Last Man) تشریح شد.
بر مبنای این نظریه، امروزه نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که همهٔ کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدئولوژیهای مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی لیبرال دموکراسی سر برآورده است. بنابراین این تصور وجود دارد که نظام سیاسی بهتر و مناسبتری که بتواند جایگزین این نظام شود، وجود ندارد.
در همین راستا خبرنگار مهر مصاحبه ای با پروفسور «چارلز تالیافرو» استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینهسوتای آمریکا انجام داده که در ادامه میآید.«چارلز تالیافرو» استاد دانشگاههای آکسفورد، کلمبیا، پرینستون و نتردام آمریکا بوده و در حال حاضر استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینهسوتای آمریکاست. او از فیلسوفان برجسته در عصر حاضر به شمار میآید و در این حوزه صاحب آثار ارزشمندی است. وی دانشآموخته دانشگاه براون و هاروارد بوده و عضو انجمن فیلسوفان آمریکا است.انجام داده که در ادامه می آید.
او پژوهشگری شناختهشده در حوزه جهانی شدن، پستمدرنیسم، پساساختارگرایی، پسامارکسیسم، فلسفه قارهای، نظریه فرهنگی و نظریه انتقادی به شمار میآید.سیم مؤلف و ویراستار بیش از ۳۰ کتاب است و مقالات متعددی نیز نگاشتهاست.
* «فرانسیس فوکویاما» نظریهپرداز برجسته معاصر، زمانی مدافع سرسخت نظام سرمایهداری لیبرال بود حال آنکه در سال میلادی ۲۰۱۴، برای نشان دادن تغییر فکری خود، کتاب «نظم و زوال سیاسی» را نوشت. وی به تحولاتی چون انتخاباتهای ریاست جمهوری آمریکا و ظهور خانوادههایی چون «بوش» و «کلینتون» در عرصه سیاسی کشور، به عنوان نشانههایی از زوال سیاسی آمریکا استناد کرد که در نهایت موجب سرخوردگی رایدهندگان از دموکراسی آمریکایی شد. نظر شما در اینباره چیست؟
بله. بسیاری از ما در امریکا هنوز از انتخاب «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس جمهور شوکه هستیم. او در مرحله اول انتخابات نتوانست موفقیت چندانی کسب کند اما در مرحله کالج الکترال پیروز شد مرحله ای که در آن آراء نمایندگان از ایالت های گوناگون به منظور ایجاد تعادل میان آراء عمومی مهم است.
این امر باعث می شود به ایالت هایی با جمعیت زیاد نظیر نیویورک یا کالیفرنیا قدرت زیاد داده نشده و ایالت هایی با جمعیت کمتر مانند وایومینگ تحت الشعاع تصمیمات ایالت های پر جمعیت قرار نگیرند. ترامپ در واقع آنچه را موسسه یا سازمان در نظر میگیرد، اداره می کند.
ممکن است او به عنوان رهبر قدرتمند دموکراتیک ایالات متحده امریکا در نظر گرفته شود، اما واقعیت این است که حملات بی وقفه او علیه مطبوعات آزاد، تلاش هایش جهت به زندان افکندن رقبایش، تبعید جوانان بیگناه که به طور غیر قانونی وارد امریکا شده اند از جمله کودکان، حمایت شدید از آلودگی، خروج از توافقنامه آب و هوایی پاریس که توسط آمریکایی های تحصیل کرده شدیدا مورد حمایت قرار گرفته، دفاع از گروههای نئونازی همگی باعث می شوند او قهرمان دموکراسی در امریکا قلمداد نشود.
جالب توجه است او از سوی روسای جمهوری مانند پوتین مورد تحسین قرار گرفته اما از سوی حکمرانانی که به طور دموکراتیک انتخاب می شوند مانند حکمرانان آلمان و انگلیس مورد تمجید قرار نمی گیرد.
من فکر نمی کنم ترامپ موفق شود مگر اینکه در میان هواداران واقعی او این احساس به وجود آید که امریکا در یک وضعیت فروپاشی قرار دارد و ترامپ می تواند این وضعیت را تغییر داده و امریکای با شکوه را بار دیگر بسازد. اما با توجه به عملکرد یک ساله او می توان گفت که او باعث شده تا امریکای کمتر دموکراتیک، کمتر مبتنی بر همکاری و کمتر شکیبا در برابر تفاوت ها و اختلافات ساخته شود.
*رقابت میان نخبگان شمال شرق آمریکا و پوپولیستهای جنوب این کشور که به ظهور ترامپ منجر شد، حاکی از آن است که شعارهای سنتی احزاب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا، دیگر خریداری ندارد. با توجه به بحث فوکویاما، آیا این به منزله زوال سیاسی آمریکا است؟
من فکر می کنم این طور است، اما این یک زوال سیاسی خاص است. در امریکا بازار سهام در همه زمانها بالا و خوب بوده، نرخ بیکاری پایین است و هزینه نظامی در حال افزایش است. بنابراین ما درامریکا شاهد زوال یک ملت در حال سقوط نیستیم.
اما فرهنگ دموکراتیک همکاری، آزدی و آزادی بیان، مبادلات معقول استدلال ها به طور عمیق تهدید می شوند. امروزه ما حق سرمایه گذاری چندانی در اعتماد به یکدیگر در خطوط حزبی نداریم. وجود منابع خبری جناح راست شبیه فاکس نیوز و رادیو جناح راست تلاش های زیادی جهت تبدیل مباحثه عمومی به اتهامات متقابل دروغگویی یا توطئه انجام داده اند.
ما در دوره ای قرار داریم که به طور خطرناکی به دوره مک کارتی شبیه است، دوره ای که در آن بخش بزرگی از فرهنگ دموکراتیک امریکا در قسمت اول جنگ سرد مسموم شد.