چرا نباید روی «بیتکوین» سرمایهگذاری کرد
این روزها بحث بیتکوین و بهطور کلی ارزهای رمزپایه داغ است و اگرچه مدتهاست که فناوری پشت صحنه این ارزها و بهخصوص Blockchain جذابیت فوقالعادهای برای اهل فناوری داشته اما آنچه باعث توجه عموم مردم به این ارزها و بهخصوص بیتکوین شده، افزایش فوقالعاده ارزش این ارزها در مدت کوتاهی است که باعث یک شبه پولدار شدن بسیاری شده است.
بر این اساس علیرضا شیرازی؛ مدیر بلاگفا طی یادداشتی که به دست تسنیم رسانده به آسیبشناسی این تب شکل گرفته که البته اکنون به نوعی فروکش کرده اما باز هم بسیاری درگیر آن هستند، پرداخته که مشروح آن در زیر آمده است:
در بسیاری از رسانهها درباره آینده ارزهای مجازی و موفقیت آنها با توجه به مزایایی که دارند، صحبت شده است و همچنان با وجود سقوط و صعودهای متعدد ارزش این ارزها، علاقه به سرمایهگذاری روی آنها همچنان وجود دارد و شاید برای هر کسی سؤال پیش آید که آیا بهتر نیست من نیز وارد این بازار شوم؟
البته در این نوشته قصد ندارم به این سؤال پاسخ دهم اما تذکری درباره ماهیت این سرمایهگذاری از دید یک مخالف، میدهم.
1. شکی در فناوری جذاب و کاربردی ارزهای رمز پایه نیست اما آنچه امروز باعث جهش ارزش آن شده است، کاربرد یا فناوری مرتبط با آنها نیست بلکه افزایش ارزش آن است که به نوعی آن را تبدیل به کالایی (یا ارزی) جذاب برای سرمایهگذاری کرده است اما در واقع همین نقطه ضعف آن نیز هست.
بیتکوین بیشتر از نیاز واقعی بازار تبادل میشود و همین حجم تبادل در افزایش ارزش آن نیز موثر است؛ مردم بیتکوین نمیخرند که برای مثال در خریدهای خود از فروشگاهها از آن استفاده کنند یا با آن مسافرت بروند یا اجاره خانه خود از این واحد ارزی استفاده کنند.
مردم این ارز را میخرند صرفاً برای اینکه فکر میکنند ارزش آن بالا میرود.
تا اینجای کار خیلی بد نیست و کموبیش هم رایج است و بهطور مثال مردم اگر فکر کنند قیمت مسکن بالا میرود، ممکن است حتی بیش از نیاز خود به مسکن، روی املاک سرمایهگذاری کنند اما به مانند بازار املاک و بسیاری از بازارهای دیگر زمانی خواهد آمد که افزایش قیمت متوقف یا آنقدر کند و غیرجذاب میشود که مردم علاقمند به نقد و تبدیل کردن آن خواهند شد و آن زمان دیگر قیمت بازار را تقاضای واقعی تعیین خواهد کرد.
آمار مشخصی از بازار واقعی بیتکوین وجود ندارد؛ بهخصوص آنکه چندان قابل رهگیری نیست و یکی از بزرگترین بازارهای مهم آن وب تاریک (مانند فروشگاههای کالاهای ممنوع) است و مشخصاً فاصله زیادی بین بازار واقعی با آنچه امروز شاهد آن هستیم وجود دارد.
این ارز به مانند ارزهای مطرح دنیا در معاملات بزرگ کاربرد ندارد و در واقع حتی در بازارهای محلی هم چندان مورد استفاده نیست؛ به شکل سادهتر تنها کافیست تصور کنید قیمت این ارز برای دو یا سه سال افزایشی پیدا نکند، فکر میکنید با این ارز چه میتوانید انجام دهید؟
2. بیتکوین این روزها ارزی با نواسان بالا در ارزش آن است؛ چنین چیزی شاید برای معاملهگران این ارز جذاب باشد اما برای بازار واقعی جذاب نیست؛ نه دارنده ارزی که ممکن است در یک روز 20 درصد به ارزش آن افزوده شود، مایل است آن را مثلا برای خرید از یک فروشگاه آنلاین مصرف کند و نه فروشگاهی مایل است ارزی که ممکن است 20 درصد ارزش خود را در یک روز از دست بدهد را قبول کند.
بازار ترجیح میدهد نوسان پول و ارزها کم و تقریبا ثابت باشد؛ حتماً دیدهاید که در ایران وقتی قیمت دلار با نوسان زیادی همراه است در بازارهای کالایی، حتی ممکن است فروش متوقف شود و گاهی حتی صرافیها هم ممکن است خرید یا فروش خود را موقتی متوقف کنند.
3. یکی از مزایای بیتکوین عدم رهگیری توسط حکومتهاست؛ ارزی که در اختیار یا تحت نظارت سیستم بانکداری کشورها نیست و البته بسیار هم جذاب است اما این دقیقاً به این معناست که هیچ پشتیبانی برای ارزش این پول وجود ندارد و هیچ سیاست کلانی برای تثبیت ارزش آن بهخصوص در مواقع بحران وجود ندارد.
این قضیه به تنهایی میتواند خطرناک باشد اما اگر باز فکر میکنید که این عدم نظارت توسط بانکها و دولتها خوب است باید بدانید که در زمانی که بازیگران بزرگ و مسئول در یک بازار نیستند، جای آن را بازیگران کوچک میگیرند.
در بازار بیتکوین هم این موارد وجود دارد و بهطور مثال مشخص شده است که تنها هزار نفر حدود 40 درصد کل بیتکوین دنیا را داشته و با بازی آن، ارزشش را کم یا زیاد میکنند یا اخیراً مشخص شده که چند ربات نرمافزاری با
هزاران درخواست خرید و فروش تصنعی این ارز، باعث افزایش قیمت آن در مقطع خاصی شدهاند؛ در واقع اکنون به جای بانکها و دولتها این صاحبان کلان و مخفی بیتکوین و رباتهای نرمافزاری گرفتهاند.
4. با توجه به عدم رهگیری بیتکوین توسط دولتها، این ارز برای خرید و فروش در وب تاریک و فروشگاههای مواد مخدر و ... جذابیت خاصی پیدا کرده است و طبیعتاً این جذابیت از دید دولتها مخفی نمیماند و اگر حجم این تراکنشها از آستانه تحمل حکومتها بیشتر شود، ممکن است قوانیتی برای معاملات آن وضع کنند که اگر چه در تئوری عملاً تأثیری روی این فناوری نخواهد داشت اما ممکن است بازارها و بازیگران بزرگتر به مانند بانکها، صرافیها و بهخصوص فروشگاههای بزرگ آن کشور، از این ارز پشتیبانی نکنند و در واقع دنیای قانونمند در یک کشور دیگر این ارز را به رسمت نخواهد شناخت.
5. اگرچه بیتکوین به مانند طلا با کلی هزینه از معدن استخراج نمیشود و به مانند صرافیها و بانکها نیز مبلغ قابل توجهی برای تبادل بهخصوص برای انتقال ارز به کشورهای دیگر کسر نمیشود اما ماینینگ و ساخت زنجیره تراکنشها هم کمهزینه نیست و صحبت از میلیونها دلار تجهیزات، سختافزار و بهخصوص هزینه میلیونها دلار برق است و پیشبینی میشود برق مصرفی برای سرورهای ماینینگ بیتکوین از مصرف برق برخی کشورهای اروپایی بیشتر است.
این هزینه نهایتاً تأثیر خود را در بازار خواهد گذاشت و این قضیه بهخصوص وقتی ارزش بیتکوین پایین بیاید معنای بیشتری خواهد داشت و هرچند بیتکوین در دل خود راهکاری برای تسهیل ماینینگ در شرایط خاص دارد اما در نهایت ممکن است سرمایهگذاری روی ماینینگ بیتکوین جذابیت خود را از دست داده و سلامت آن به خطر بیفتد.
6. بیتکوین بازاری با قواعد و فرمولهای شناخته شده به مانند آنچه در سهام یا حتی بازار ارز وجود دارد نیست؛ این یعنی شما با دانش بازارهای شناخته شده (مانند تحلیل تکنیکال) نمیتوانید در این بازار فعال باشید و همانطور که اشاره شد شبیه یک بازار سهام تحت نظارت هم نیست و در واقع بیشتر شبیه معاملهگری در یک بازار سهام غیرشفاف با دستهای پشت پرده و بازیگران اصلی مخفی و معاملات غیرقابل پیگیری است.