اختلاف ایران و عربستان با ذهنیت برد- باخت حل نمی شود
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- فاطمه محمدی پور: تنش ها و رقابت بر سر نفوذ در منطقه آفریقایی ساحل و غرب آفریقا طی سال های گذشته در میان طرف های منطقه ای، عربی و بین المللی وجود داشته است. مناقشه و درگیری طی دهه های اخیر میان ۷ کشور مغرب، الجزایر، لیبی، چین، اسرائیل، عربستان و ایران بوده است. تنش ها میان ایران و عربستان در این میان از همه بیشتر بوده است و ایران طی ۳ دهه گذشته موفق شده است ۷ میلیون مسلمان در منطقه ساحل و غرب آفریقا را از مذهب مالکی به مذهب شیعه اثنی عشری تبدیل کند.
حمایت مالی اخیر عربستان و امارات متحده عربی از نیروی مشترک نظامی سازمان ساحل نشان از رقابت برای نفوذ در غرب آفریقا دارد؛ منطقهای که ایران نیز در آن نفوذ دارد.
سازمان همکاری منظقه ای ساحل(G۵ Sahel) متشکل از کشورهای موریتانی، مالی، نیجر، بورکینافاسو و چاد یک چارچوب نهادی و سازمانی برای همکاری های منطقه ای در زمینه سیاسی و امنیتی در آفریقای مرکزی و در منطقه ساحل (جنوب منطقه صحرا) است. این سازمان در فوریه در «نواکشوط» موریتانی تأسیس شد.
این نیروی مشترک با مشکلات مالی برای عملیاتی شدن مواجه هستند که زمینه ساز موفقیت تروریستها شده است. برای رفع این مشکلات، فرانسه از امارات، عربستان، آلمان و ایتالیا خواسته که با این سازمان همکاری کنند.
در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی باپروفسور «آرشین ادیب مقدم» رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن تنظیم نموده که در ادامه می آید.
*عربستان و امارات اخیرا به نیروی نظامی مشترک منطقه ساحل و آفریقا کمک مالی کرده اند، دلایل این کمک چیست؟
کمک مالی عربستان و امارات به کشورهای ساحلی در واقع بخشی از یک استراتژی جدید بوده که هدف آن تعمیق این درک است که عربستان و امارات به طور فعال علیه تروریسم مبارزه می کنند. آنها همچنین می خواهند به اروپا و آمریکا نشان دهند که به طور فعال با تروریسم مبارزه می کنند.
در واقع این یک شاهکار و تلاش واقعی درباره تعقیب سیاست خارجی فعال که در نتیجه تلاش های عربستان و امارات متحده عربی ایجاد شده، می باشد و این بدان معنی نیست که القاعده در آفریقای غربی- جایی که از فقدان حاکمیت دولتی و اجرای امنیت بهره می برد - فعال نیست. بنابراین تلاش عربستان و امارات در این منطقه واقعی و ضروری بوده اما انگیزه ها مانند همیشه در سیاست های معاصر، اندکی شیطانی می شوند.
*یکی از دلایل مشارکت عربستان و امارات در منطقه ساحل جلوگیری از نفوذ ایران و قطر عنوان شده است اساسا این کشورها درخصوص چه مسائلی در منطقه ساحل آفریقا رقابت دارند؟
برای پاسخ به این سوال می توان دلایل زیادی بیان کرد اما مهمترین آنها اهمیت استراتژیک منطقه ساحل آفریقا برای عربستان و امارات است. عربستان و امارات از سه جهت می خواهند به این منطقه از لحاظ استراتژیک دسترسی داشته باشند: از سمت شمال به کشورهای ساحلی عربی دریای مدیترانه، فراموش نکنید که امارات به طور مشخص و مکرر از این مسیر برای ارسال نیروی هوایی خود به لیبی استفاده کرده است.
در شرق دریای سرخ یک تئاتر ژئواستراتژیک مهم برقرار است به علت ایجاد امنیت در مصر و دسترسی به یمن. ساخت پایگاههای نظامی چین و عربستان در جیبوتی به همین علت بوده و عربستان از این طریق به سمت دیگر ساحل جنوبی یمن دسترسی دارد. به جزء جیبوتی، کنترل خلیج عدن به عنوان یکی از مراکز تجاری دریایی مهم جهانی دارای اهمیت است. من فکر نمی کنم هدف امارات و عربستان صرفا محدود کردن نفوذ ایران در این منطقه باشد.
این موارد باعث می شوند تغییری بزرگ در سیاست خارجی عربستان و امارات ایجاد شده و آنها به سمت یک سیاست انعطاف پذیرتر و فعال تر حرکت کنند. ایران در واقع یک فاکتور در این معادله بوده و نیروهای محرک دیگری باعث شده اند توجه امارات و عربستان به منطقه ساحل آفریقا جلب شود، همانطور که ذکر شد.
*بعد از اعلام حمایت عربستان و امارات از نیروی مشترک ساحل در نشست پاریس، امیر قطر هم به این منطقه سفر کرد و قراردادهای تجاری و اقتصادی امضا کرد. این منطقه چقدر می تواند قطر را از تنگنایی که در حال حاضر عربستان و هم پیمانانش متوجه قطر کردند برهاند؟
شکاف بین قطر و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و شکاف بین ایران و عربستان در بلندمدت پایدار نخواهد بود. تعارض میان جوامع بسیار بهم پیوسته نمی تواند بر اساس بازی حاصل جمع جبری صفر حل شود و برنده بازی صاحب تمامی امتیازات نخواهد بود.
اقدامات به سمت کسب امتیازات بیشتر از سوی تمامی بازیگران باعث ایجاد بلایای انسانی در یمن، سوریه، عراق، افغانستان و حتی فلسطین شده است اما این نیز درست است که جنگ سرد بین ایران و عربستان در این مرحله بسیار شدید شده و حتی به حوزه های علمی، فرهنگی و دانشگاهی نیز سرایت کرده است.
این واقعیت تاسف بار است. تنها راه مقابله با این روند تاکید مجدد بر ویژگی های دیپلماسی فرهنگی حتی بیشتر از گذشته است. ایران باید در عرصه جهانی از طریق سفارت خانه های خود حضور فعال تر داشته باشد همانطو که من در مصاحبه های قبلی بیان کرده ام. این دقیقا همان چیزی است که عربستان به خوبی انجام می دهد و در واقع بسیار موثر است.