بولتون در کنار ترامپ همچون باتلاق می ماند
این نشریه در ادامه آورده است: طی تابستان گذشته جان بولتون یک باز با بالهایی چیده شده بود .اما اکنون سفیر سابق سازمان ملل متحد و یکی از مشوقین اصلی برای حمله به عراق در صدر گروهی از کارکنان کاخ سفید قرار گرفته که در تلاشند رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ را از توافق هسته ای ایران که توسط باراک اوباما در سال 2015 منعقد شده بود، خارج کنند .
در 9 آوریل بولتون که با ظاهر خاص و حملات تند کلامی خود به عنوان یک مهاجم بوروکراتیک ماهر و بی رحم مطرح است، به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ انتخاب شد . در نتیجه، به نظر می رسد روزهای پایانی معامله هسته ای ایران در راهند و بار دیگر برنامه تسلیحات هسته ای ایران به عنوان یک تهدید مطرح می شود . این خبری ناخوشایند برای خاورمیانه است. اما نه تنها برای خاورمیانه بلکه برای متحدان آمریکا و حتی برای خود امریکا نیز خبری بد تلقی می شود.
ترامپ از مدت ها پیش برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) را به عنوان "بدترین توافق دوران "در نظر گرفته است. با این حال، هر 120 روز ترامپ موظف است با امضای مفاد این توافق مهر تاییدی بر ادامه آن بزند.
اما در آخرین دوره این امضا ، یعنی در ماه ژانویه ، ترامپ در نطقی، تهدید به عدم تایید این توافق در 120 روز آتی کرد. در واقع در شرایطی که ترامپ در حال تغییر سیاست های خارجی خود است ، زمان و فرصتی برای حل و فصل مسائل مربوط به توافق برای طرف های اروپایی، بریتانیا، فرانسه و آلمان نیز فراهم است تا تمهیدی برای این مشکل بیایند.
اروپایی ها می توانند به گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره کنند که نشان می دهد ایران به توافق مذکور پایبند است (همچنین توافقی که توسط روسیه و چین امضا شده است) .
بهترین شرایط و راهکاری که می توان برای آنها تصور کرد، اعلامیه ای است مبنی بر اینکه امضا کنندگان JCPOA خواهان آن هستند که یک برنامه اتمی جدید که به صراحت صلح آمیز باشد، توسط ایران تعهد شود. این به مراتب کم تنش تر و صلح آمیز تر از مطالبات آمریکا است .
اما ترامپ با بدبینی نسبت به خواست طرفین اروپایی می نگرد . چرا که به اعتقاد وی ،رهبران بریتانیایی و فرانسوی مایلند با ایران تجارت کنند، در نتیجه ، به توافق هسته ای نیز پایبند می مانند و از آن دفاع می کنند. این نکته ای است که مشاوران جدید او نیز به شدت به آن معتقدند و جهان بینی ترامپ و مشاورانش به شکل شگفت انگیزی در این زمینه مشترک است .
جایگزین رکس تیلرسون، که در تاریخ 13 مارس از سمت وزیر امور خارجه اخراج شد، مایک پومپو است ، یکی از منتقدان شدید این توافق ، در مورد آقای بولتون نیز همین بس که بدانیم ، او ادعا کرده است که تنها نیروی نظامی میتواند سرعت ایران را در برابر زرادخانه هسته ای مرگبار کاهش دهد.
اگرچه اخیرا پوپمئو هشدارهایی متعدد را دریافت کرده است، اما او قطعا توافق ایران را محکوم می کند. با این وجود، از یک سو اگر ترامپ معامله هسته ای را تخریب کند، متوجه خواهد شد که سخن مشاوران پیشینش درست بوده و هیچ چیز بهتری نمی تواند جایگزین این توافق شود .
از سوی دیگر شانس ایران برای پذیرفتن محدودیتها و فشارهای جدید ، حداقل است.
اما ابعاد آسیب رسانی لغو توافق به شهرت امریکا به مراتب فراتر از خاورمیانه خواهد بود. برای مثال ؛ چرا کره شمالی باید موافقت کند که بمب های هسته ای خود را تقلیل داده یا متوقف کند؟آن هم در قبال توافق با رئیس جمهور کشوری که به راحتی زیر تعهدات خود می زند ؟
در سوی دیگر ماجرا اتحادیۀ آتلانتیک نیز با فشارهای بی سابقه ای مواجه خواهد شد.اروپا نیز در یک تنگنای بی سابقه قرار خواهد گرفت و بین قدرت هایی مثل چین، روسیه و ایران علیه امریکا تحت فشار خواهد بود . تحریم های جدید آمریکایی ممکن است سعی کنند شرکت های اروپایی را مجبور به انتخاب کنند. انتخابی که بین آمریکایی و بازارهای ایران خواهد بود.
دولت های اروپایی احساس خواهند کرد که مجبور به حمایت از اعتراض های خود هستند. ایران نیز همزمان با لغو توافق هسته ای می تواند در سایه امتیازات این لغو به سرعت فعالیت های هسته ای خود را گسترش دهد و در نتیجه ، امنیت منطقه ناپایدار شده و در معرض خطر گسترش تسلیحات هسته ای قرار گیرد.
حتی در صورتی که آمریکا اقدام به بمباران سایت های هسته ای ایران کند، هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد چرا که دانش هسته ای ایران با بمباران نابود نخواهد شد و حملات هوایی راهی از پیش نمی برند.
با این شرایط قرار گرفتن بولتون در کنار ترامپ بی شباهت به یک باتلاق نیست . باتلاقی که آکنده از لفاظی در مورد آمریکایی است که به دنبال صلح از طریق اعمال قدرت خواهد بود.