درباره پیشنهاد ظریف؛ دیپلماسی دفاعی یا پیمان عدم تعرض؛ کدامیک راهگشاست؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان بارها در راستای ایجاد سازوکاری برای ارتقای امنیت منطقه، ابتکار «مجمع گفت و گوهای منطقه ای» در خلیج فارس را به عربستان و دیگر دولتهای عربی این منطقه پیشنهاد داده و اخیرا از امکان امضای پیمان عدم تعرض سخن به میان آورده است. سید عباس موسوی سخنگوی دستگاه دیپلماسی نیز در نشست خبری خود در این باره عنوان کرد:کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس از مهمترین همسایگان ما هستند. ایدهای که مطرح شده، جدید نیست و آقای ظریف هم براساس سوابق پیشین که حتی در قطعنامه ۵۹۸ هم آمده، آن را مطرح کردند و ایشان قبلا هم مجمع گفتوگوهای منطقهای را مطرح کردند.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد: ایران مایل نیست در منطقهای که تنش و سوء تفاهم وجود دارد، باشد و اراده دارد تنشها و سوءتفاهم را کاهش داده و حتی از بین ببرد.
پیشنهاد وزیر خارجه کشورمان با واکنش های بین المللی مواجه شد و در نشست مکه نیز میان سران کشورهای عربی مطرح شد. در اینباره با دکتر علیرضا اکبری معاون اسبق وزیر دفاع در دوره اصلاحات و بنیانگذار موسسه راهبردی تصمیم گفتگو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
موضوع پیمان های عدم تعرض ، چه جایگاه و نقشی در مناسبات بینالمللی داردند؟
مفهوم «ترتیبات اطمینان ساز»، “Confidence Building Measures” یک ترم شناخته شده و جاافتاده در نظام بینالمللی است.
این مفهوم، هم شامل تعهدات یکجانبه دولتها در فرایند یک سازمان بینالمللی میشود، و هم شامل اقدامات دسته جمعی دولتها، برای شفاف سازی و آشکار سازی و تادیه تضامین امنیتی.
ایران در طول حدود سی سال اخیر، به منظور کاهش فاصله با همسایگان و قدرتهای مشروع منطقه، چندین بار در جهت ایجاد «فرایندهای اطمینان ساز»، بویژه در حوزه امنیتی و نظامی، اقداماتی انجام داده است.
آیا مصادیقی از این اقدامات را میتوانید ذکر کنید؟
بله، از آن جمله، توافقی که در دولت هاشمی رفسنجانی با دولت سعودی در حوزه معاضدت انتظامی و امنیتی حاصل شد، یا، توافقاتی که در دولت خاتمی در حوزه های دفاعی و نظامی با دولت سعودی بانجام رسید،یا، سندهایی که در همان زمان با دولت های قطر و کویت امضاء شد.
فراتر از اینها، در مقطع ۷۶ تا ۸۴، دولت جمهوری اسلامی ایران در یک اقدام مهم و کم سابقه، مقاوله نامههایی را با برخی دولتهای اروپایی، حتی بعض دولتهایی که در جبهه جنوبی ناتو قرار دارند، برای تعاملات امنیتی و سخت افزاری انجام داد.
دولت ایران، در آن زمان، حتی تا قلب اروپا برای حصول مقاولهنامه های فنی-نظامی پیش رفت!
این اقدامات در قالب کدام برنامه یا رویکرد دولت جمهوری اسلامی انجام شد؟
مجموعه این فرایندسازی در قالب ابتکار «دیپلماسی دفاعی» صورت گرفت، اصولاً ابتکار فرایند «دیپلماسی دفاعی»، یکی از بروندادهای بسیار موثر ایران در آن مقطع بود.
دیپلماسی دفاعی در زمان دولت خاتمی، و وزارت شمخانی، از مهمترین ابتکارات ایران در عرصه «ترتیبات اطمینان ساز» بود.
تاکید میشود، در همان زمان، یکی از ارکان مهم رویکرد بینالمللی دفاعی دولت، «کنترل شفافیت» بود!
جریانی در داخل کشور، با استفاده از هر فرصت یا وسیلهای تلاش داشتند تا با پذیرش معاهدات آشکار ساز و شفاف کننده، دیوارهای اطاق فرمان دفاعی کشور را «شیشهای» کنند، تا به خیال خود، زمینه ادغام کشور را در نظام بینالملل فراهم آورند!
بخش دفاع امّا، با شعار «شفافیت نقطه مقابل بازدارندگی» ضمن حراست از بنیه دفاعی کشور، با روند ابتکار «دیپلماسی دفاعی»، چند هدف مهم را دنبال کرد؛
نخست آنکه، باب گفتگو و مفاهمه تخصصی را با همسایگان و سایر قدرتها و کشورهای مستعد، گشود،
دوم، ترتیبات امنیتی منطقه را ، آنطور که به معادله یا موازنه پایدار در منطقه منجر شود، شرح و تبیین نمود. این امر هم موجب رفع سوء تفاهمات بسیار شد و هم باعث ایجاد زمینه درک متقابل امنیتی با منطقه و قدرتهای شرقی و اروپایی شد،
سوم، با عقد مقاولهنامه های فنی-نظامی و "بیانیه های راهبردی"، فرصتهای بسیار مغتنمی برای «اقدامات اطمینان ساز» وفق ملاحظات راهبردی کشور، فراهم نمود،
چهارم، زمینه همکاریهای تخصصی، لجستیکی - فنی و نظامی را با منطقه و فرامنطقه فراهم نمود.
همه این اقدامات، نوعی «ترتیبات اطمینان ساز » بود که، در چارچوب حفظ اصول و منافع ملی صورت گرفت و نتایج بسیار درخشان امنینی داشت، منتها، شرایط بدلایل بسیاری متحول و دیگرگون شد.
ایده «معاهده عدم تعرض» که وزارت خارجه اخیرا به دولتهای منطقه پیشنهاد داد را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک چنین تحرکی، بنظرم، بعنوان یک ژست دیپلماتیک، و اعلام آمادگی برای عقد پیمان عدم تعرض، حرکت بدی نیست، اما چنین حرکتی مقتضیات و شرایطی دارد. مثل اینست که، درست وسط دعوا ، آنهم کسی که دست بالا را دارد، ناگهان بگوید، «بیایید تضمین بدهیم با هم دعوا نکنیم»!
به یاد بیاوریم، زمانی ، پیامهایی برای عادی سازی روابط بین ایران و امریکا مبادله میشد، آن زمان، یکی از شروطی که از جانب طرف ایرانی به طرف امریکایی منتقل شده بود، "عقد یک توافق عدم تعرض"، و یا اخذ تضمین عدم تعرض امریکا علیه ایران بود.
یک چنین پیشنهادی ، عمدتاً حاکی از نگرانی یک طرف است.
البته که نیت طرف ایرانی در ارائه ایده و پیشنهاد اخیر، خنثی کردن روند «ایران هراسی» بودهاست، اما،باید دقت کنیم، زمانی که ما در منطقه ، بواسطه حضور مستقیم و یا "واسطهای"، دست بالا را داریم، و همین دست بالا، "امتیاز ویژه" ما محسوب میشود،ارائه پیشنهاد «پیمان عدم تعرض»، حتی اگر ضعف ما تلقی نشود، دستکم هم توقع طرف مقابل را افزایش میدهد، و هم میتواند یک امتیاز خاص ما را، بدون مابهازاء، بی اثر کند.
فراموش نکنیم ، اگر طرح «پیمان عدم تعرض» در مسیر تحقق پیش برود، نخستین خواسته طرفهای مقابل، جمع کردن تمام توان مستقیم ایران از سطح منطقه و بازگشت کامل ما به مرزهای خود است. ، و ایجاد اطمینان از عدم تداوم پیوندهای نظامی-امنیتی ما با همپیمانهای خود در اقصی نقاط منطقه، از آثار دیگر چنین پیمانی خواهد بود.
رویکرد عربستان و همپیمانهای منطقهای ریاض را در خصوص پیشنهاد ظریف (راجع به پیمان عدم تعرض) چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشنهاد پیمان عدم تعرض، از سوی سعودی با تلخی پاسخ داده شد.
عربستان برگزاری سه اجلاس «سازمان کنفرانس اسلامی»، و «اتحادیه عرب»، و «شورای همکاری خلیج فارس» را در یک مانور «ضد قدس»، در هفته آخر ماه رمضان سازمان داد.
خروجی این سه اجلاس ، تمرکز دشمنی و فشار بر ایران بود. مساله فلسطین، به شکل فاحشی در محاق ماند.
روحانی از اینکه از شرکت در اجلاس سران کنفرانس اسلامی باز ماند، رسماً گله کرد. ایران در سطح مدیرکل وزارت خارجه در اجلاس شرکت کرد، و البته از عهده سعودی در انحراف از مساله فلسطین برآمد.
همزمان متن مورد نظر سعودی در خصوص شروط آغاز مذاکره با ایران، که قطعا در پاسخ به ابتکار ایرانی «پیمان عدم تعرض» بود، در اجلاس شورای همکاری، شروط پمپئو را تداعی کرد؛
شروط کشورهای خلیج فارس برای مذاکره با ایران موارد زیر را در بر داشت:
۱. توقف تهدیدات ایران علیه کشورهای منطقه!
۲. توقف مداخله ایران در امور منطقه!
۳. پایان دادن به اشغال جزایر سه گانه (ایرانی)!
۴. توقف برنامه هسته ای و موشکی ایران!
۵. توقف حمایت از گروه های افراطی
۶. توقف استفاده از اسم خلیج فارس.
ریاض آغاز مذاکره با ایران را منوط به موافقت تهران با این شروط دانست!
در واقع، عربستان سعودی خود، از اعتبار لازم برای عقد چنان پیمانی (عدم تعرض) با ایران، برخوردار نیست! وگرنه منتها آرزوی ریاض است که همچون پیمانی منعقد شود، زیرا؛
از یکسو ، از بازگشت ایران به مرزهای جغرافیایی خود مطمئن میشود، و ، از سوی دیگر، در صورت هرگونه برخورد بین ایران و امریکا، ریاض خود را در «حاشیه امن» میداند!
اما، امریکا بدون استفاده از پایگاههای سعودی و بحرین و امارات و قطر و کویت و عمان، قادر نخواهد بود که از عهده نبرد با ایران، برآید!
پس، ارائه ایده درست، در شرایط و زمان نادرست، بیشتر جنبه اتمام حجت دارد...
پس ، راهکار پیشنهادی شما چیست؟
فرصت دادن به دیپلماسی، در قواره کامل و ترکیب همه ابعاد راهبردی آن.
پیمان عدم تعرض باید در چارچوب یک برنامه کامل و فراگیر و زمانبندی شده سیاست خارجی گنجانده شود. هنگامی که فضای مناسبات متلاطم و بلکه متشنج است، گام نخست، "بهسامان" کردن جوّ حاکم است.
ریشه اختلافات، توان دفاعی ما نیست که بخواهد در فرایند عدم تعرض، تحدید شود!
ریشه اختلافات، در غلبه اهداف قدرتهای مداخله گر بیگانه بر محیط حاکمیتی کشورهای رقیب ما است!
ابتدا باید از "استقلال نسبی" رای کشورهای منطقه اطمینان حاصل کرد.
در دولتهای هفتم و هشتم، یکبار تجربه شد که، ایده «ترتیبات امنیتی مشترک منطقهای» تحت عنوان «امنیت مشارکتی» از طریق دیپلماسی دفاعی، به منطقه عرضه شد، و پیشرفتهای بسیار مهمی حاصل شد،دولتهای نهم و دهم اما، آن فرصتها را به تهدید تبدیل کرد!
بنابراین، هر گونه ایدهای پیرامون «پیمان عدم تعارض» یا «مشارکت در ترتیبات امنیتی منطقه» پس از ترک مخاصمه و فروکاستن تنش در فضای مناسبات موضوعیت دارد. بنظر بنده نخستین گام، تلاش برای ترسیم خطوط حد منافع امنینی قدرتهای منطقه و سپس ارائه مدل برای تعامل غیر خصمانه در حوزه منافع متداخل (یا متضاد) است. حتما پیش از رسیدن به یک سطح قابل اتکا از درک متقابل امنیتی، طرح ایده امنیت مشارکتی یا پیمان عدم تعرض، مانند چیدن میوه نارس است.