ما در جامعه تقریباً بیحوصلهای زندگی میکنیم
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از تابناک، با این فرسایش اخلاقی، زیر سؤال رفتن ارزشها و هنجارهای موجود، آنومیک شدن جامعه و عجول بودن کنشگران اجتماعی به سمتی میرویم که شخصیتهای مرجع خود را هر چه سریعتر مورد قضاوت قرار میدهیم. این شخصیتها ممکن است در جایی شخصیتهای مذهبی و ملی و در جای دیگر سلبریتیها باشند. شاهدیم که این افراد در شبکههای اجتماعی مورد قضاوت قرار میگیرند.
قضاوتشدن سریع و صریح این شخصیتهای مرجع نوعی هراس از لغزش را ایجاد و نوعی فشار اجتماعی مضاعف را بر آنها وارد میکند؛ بنابراین، به جایی میرسد که فردی مثل دکتر نجفی از ترس رازهای مگویی که ممکن است داشته باشد به این سمت میرود که برای تخفیف فشارهای اجتماعی دست به قتل میزند.
تمایل برخی از مسئولان، مدیران و سیاستمداران به ایجاد تنوع در روابط احساسی، عاطفی و عاشقانه هم دلایلی دارد. بعضی از مسئولان بعد از مدتی به این نتیجه میرسند که باید به جای هزینهدادن برای آرمانهایشان و به جبران دوری از خانواده و روابط با فرزندان در طول سالهای مدید خدمت، کمی به سمت زندگیکردن بروند و بر همین اساس درگیر برخی روابط تقریباً نامتعارف احساسی، عاطفی و عاشقانه میشوند.
این جامعهشناس به غیبت همدردی ملی با مقتول در فضای مجازی اشاره میکند و میگوید: به نظر میرسد بخشی از افکار عمومی حق را به آقای نجفی میدهد در حالی که یکی از شهروندان ما کشته شده است و به هر حال جامعه باید نسبت به این قتل واکنش نشان دهد. فکر میکنم هنوز بنیادهای همگرایی حقوق بشر در جامعه ما مستحکم نشدهاند و هنوز انسان بماهُوَ انسان محترم شمرده نمیشود.
هنوز افرادی که از برخی عناوین مثل نخبگی و شریفبودن، عملکرد مناسب یا تحصیلات ممتاز بهره میبرند در افکار عمومی ما میتوانند در مقابل کسی که مقتول است سیطره پیدا کنند. من کاهش همدردی ملی با میترا استاد را یک عارضه جدی تلقی میکنم.