آخرین جملاتی که محمدعلی نجفی در دادسرا به مادر میترا استاد گفت!
به گزارش اقتصادنیوز پرونده شهردار سابق تهران که متهم به قتل همسر دومش است در حالی در نوبت رسیدگی در دادگاه کیفری یک استان تهران قرار دارد که خانواده و بستگان او در تلاش هستند که شاید بتوانند با گرفتن رضایت خانواده مقتول از قصاص او جلوگیری کنند. مسعود استاد، برادر میترا(مقتول) در گفتوگو با رکنا از آخرین جزئیات پرونده میگوید.
درخواستتان همچنان قصاص است؟
ما اصرار بر قصاص داریم و نظرمان تغییر نخواهد کرد. حق تولد و مرگ فقط دست خداست اما آقای نجفی حق زندگی را از خواهرم گرفت. اگر مرگ او یک حادثه بود کنار میآمدیم اما این اتفاق به هیچ عنوان قابل بخشش نیست. درخواست پدر و مادرم و خواهرزادهام(پسر میترا) قصاص است.
در این مدت از طرف خانواده نجفی چه تلاشهایی برای گرفتن رضایت شده است؟
روز که برای خواهرم مراسم ختم گرفتیم، اکثر دوستانش به مسجد آمدند برای عرض تسلیت. البته خانواده آقای نجفی مانند برادر، برادرزاده و دامادش هم برای تسلیتگویی آمدند. پس از آن هم با من و خانواده ام تماس گرفتند که آراممان کنند و خواستند که او را ببخشیم. چندبار هم پیامک دادند.
پاسختان چه بود؟
گفتم که قصاص. داماد آقای نجفی و برادرزادهاش به من زنگ زدند و اصرار داشتند که در دادگاه از خونخواهی گذشت کنیم. اما ما کوتاه نخواهیم آمد.
خود آقای نجفی چطور؟ از زندان تماسی با شما نگرفته است؟
خیر. فقط در دادسرا تلاش کرد تا از من و خانوادهام رضایت بگیرد. در آنجا ابراز پشیمانی کرد و حتی خطاب به مادرم گفت:«حاج خانم دختر شما امانت بود دست من و شما هم بارها تاکید کرده بودید روی این جمله که دختر من امانت است دست شما. اما من امانتدار خوبی نبودم و قصدم قتل نبود. » او با گفتن این جمله ابراز شرمندگی کرد و معذرت خواست.
با این حال ممکن است نظر خانوادهتان تغییر کند؟
نه. مادرم به شدت ناراحت و افسرده است. آقای نجفی در دادسرا به من گفت که پس از قتل خواهرم تصمیم به خودکشی گرفته و به بالکن رفته که خودش را پرت کند اما به این فکر کرده که خودکشی گناه بزرگی است و پشیمان شده است. مگر کشتن خواهرم گناه نبود؟ اینکه پسر خواهرم بی مادر شده گناه بزرگی نیست؟ این چیزها ما را عذاب میدهد و حرف های دیگری که علیه خواهرم میزنند یا در فضای مجازیاز جانب ما نظر میدهند. یکی از همین نظرها این بود که خانواده استاد نمیتوانند نصف دیه را جور کنند برای همین نجفی قصاص نمیشود. نمی دانم چطور راضی میشوند که درباره ما اینطور نظر بدهند.
پیش از این حادثه رابطه شما با آقای نجفی چطوربود؟
مثل دو تا دوست. من حتی با خواهرم هم رفیق بودم. اصلا بحث خواهر و شوهرخواهری نبود. رابطه من با هر دوی آنها خیلی خوب و دوستانه بود و رفت و آمد داشتیم. حتی شب قبل از حادثه من آنجا بودم. ظاهرا با هم بحث داشتند اما به احترام من سعی کرده بودند با هم خوب رفتار کنند. درواقع آن شب ظاهرسازی کردند.
رابطه آقای نجفی با خانوادهتان چطور بود؟
بر خلاف پدرم با مادرم خیلی خوب بود. مادرم خیلی به خانه خواهرم رفت و آمد داشت. حتی برای اسباب کشی به کمکشان رفته بودیم. اکثر کارهای اسبابکشی را من انجام دادم اما چه کسی فکر میکرد که این حادثه تلخ و شوک آور رخ بدهد.
یعنی با پدرتان رابطه خوبی نداشت؟
دیگر نمیخواهم وارد این جزئیات خصوصی شوم.
ظاهرا هنوز برای رسیدگی به پرونده قتل خواهرتان تعیین وقت نشده. درست است؟
در پیامکی که برای ما ارسال شده، نوشته که زمان جلسه محاکمه دهم تیرماه است. اما هنوز ساعتش را اعلام نکردهاند.
وکیل گرفتهاید؟
نه. نیازی به وکیل نداریم و فکر نمی کنم وکیل بگیریم. همه چیز مشخص و محرز است. آقای نجفی به قتل اعتراف کرده و درخواست ما هم قصاص است.
از وضعیت پسر میترا بگویید. الان کجا زندگی میکند.
پیش من زندگی میکند. حال روحیاش روزبه روز بدتر می شود. او به شدت افسرده است. اکثر وقتها یک گوشه کز کرده و گریه میکند. شبها هم جرات ندارد تنهایی بخوابد. از دو روانشناس وقت گرفتهام و قرار است در این هفته او را به دکتر ببرم. مدام سر خاک مادرش میرود که آرام شود.