قالیباف به دنبال یک سمت انتصابی/ نواصولگراییِ قالیباف علیه اصولگرایی؟

کدخبر: ۲۹۶۰۴۹
اقتصادنیوز: قالیباف از یک سو برای یک مقام عالی انتصابی دلش پر می‌کشد و از سوی دیگر همچون سال‌های گذشته سودای انتخاب به عنوان یک مقام عالی کشوری را از مسیر صندوق رای در سر می‌پروراند، و برای رسیدن به این هر دو نیز از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، ۱۲ سال تکیه بر کرسی شهرداری تهران و سه دوره حضور در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری، کافی است تا نام قالیباف به گوش غیرسیاسی‌ترین ایرانیان نیز رسیده باشد. اما فارغ از دوران طویل‌المدت حضورش در ساختمان بهشت، سه دوره حضور وی در رقابت‌های انتخاباتی، رفته‌رفته زمینه‌های اختلافش با طیف‌های مختلف اصولگرایی را فراهم کرد. اختلافی که پس از انتخابات ۹۶ سر باز کرد و حالا گویا به شکافی بدل شده که با ظاهرسازی‌های کلامی پر نمی‌شود. چراکه گویی قالیباف سهمش را می‌خواهد، طلبی که به زعم خودش با ۱۲ سال شهرداری تهران وصول نشده است. احتمالاً سردار سال‌های پایانی دهه نود را آخرین زمان تسویه‌حساب نهایی قلمداد می‌کند.

از قالیباف نظامی تا قالیباف سیاستمدار

قالیباف تا دهه هشتاد در سمت‌های مختلف نظامی حضور داشت. برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ بود که «سردار قالیباف» فرماندهی نیروی انتظامی و لباس نظامی را رها کرد و در پوسترهای تبلیغاتی‌اش نشانی از تصویر معمول یک سردار یا حتی چهره یک اصولگرا دیده نمی‌شد. مردی با کت‌وشلوار یا لباس سفید خلبانی بود که به عنوان «دکتر خلبان قالیباف» معرفی شد و نهایتاً پس از کسب رتبه چهارم در انتخابات، در انتخاباتی دیگر با رأی شورای شهر به جای محمود احمدی‌نژاد، کلیددار ساختمان بهشت شد. قالیباف سال ۹۲ نیز کاندیدا شد و در حالی که در میان اصولگرایان کاندیدای پیشتاز بود، نتوانست با دیگر اصولگرایان حاضر یعنی محسن رضایی، سعید جلیلی و علی‌اکبر ولایتی به ائتلاف برسد. حتی کناره‌گیری حدادعادل نیز به نفع قالیباف تعبیر نشد. سردار شهردار دکتر خلبان قالیباف با شکست از یک حقوقدان رتبه دوم را کسب کرد، به شهرداری بازگشت و دومین کاندیداتوری، زمینه‌ساز اختلافی دیگر با چهره‌های دیگر اصولگرایی شد.

قالیباف استارت جدایی را زد

و اما انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶، به‌رغم اینکه گفته می‌شد در نظرسنجی‌ها قالیباف بالاتر از ابراهیم رئیسی بوده، به اجماع اصولگرایانی که رئیسی را بر او ترجیح داده بودند، با اکراه تن در داد و مجبور به کناره‌گیری به نفع رئیسی شد. امری که به وضوح به ناخرسندی قالیباف از مجموعه جریان اصولگرایی انجامید و رابطه‌اش را با دیگر اصولگرایان وارد نوعی چالش کرد. اما این پایان امید و آرزوهای قالیباف نبود، بلکه آغاز مسیر جدید فرمانده آتش به اختیار اصولگرایان بود که با دلخوری ساز جدایی سر داد و بار دیگر عزمش را برای رسیدن به آرزوی دیرینه جزم کرد.

قالیباف به دنبال یک سمت انتصابی؟

از سال ۹۶ تا کنون تنها سمت قالیباف عضویت انتصابی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است. اخیراً از وی به عنوان گزینه جدی ریاست ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان نام می‌بردند. گمانه‌ای که از سوی او و نزدیکانش تکذیب نشد که حتی با سکوت، تصدیق به آن دامن زده می‌شد. امری که به نوعی تمایل درونی‌اش را نشان می‌داد. اما زمانی‌که هیچ‌یک از این دو گمانه‌زنی محقق نشد، محسن پیرهادی که عملاً نقش سخنگویی وی را به عهده دارد گفت «در زمینه بنیاد مستضعفان، آقای قالیباف شخصا رغبت چندانی نداشت. از یک ظرفیت ملی برخوردار بوده و مایل است این ظرفیت را برای اصلاح روندهای اجرایی کشور، شکستن حلقه‌های بسته مدیریتی و باز کردن پای جوانان به عرصه‌های عمومی و مسئولیتی به کار گیرند. به عنوان نمونه، فراخوان اخیر ایشان برای تشکیل مجلس نو، از جمله اقدامات ایشان است». 

همین گفته‌های پیرهادی و همان ناگفته‌های پیشین (تصدیق با عدم تکذیب) برای رسیدن به یک برآورد نسبی و نزدیک به نشان از تمایلات درونی قالیباف کافی به نظر می‌رسد. قالیباف از یک سو برای یک مقام عالی انتصابی دلش پر می‌کشد و از سوی دیگر همچون سال‌های گذشته سودای انتخاب به عنوان یک مقام عالی کشوری را از مسیر صندوق رای در سر می‌پروراند، و برای رسیدن به این هر دو نیز از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کند.

گلایه های ادامه دار از برادران اصولگرا

اولین نشانه‌های عزم قالیباف برای حضور در انتخاباتی دیگر، دو ماه پس از انتخابات ۹۶ با فراخوان «نواصولگرایی» بروز یافت. نامه‌ای‌ سرگشاده که پر از کنایه به اصوالگرایان و گلایه از تصمیمات «بالا به پایین» جریان اصولگرایی بود و سپس از جوانان خواسته تا آتش‌به‌اختیار وارد صحنه شوند. در پایان نیز ۵ پرسش در باب محتوای احتمالی نواصولگرایی مطرح کرده و تازه اینجا معلوم شد قالیباف جوانان را دعوت به چیزی کرده که هنوز محتوایش حتی برای خودش نیز مشخص نیست. گلایه‌نامه، نقدنامه، دعوت‌نامه یا پرسش‌نامه «نواصولگرایی» همه چیز داشت جز آنچه باید می‌داشت؛ اینکه نواصولگرایی جز مطرح‌کننده‌اش چه ویژگی‌هایی دارد؟ جوانی، دلسوزی، انقلابی‌گری، آتش‌به‌اختیاری، بی‌توجهی به تصمیمات مرکزی و احتمالاً مهمتر از هر چیز قالیبافی بودن، کل جریان و گفتمان نواصولگرایی را شکل داده است.

حالا بیش از دو سال از آن نامه قالیباف خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز» برای حرکت در راستای «نواصولگرایی» گذشته و با وجود مانیفست منتشر شده در مهرماه ۹۷ هنوز هیچکس نمی‌داند گفتمان نواصولگرایی جز آن چند صفت فوق‌الذکر دقیقاً چیست، چه تفاوتی با اصولگرایی دارد و چه برنامه‌هایی برای آینده کشور در نظر گرفته است؟ حتی بعید است خود قالیباف چیز بیشتری در این باره بداند، که اگر می‌دانست دست‌کم یک پاراگراف از آن گلایه‌نامه یا چند جمله از آن مانیفست و این ویدئوی اخیرش را به تبیین راهبردها و راهکارهای «نواصولگرایی» اختصاص می‌داد. شاید نیازی هم نیست نواصولگرایی چیزی بیش از این باشد، چرا که احتمالاً تنها کاربرد نظری عنوان «نواصولگرایی» جدایی قالیباف و یارانش از دیگر اصولگرایان است. 

راه نوِ اصولگراییِ قالیباف حتی اگر جدا از اصولگرایان نباشد، مسیری موازی با جریان اصولگرایی و مجزا از اصولگرایان است. موازی‌کاری که با هدف برجسته‌سازی قالیباف و ویژه‌سازی جریان منتسب به وی طراحی شده تا احتمالاً در وزن‌کشی‌های انتخاباتی اصولگرایان، موازنه را به نفعش تراز کنند. شاید به همین دلیل هم بود که اغلب چهره‌های اصولگرا از همان ابتدا روی خوشی به پیشنهاد وی نشان ندادند. 

قالیباف در مسیر عارف 

با توجه به علاقه ویژه قالیباف به انتخابات‌های ریاست‌جمهوری، حضور یا عدم حضور شخص او در انتخابات مجلس قابل حدس نیست، اما دست‌کم دو مسئله مشخص است: اول اینکه قالیباف پس از کناره‌گیری به نفع رئیسی خود را محق‌تر از همیشه می‌داند. موضوعی که بی‌شباهت به رفتار محمدرضا عارف پس از کناره‌گیری به نفع روحانی نیست. عارف نیز از آن زمان همواره خود را مستحق ریاست دانسته است. از ریاست شورای عالی اصلاح‌طلبان گرفته تا ریاست لیست و فراکسیون امید و حتی مجلس، به زعم وی یک حق طبیعی پس از ایثار و فداکاری اجباری‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری است.  

مسئله دوم این است که قالیباف در رأس جریان نواصولگرایی سهم خود را می‌خواهد. چه خود به عنوان سرلیست اصولگرایان پا به میدان بگذارد، چه خواهان حضور یارانش شود. بنابراین اصولگرایان یا باید سهم وی را بپردازند یا هزینه انشقاق میان خود و نواصولگرایان قالیبافی را متحمل شوند.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید