چرا پرچمداران دنیای موبایل اینقدر زشت هستند؟
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از دیجیاتو، شاید این حرف به مذاق برخی کاربران سینه چاک اپل خوش نیاید اما آیفون ۱۱ پرو از نظر زیبایی شناسی حرفی برای گفتن ندارد. شاید بپرسید چرا؟ اجازه دهید، با ناچ شروع کنیم. این ناهنجاری بین نسلی که برخی کارشناسان امیدوار بودند خیلی سریع به دست فراموشی سپرده شود به پای ثابت گوشی ها تبدیل شده است.
بین کاربران توجیهات مختلفی برای حضور ناچ جریان دارد: نسبت نمایشگر به بدنه را بیشتر می کند، سنسورهای شناسایی چهره و اسپیکر را در خود جای داده، حتی برخی آنرا یکی از پازل زیبایی گوشی می دانند!
خب با تمام این تفاسیر باید بگویم ناچ، به ویژه در آیفون و پیکسل بویی از زیبایی نبرده و اگر مهندسان سیلیکون ولی قادر به حذف آن بودند تا حالا قید ناچ را می زدند. علی رغم تلاش شبانه روزی تنها فکری تا که تاکنون به سر کوپرتینوییها زده این است که با تعبیه والپیپری مشکی آنرا مخفی کنند.
بریدگی وصله ناجور و حاصل قابلیتی است که هیچ کاربری شیفته آن نبود و حالا بعد از گذشت بیش از دو سال خود را به عنوان بخشی از فرایند مدرنیزاسیون به ما غالب کرده؛ در نتیجه میان خواستن و نخواستنش سرگردان مانده ایم. احتمالا طراحان موبایل هم به واسطه روحیه حساسی که دارند بارها از دست بریدگی سر به دیوار کوبیده اند.
حذف کامل حاشیه نمایشگر ایده جالبی است اما باعث پدید آمدن مشکلاتی شده. کمپانی ها در کنار کشاندن نمایشگر به لبه ها و پنل پشتی (می میکس آلفا را که فراموش نکردهاید؟) کاربردهای خاصی را هم برای لمس لبه ها در نظر گرفته اند. قطعا کمپانی های تولید اپ و گیم هم این پتانسیل را به حال خود رها نخواهند کرد اما مشکل اینجاست که ما قرار است گوشی را دست بگیریم، در نتیجه لمس لبه ها اجتناب ناپذیر است و حالا کاربران ناچارند سبک جدید و آزار دهنده ای را برای در دست گرفتن نمایشگر ابداع کنند!
طراحی آیفون ۱۱ پرو
همه اینها یک طرف و پنل پشتی یک طرف. تا زمانی که آیفون ۱۱ پرو معرفی نشده بود بسیاری از کاربران امیدوار بودند که رندرهای لو رفته درست از آب درنیاید اما طراحی دوربین مثل کابوسی بود که به واقعیت پیوسته است.
هنوز چند ساعت از معرفی آیفون ۱۱ پرو نگذشته بود که برآمدگی زشت دوربین به دستمایه شوخی و طنز بدل شد. البته واژه برآمدگی در مورد این طراحی حق مطلب را ادا نمی کند. در واقع به نظر می رسد تیم کوک طراحان آیفون را به بازدید از موزه دریانوردی دعوت کرده و از آنها خواسته با الهام از کلاه قدیمی غواصی در اعماق دریا دوربین آیفون ۱۱ پرو را طراحی کنند. از حق نگذریم کلاه های قدیمی غواصی جذابیت بیشتری دارند.
از طرف دیگر به طراحی آیفون SE بنگرید. پشت این گوشی به گونه ای طراحی شده که با پنل جلو هارمونی کامل دارد و نوار مشکی تا حد زیادی دوربین را استتار می کند، در نتیجه ساختاری کاملا یکپارچه و ناگسستی را به ارمغان می آورد.
حالا و سه سال بعد از آیفون SE پنل پشتی آیفون ۱۱ پرو را داریم که یک عقبگرد کامل به نظر می رسد. پنل عقب پرچمدار جدید سطح صاف و یکدستی دارد که برآمدگی ماژول سه گانه از آن بیرون زده است. روی خود این برآمدگی هم دوربین ها سبز شده اند که بالای آنها هم برجستگی لنز به چشم می خورد. اگر میکروفون را هم در نظر بگیریم تعداد سطوح مختلف این گوشی به پنج رده می رسد.
اگر هدف از این پستی و بلندی ها در دست گرفتن راحت بود یا دوربین در ناوبری چشمی کاربرد داشت، اوضاع فرق می کرد اما در آیفونی شاهد این طرحی هستیم که همیشه روی طراحی مینیمالسم تاکید داشت.
طراحی آیفون ۱۱ پرو در لبه ها به اندازه پنل های جلو و عقب بد نیست اما در برابر آیفون SE حرفی برای گفتن ندارد. سادگی هندسی کلیدهای کنترل صدا، نوار مشکی که لبه ها را به دو قسمت تبدیل می کند و لبه های متقارن تنها بخشی از مزایای آیفون SE نسبت به پرچمدار کنونی است. استحکام بالا به واسطه استفاده از فلز هم که جای خود دارد.
لبه آیفون های جدید اما شبیه سپر ماشین های ارزانقیمت قدیمی است و هیچ نوآوری جذابی در آن دیده نمی شود. البته این مساله فقط به اپل ختم نمی شود و سامسونگ و هواوی هم به مشکلات مشابهی دچارند.
شاید نمایشگر بدون حاشیه گلکسی نوت ۱۰ در عکس ها جذاب به نظر برسد اما در دنیای واقعی چنین نیست. بالا و پایین موبایل هنوز حاشیه هایی به چشم می خورد اما طراحی لبه ها باعث شده کل موبایل متقارن به نظر نرسد. نچسب ترین جز در این ترکیب نامتقارن حفره نمایشگر است.
سامسونگ در گلکسی اس ۱۰ پلاس از نمایشگر حفره داری استفاده کرده که سال قبل با آب و تاب از آن رونمایی کرده بود اما واقعیت این است که حفره نمایشگر آنقدر بزرگ است که نمی توان آن را نادیده گرفت. در واقع اگر طراحان کره ای به دنبال توسعه ناچی کوچکتر از آیفون بوده اند که بیشتر از آن حواس کاربر را پرت کند، باید برای موفقیت در رسیدن به این هدف به آنها تبریک گفت.
در پنل پشتی هم اوضاع چندان روبه راه نیست. نه تنها سه دوربین بله فلاش هم در باکسی سیاه چپانده شده اند که ظاهری شبیه اتوبوس یا ضبط صوتهای دراز قدیمی دارد. پایین تر از آن هم برند سامسونگ با فونت ضخیم و رنگ سفید قرار گرفته که عاری از هر نوع جذابیت بصری است.
گوگل پیکسل ۴ کمی متقاعدکننده تر است اما عرضه آن در رنگ نارنجی نه چندان زیبا و با اسم «اوه چقدر نارنجی» نظر چه کسی را می خواهد جلب کند؟ این مدل پیکسل ۴ بیشتر شبیه یک گوشی اسباب بازی به نظر می رسد تا پرچمدار سال ۲۰۱۹ یکی از بزرگترین کمپانیهای دنیای فناوری.
حاشیه های نامتقارن نمایشگر از طراحی گلکسی هم ناامیدکننده تر است و ظاهرا کنایه پارسال سامسونگ به آنها در مورد شباهت بین باند فرود و ناچ باعث شده کلا قید بریدگی را بزنند.
پیکربندی دوربین سه گانه هم علی رغم زشت بودن از دو مورد دیگر بهتر است. باید خدا را شکر کنیم که یک نفر در تیم طراحی گوگل مانع پیاده سازی دوربین به شکل کلاه غواصی و ضبط صوت شده. البته این برتری فقط در حدی است که به جای اینکه محکم به ساق آدم لگد بزنند، یک سیلی از طراحان خورده باشیم.