حمله تند و عجیب روزنامه کیهان به آیت الله هاشمی و دخترش فائزه
دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی میگوید: با رفتن «بابا» روحانی تغییر کرد و امید از بین رفت!
فائزه هاشمی به انصافنیوز گفت: امیدها به آقای روحانی زیاد بود، بابا این امیدها را ایجاد کرد. بعد از فوت بابا آقای روحانی دگرگون شد، بسیار دور از انتظار بود، همه چیز تغییر کرد. با رفتن بابا امید رفت، خیلیها از جمله برخی احزاب و افراد اصلاحطلب هم عوض شدند، انگار پشتیبان خود را از دست دادهاند و دیگر امیدی به تغییر ندارند.
عضو کارگزاران میگوید: اصلاحطلبان در چهار انتخابات اخیر پیروزیهای خوبی به دست آوردند ولی عمدتا تو زرد از آب درآمدند، از شاخصهای اصلاحطلبی ما میگرفتند و در وقایع مختلف مثل سال 96 و 98، پشت مردم را خالی و مردم را ناامید کردند.
او همچنین گفته است که چشمانداز خوبی (برای اقتصاد ایران) دیده نمیشود و دلیلش فقط تحریمهای آمریکا نیست؛ نپیوستن به اف.ای.تی.اف که موجب بلوکه شدن پولهای ما در کشورهای دیگر از جمله کره جنوبی شده است نیز یکی دیگر از موانع اقتصادی کشور است. حتی کشورهای مثلا دوست ما مثل چین و هند و روسیه و ترکیه نیز در برابر نفت نه ارز به ما میدهند و نه کالاهای مورد نیاز بلکه کالاهای مورد نظر خودشان را به جای پرداخت این پول به ما تحمیل میکنند. پایه این مشکلات سیاستهای خارجی است که بر اساس منافع ملی ما تنظیم نشده است.
فائزه هاشمی اضافه کرد: بابا اعتقاد داشت که صدور انقلاب یعنی کشور خودمان را آنچنان آباد و آزاد و توسعهیافته بکنیم که هم بر سیاستهای جهانی در یک روند معقول تاثیرگذار باشیم و هم ملتها و کشورهای دیگر خود به خود به سمت ما گرایش و از ما الگوبرداری کنند، در بهار عربی نشنیدیم که کسی بگوید میخواهیم شبیه ایران شویم همه میخواستند مثل ترکیه شوند.
به ادعای وی، «آمریکا از منظری کدخدای جهان است چرا که بزرگترین اقتصاد و دموکراسی را دارد. تا کی به خاطر نداشتن رابطه با آمریکا به روسیه و چین باج بدهیم و این کار را ارزش بدانیم.»
این سخنان آمیخته با خودشیفتگی و توهم در حالی است که مرحوم هاشمی با وجود عبرتهای متعدد اعتماد به آمریکا، در مذاکرات هستهای نیز رفتاری هیجانزده و توأم با شیدایی داشت؛ چنان که دست طرف مذاکرهکننده ایرانی برای چانهزنی را میبست. مرحوم هاشمی 28 آذر 92 در مصلای کرمان گفت: «وزیر خارجه آمریکا با اعتراف به خلف وعده آمریکا، قول داده که واشنگتن جبران بکند. وقتی وزیر خارجه آمریکا به وزیر خارجه ما میگوید ما خلف وعده را جبران میکنیم و مذاکرات باید ادامه یابد، یعنی عزم قدرتهای غربی برای گفتوگوهای دوستانه با ایران جدی است. تغییر رویکرد آمریکا و غرب نسبت به ایران به خاطر هوشیاری مردم است. شما مردم دولتی را آوردید که دنیا را مجبور و متقاعد کرد باید با ایران در فضای برابر مذاکره کند».
در حقیقت این مدل سهلاندیشی و خوشخیالی، موجب شد اگر مذاکره و توافق، عایدات محتملی هم میتوانست داشته باشد، تبدیل به سراسر زیان و خسارت شود.
از سوی دیگر خانم فائزه هاشمی در حالی با ژست منتقد وضع موجود سخن میگوید که او و همطیفانش باید پاسخگوی کارنامه دولت و مجلس ائتلافی (دهم) باشند و به صرف فاصلهگذاری لفظی نمیتوانند از خود سلب مسئولیت کنند. آقای روحانی امروز همان روحانی سال 92 و 96 است و مرحوم هاشمی هم اگر زنده بود، احتمالا همان هاشمی آن سالها بود. منتها با این تفاوت که اجل به مرحوم هاشمی مهلت نداد تا باشد و حاصل سوء محاسبات خود و مشاوران و اطرافیانش را در میدان عمل ببیند؛ وگرنه آقای روحانی دقیقا به همان نسخه هاشمی عمل کرد. هویت آمریکا و متحدان غربی آن کاملا روشن بود. آنها رکوردداران خیانت، جنایت و بدعهدی در دنیا هستند اما هرگز مرحوم هاشمی، کلمهای درباره عدم اعتماد به دشمن و سختگیری و دقت در مذاکرات و نگارش توافق نگفت بلکه با ذوقزدگی دور از انتظار، نقش مذاکره با آمریکا را تابوشکنی میدانست و از این اتفاق ابراز خوشحالی میکرد!
وقتی یک رجل سیاسی در تراز هاشمی از صرف مذاکره با آمریکا ابراز ذوقزدگی میکند، معلوم است که طرف مذاکرهکننده همین را فاکتور کرده و برای طرف ایرانی گران حساب بکند، ضمن اینکه برخلاف ادعای خانم فائزه هاشمی، آن مرحوم زنده نماند تا ببیند برخلاف ادعایش، عصر حاضر عصر قدرتنمایی (موشکی و غیر آن) است و نه صرف مذاکره و کنار گذاشتن توانمندی نظامی.
به راستی اگر قرار بود به توصیههای هاشمی در جمع مدیران آموزش و پرورش، (و برداشت نادرست او از ژاپن و آلمان) بودجه نظامی را حذف کنیم، با تهدیدهای علنی بعدی دشمن باید چه میکردیم؟ آیا باید دستها را به نشانه تسلیم بالا میبردیم؟!