آمار عجیب خودکشی ؛هر 40 ثانیه چند نفر قربانی خودکشی می شوند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،«پیشگیری از خودکشی یک معضل جهانی است. خودکشی هر ساله یکی از 20 علت اول مرگ در تمام سنین و مسوول بیش از 800 هزار مرگ در سال است که معادل یک خودکشی در هر 40 ثانیه است.» این آغاز بیانیه انجمن جهانی پیشگیری از خودکشی است. 20 شهریور ماه هر سال روز جهانی پیشگیری از خودکشی است؛ بهانهای برای بررسی دوباره مرگهایی که جان هزاران نفر را میگیرند و آسیبهایی گاه بسیار عمیق و ماندگار بر روح و روان بازماندگان و اطرافیان کسانی میزنند که زندگی را با این شیوه از خود میگیرند. این موضوعی است که در بیانیه امسال هم به آن اشاره شده است: «هر فرد از دست رفته، همسر، فرزند، والدین، دوست یا همکار یکی از ماست. هر خودکشی باعث میشود تقریبا ۱۳۵ نفر سوگوار شده، یا به شکلی زندگی آنها تحت تاثیر قرار گیرد.» این عدد را اگر در تعداد خودکشیهای سالیانه جمع کنیم یعنی با مرگ 800 هزار نفر، زندگی 108 میلیون نفر در این دنیا به نوعی و با شدتی متفاوت تحت تاثیر قرار میگیرد.
هر وقت صحبت از خودکشی به میان میآید، یکی از اولین هشدارهای متخصصان در مورد نحوه پرداختن به خودکشی و بیان آن در رسانههاست. این موضوعی است که سیدمهدی حسنزاده، روانپزشک و فوقتخصص پیشگیری از خودکشی هم صحبتش را با آن شروع میکند. از نظر او یکی از آسیبهای جدی در پرداختن به این موضوع تک عاملی و سادهسازی یک موضوع پیچیده است. حسنزاده به «اعتماد» میگوید: «خودکشی یک مساله چندعاملی و بسیار پیچیده است.
مشکلی که با برخی رسانهها داریم، این است که این موضوع را بسیار ساده میکنند؛ در تازهترین مورد در شبکههای اجتماعی عنوان شد که یک خانم روانکاو به دلیل از دست دادن حضانت فرزندش در دادگاه، دست به خودسوزی زده. این گزاره که خانم دکتر به خاطر سپرده شدن حضانت فرزندش به پدر دست به خودکشی زده در واقع یک نظر شخصی است، اینکه یک نفر عاشق شد و مثلا دختر را به او ندادهاند خودکشی کرد، یک نظر شخصی است. ما مطلقا چنین نتیجهگیریهایی را قبول نداریم. آنچه از نظر ما قابل قبول است، این است که درنظر بگیریم یک فرد در طول سالیان بر اثر عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیکی و غیره زمینه خودکشی را داشته است و حالا هم مثلا در خواستگاری جواب منفی شنیده و دست به اقدام زده است، نه اینکه به خاطر شکست عشقی دست به خودکشی زده باشد. فرض کنید که یک ساختمان چوبی داریم که در طول سالها موریانه به آن زده و از درون پوکش کرده، حالا ممکن است با جست زدن یک گربه بر بالای این ساختمان، کلش فرو بریزد، در اینجا میتوانیم بگوییم: ساختمان چهار طبقهای بر اثر جست زدن یک گربه ریزش کرد؟»
روی دیگر سکه در موضوع رسانه و خودکشی اما این است که از قضا رسانهها هستند که میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از آمار خودکشی داشته باشند. رییس کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران توضیح میدهد: «شعار امسال سازمان جهانی پیشگیری از خودکشی این است: همه با هم در پیشگیری از خودکشی. در این داستان رسانهها نقش بسیار مهمی دارند. چه نقشی؟ اولین کارش میتواند این باشد که علایم هشداردهنده خودکشی را به مردم معرفی کند یا اینکه با کجاها میتوانند تماس بگیرند؟ اگر من به عنوان مثال در فکر خودکشی باشم به کجا باید زنگ بزنم و مراجعه کنم و کاری برای نجات خودم انجام دهم؟ یک موضوع دیگر اینکه رسانهها میتوانند در مورد باورهای غلطی که در مورد خودکشی وجود دارد صحبت کنند؛ تعداد این باورهای نادرست زیاد است. یک نمونهاش این است که خیلیها فکر میکنند اگر کسی آشکارا در مورد خودکشی صحبت کند و بگوید میخواهم خودکشی کنم دارد بلوف میزند و برای همین هیچ اقدامی نمیکنند در حالی که هر یک از این موارد باید جدی گرفته شوند. درست مانند این است که با پلیس در مورد بمبگذاری در ساختمانی تماس گرفته شود؛ این تماس ممکن است به دروغ باشد اما وظیفه پلیس این است که مراجعه کند و مطمئن شود.»
گوش کنید، حرف بزنید
اما سوال اینجاست که ما به عنوان شهروند معمولی اگر با چنین موقعیتی مواجه شویم چه اقدامی باید بکنیم؟ برای نجات جان کسی که احیانا از تصمیمش برای خودکشی میگوید چه میشود کرد؟ به گفته حسنزاده اولین کاری که از دست هر کسی ساخته است، این است که گوش کند: «بگذارید برایتان درددل کنند. گوش کردن بدون قضاوت. اینکه به کسی بگوییم وای این فکر گناه است و اگر خودکشی کنی به جهنم میروی و غیره راهحل نیست، بگذارید حرفش را بزند و وقتی حرفش را زد میتوانید او را راهنمایی کنید که از یک متخصص کمک بگیرد. آدمها باید به این نتیجه برسند که در مخمصه و گردابی گیر افتادهاند و برای رهایی نیاز به کمک تخصصی دارند. اگر موضوع به نظرتان جدی است و فرد در معرض خطر قرار دارد با یکی از نزدیکانش تماس بگیرید و آنها را در جریان قرار دهید که اقدامی اورژانسی انجام دهند، اگر دوستتان است میتوانید با خانواده تماس بگیرید، اگر همکارانتان است باید رییستان را در جریان قرار دهید؛ بگویید فکر میکنم فلانی به صورت جدی به فکر خودکشی است.» آنچه او تاکید میکند، این است که هرگز در واکنش به صحبت کردن یک نفر در مورد احتمال خودکشی، با شوخی و استهزا با او روبهرو نشویم.
اولین موردی که او در توضیح پدیده خودکشی بیان کرد، این بود که این پدیده چند عاملی است و در شکلگیری افکار مربوط به خودکشی پای ریشههای جامعهشناختی هم ممکن است در میان باشد. در مقاطعی از زندگی اجتماعی یک جامعه پیش میآید که به دلیل تنگناها و حوادث مختلف، به دلیل بیثباتیهای معیشتی و اقتصادی، نوعی از ناامیدی و رکود روحی حاکم میشود. در حال حاضر به نظر میرسد که در کشورمان با چنین مقطعی روبهرو باشیم؛ یک نشانه آن را میتوان در گلایههایی دید که با صدای بلند از سوی افرادی در طبقات مختلف جامعه تکرار میشوند. آیا میتوان اینها را به عنوان نشانههای هشداردهنده دید؟ پاسخ این روانپزشک مثبت است: «ما این نشانهها را به عنوان نشانههای مشکل در سلامت روان میبینیم. همه این مسائلی که میگویید روی سلامت روان تاثیر میگذارند و هیچ شکی در آن نیست. به همین خاطر سالهاست پیشنهاد کردهام که در وزارت بهداشت معاونتی به نام معاونت سلامت روان تاسیس شود تا به شناسایی و پیگیری این نشانهها و اقدام بهموقع بپردازند. همین حالا وضعیت کرونا سلامت روان مردم را تحتتاثیر قرار داده است؛ مردم دچار اضطراب شدهاند، افسرده هستند، بچهها نمیتوانند مثل قبل مدرسه بروند، کسبوکارها رونق ندارند و سینما و مهمانی و غیره هم که تعطیل شده. همه اینها را به سایر مسائل اجتماعیمان که اضافه کنیم، میبینیم که همه اینها فشار روی آدمهاست و بنابراین روی سلامت روان تاثیر میگذارد و میتواند سبب افزایش خودکشی هم شود.»