تحلیلی بر یک مناظره مرتبط با سدسازی در رسانه ملی
بر این اساس، مهمترین مستندات مرتبط با موضوعات مورد بحث در این مقاله در ادامه تقدیم شده است :
ایران جزو کشورهای با سیلخیزی شدید قرار دارد. گزارشی کلی از خسارات سیلهای خیلی دور در ایران توسط وزارت نیرو در قالب نشریه شماره 167- ن با عنوان "مروری بر ضوابط و استانداردهای انتخاب سیلاب های طراحی سدها" در آبان ماه 1395 منتشر شده است که فرازهای ذیل بخشی از آن است.
وقوع سیلاب در سال 325 هجری باعث تخریب تمام ساختمانهای شهر ساری شده و مردم به کوهپایهها پناه بردند. در سال 640 وقوع سیلاب در سیستان باعث کشته شدن 300 تن گردید. در سال 673 شهر یزد، در سال 845 شهرهای کازرون و شیراز، در سال 965 شهر قزوین، در سال 1001 شهر سراب، در سال 1002 بسیاری از مناطق غرب کشور تا حوالی دشت کویر، در سال 1008 شهر آمل، در سالهای 1029 و 1079شیراز، در سال 1045 قم، در سال 1120 شهر ساوه و در سالهای 1228 و 1247 چند شهر از خوزستان، در سال 1283 کاشان، در سال 1249 تبریز و دامغان و کرمان و در سالهای 1298، 1290 و 1292 شهرهایی از خراسان، سیستان و گیلان و بالاخره در سیلاب فراگیر سال 1313، بسیاری از مناطق کشور دچار خسارتهای شدید شده و بسیاری از آثار تاریخی و باستانی کشور تخریب گردیده و کشته های فراوان برجا گذاشت. در نشریه یاد شده، جزئیات خسارات شدید جانی و مالی سیلاب سالهای 1320، 1323، 1325 ، 1327، 1328 و 1329 نیز تشریح شده است.
بدیهی است این حجم گسترده و فاجعه بار از خسارات، به دلیل نبود سدهای مخزنی بزرگ و متناسب با پیک و حجم سیلابها بوده است. این در حالی است که در آن زمانهای دور، جمعیت کشور بسیار محدود بوده و به تبع آن توسعه کشاورزی، تجاوز به حریم رودخانهها، تالابها و سیلاب دشتها، نابود کردن جنگلها و مراتع و در نهایت، تولید گازهای گلخانهای وجود نداشته است یا لااقل نسبت به شرایط کنونی کشور و جهان بسیار ناچیز بوده و بطور حتم تغییر اقلیم و یا حتی تغییرات اقلیمی نیز در آن دورههای زمانی وجود نداشته است. بر این اساس در آن دوران، بخش بسیار بزرگی از بارندگیهای کشور نرمال و یکنواخت بوده و بخش دیگری نیز به صورت برف در ارتفاعات ذخیره شده و همانند یک مخزن عمل کرده و آب غیر قابل استفاده در پاییز و زمستان را در فصول بهار و تابستان که نیاز فراوانی به آب وجود داشته را تامین مینموده است.
افسوس که انتشار بی اندازه گازهای گلخانهای در چند دهه اخیر منجر به تغییرات آب و هوایی و اقلیمی بسیار شدیدی شده و دیگر نه از آن بارشهای یکنواخت خبری هست و نه از برف های پاییزه و زمستانه که در برخی از سالها تا اوایل بهار نیز بخشی از آن در شهرها و روستاها باقی میماند. البته موضوع افزایش نسبی دما و بالا رفتن میزان تبخیر و تعرق و نیاز آبی طی چند دهه اخیر نیز مزید بر علت شده است.
در این شرایط وقوع بارشهای حدی افزایش چشمگیری یافته است یعنی از طرفی فراوانی بارشهای کمتر از 10 میلیمتر که قادر نخواهند بود روانابی را ایجاد نمایند و به راحتی تبخیر شده و از دسترس خارج میشوند و باعث تداوم خشکسالیها شده، افزایش یافته و از طرف دیگر وقوع بارشهای خیلی شدید نیز فراوان شده است که وقوع سیلابهای خسارت بار را در پی داشته است. این وضعیت را مطابق با آمار و اطلاعات موجود میتوان در یک جمله خلاصه کرد که طی چند دهه اخیر، یا در خشکسالیهای طولانی قرار داشتهایم و یا اینکه با سیلابهای بزرگ مواجه بودهایم، یعنی سکهای با دو روی خشکسالی و سیلاب. البته این موضوع مختص ایران نیست و بسیاری از کشورهای دیگر نیز از این شرایط در امان نبودهاند.
علیرغم افزایش روزافزون نیاز آبی، طولانیتر شدن دورههای خشک و تعدد فراوانی وقوع سیلابها، احداث به موقع بسیاری از سدهای مخزنی، امکان کنترل و مدیریت حجم زیادی از سیلاب ها را فراهم کرده و ضمن کاهش خسارات جانی و مالی، تامین نیاز آبی خشکسالیهای بسیار طولانی نیز فراهم شده است.
تحلیل آمار و اطلاعات بارندگی و آبدهی رودخانهها نشان داده است که دوره آماری 15سالهای را که پشت سر گذاشتهایم، در بسیاری از مناطق کشور، خشکسالی فراگیر و طولانی حاکم بوده است ولی به یمن وجود سدهای مخزنی و نقش بیبدیل آنها، بسیاری از مردم و حتی مسئولین کشور، کمبود آب و وخامت اوضاع را به خوبی درک نکردند.
از طرف دیگر در اسفند ماه سال گذشته و فروردین ماه سال جاری، سیلاب بزرگ، فراگیر و ویرانگر مناطق وسیعی از شمال، غرب و جنوب غرب کشور را درنوردید که خوشبختانه وجود سدهای کارون، دز و کرخه باعث کنترل و مدیریت سیلاب شده و خسارات خوزستان به حداقل ممکن کاهش یافته و جان مردم حفظ شد. در حالی که بخشی از همین سیلاب به دلیل ساخته نشدن سد تنگمعشوره موجب خسارات شدید و فاجعهبار در استان لرستان گردید و متاسفانه جان بسیاری از مردم شهرهای پلدختر و معمولان را گرفت. در استان گلستان نیز به دلیل کافی نبودن مخازن و پر بودن سدها، کاهش زیادی در خسارات سیل اخیر مشاهده نگردید. این در حالی است که همین سد گلستان، در اولین آبگیری خود به دلیل خالی بودن مخزن، سیلاب بسیار بزرگ مردادماه 1380 که دوره بازگشت آن را بیش از ده هزار سال برآورد کردهاند را بطور کامل کنترل کرده و مقدار حداکثر سیلاب را از دبی 3000 مترمکعب بر ثانیه به کمتر از 310 مترمکعب بر ثانیه کاهش داده و از وقوع یک فاجعه ملی در شهرهای آققلا، گمیشان و حتی شهر گنبد جلوگیری کرد. بنابراین در پاسخ به مهمترین پرسش مناظره، میتوان تاکید کرد که سیلابهایی با این بزرگی را فقط میتوان با مخازن بزرگ و کافی سدها کنترل و مدیریت نمود. برای تایید این مطالب، عملکرد آماری سدهای گلستان و کرخه به عنوان نمونه در شکلهای زیر نشان داده شده است.
هیدروگراف ورودی و خروجی سد گلستان در سیلاب بزرگ مرداد ماه 1380
هیدروگرافهای ورودی و خروجی سد مخزنی کرخه در دو سیل بزرگ بهمن ماه 97 و فروردین ماه 98
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.