گره کور انتخاب سرلیست در میان اصلاح طلبان و اصولگرایان/ چه کسی سرلیست میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، دوم اسفند امسال انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد. انتخاباتی که با توجه به شرایط موجود کشور و اینکه دو سال بعد از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ رئیسجمهور جدیدی بر سر کار خواهد آمد، میتواند برای هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا حائز اهمیت باشد. اگر اکثریت مجلس آینده در اختیار اصولگرایان قرار گیرد احتمال تکرار تجربه سال ۸۴ و ظهور احمدینژادی دیگر در سال ۱۴۰۰ وجود خواهد داشت و اگر اصلاحطلبان بتوانند صاحب اکثریت کرسیهای پارلمان آینده شوند شاید در دو سال باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰ بتوانند بیعملی لیست امید مجلس دهم را جبران کنند و دوباره مردم را برای انتخابات رئیسجمهوری که اصلاحطلبان از او حمایت میکنند، ترغیب کنند. البته اینها احتمالاتی است که شاید هرگز اتفاق نیفتند چرا که تجربه نشان داده فضای سیاسی ایران به خصوص در ایام انتخابات چندان قابل پیشبینی نیست و این موجها هستند که در چند روز منتهی به انتخابات نتیجه را مشخص میکنند.
سردرگمی اصلاحطلبان
رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات آینده به چند دسته تقسیم میشود. رویکرد اول شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی است چرا که صندوق رای را مهمترین بخش مردمسالاری میدانند. سید محمد خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحطلبی هم اخیرا از لزوم قهر نکردن با صندوق رای سخن گفته است. علاوه بر وی، محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و برخی احزاب مثل کارگزاران با دبیر کلی غلامحسین کرباسچی، ارداه ملت با دبیر کلی احمد حکیمیپور و مردمسالاری با دبیر کلی مصطفی کواکبیان از این رویکرد حمایت میکنند و معتقدند قهر با صندوق رای منجر به پیروزی جناح مقابل و از دست رفتن سنگرها میشود.
از طرفی عدهای از اصلاحطلبان معتقدند رویکرد شرکت در هر شرایطی با توجه به احتمال رد صلاحیت کاندیداهای طراز اول اصلاحطلب همان تجربه لیست امید و حضور نمایندگان ضعیف در مجلس را تکرار میکند که منجر به ضربه زدن اعتماد مردم به اصلاحطلبان خواهد شد و این جناح باید با چهرههای معروف خود در انتخابات شرکت کند که البته احتمال رد صلاحیت آنها بالاست که در این شرایط میتوان به دلیل رد صلاحیت کاندیداهای درجه اول اصلاحات به مردم گفت که "اجازه حضور به اصلاحطلبان داده نشد" و به گونهای از تحریم محترمانه روی آورد. نیروهایی مثل سید مصطفی تاجزاده چنینی رویکردی را دنبال میکنند و معتقدند که باید برای تایید صلاحیت کاندیداهای طراز اول اصلاحات رایزنی صورت گیرد وگرنه شرکت در انتخابات بیفایده است.
رویکرد سوم اصولا مجلس را محلی برای مناقشه نمیداند و معتقد است که دیگر مجلس در راس امور نیست و حتی اگر نیروهای طراز اول اصلاحطلب تایید صلاحیت شوند و به مجلس هم راه یابند باز نمیتوانند تاثیر چندانی در سیاستهای کشور داشته باشند و حتی تجربه مجلس ششم را یادآوری میکنند و از طرفی معتقدند که نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال قانونگذاری هستند و از سوی دیگر شورای نگهبان اجازه تصویب قوانین مد نظر اصلاحطلبان را نمیدهد. چهرههایی مثل عباس عبدی اعتقاد دارند که مدتهاست نقش مجلس کمرنگ شده است.
بیشتر اصلاحطلبان با رویکرد اول یعنی شرکت در انتخابات موافقند و تلاش میکنند مثل انتخابات ۹۴ و ۹۶ با وحدت و رسیدن به لیستی مشترک که البته تنها از نیروهای اصلاحطلب تشکیل شده باشد، در انتخابات شرکت کنند. موسویلاری در همین زمینه در ۹ آبان تاکید میکند: «به دنبال کاندیدای اجارهای نخواهیم رفت. در جایی که کاندیدا نداریم فردی را معرفی نمیکنیم.» این همان سیاستی است که سید محمد خاتمی هم از آن سخن گفته بود.
اما اینکه چه کسانی در لیست اصلاحطلبان حضور داشته باشند و از همه مهمتر چه کسی سرلیست اصلاحطلبان باشد سوالی است که هنوز جناح چپ به پاسخ مشخصی برای آن نرسیده است و حتی در اینکه چه کسی ریاست ستاد انتخابات اصلاحطلبان را بر عهده داشته باشد تصمیم قطعی گرفته نشده است.
اینکه اصلاحطلبان هنوز به سرلیست مشخصی نرسیدهاند از سخنان ۲۹ مهر علی شکوریراد دبیر کل حزب اتحاد ملت مشخص میشود. شکوریراد در دومین نشست خبری خود در پاسخ به خبرنگاری که گفته بود "گفته میشود عارف سرلیست نخواهد بود و برای انتخابات ۱۴۰۰ میآید، اگر تایید میکنید سرلیست کیست؟"، اظهار میکند: «من مستقیما از آقای دکتر عارف چنین چیزی نشنیدهام» دبیر کل حزب اتحاد ملت همچنین بیان میکند: «نهایتا اگر افرادی که میخواهیم، در صحنه حضور داشته باشند حتما افرادی که قابلیت سرلیستی داشته باشند را داریم. اگر شرایط به گونهای پیش رفت که تصمیم گرفتیم در تهران لیست بدهیم و دامنه انتخابمان آنقدر بسته باشد که تنها از میان همین نمایندگان تهران حق انتخاب داشته باشیم آن وقت فکر میکنیم اصلا شرایط لیست دادن وجود دارد یا خیر؟در مورد کاندیداتوری آقای دکتر عارف برای ۱۴۰۰ هیچ بحث تشکیلاتی نشده است.»
مسئله سرلیستی اصلاحطلبان تاکنون در حد گمانهزنی و شایعه مطرح شده و نامهایی از اینسو و آنسو شنیده شده است. برخی از اصلاحطلبان از احتمال سرلیستی علی مطهری سخن گفتهاند. مطهری در انتخابات دوره قبل مجلس در لیست امید گنجانده شد ولی او هیچگاه خود را یک اصلاحطلب ندانسته و حتی اینکه کاندیدا میشود یا خیر هم هنوز مشخص نیست.
علی مطهری که یک بار گفته بود از نظر سیاسی اصلاحطلب و از نظر فرهنگی اصولگرا به حساب میآید و شاید برای بسیاری از اصلاحطلبان نوع تفکرات فرهنگی وی چندان خوشایند نباشد که بخواهند او را به عنوان سرلیست جناح خود قرار دهند اما به قول علی صوفی "احتمال هر چیزی هست اما الان نمیتوان قطعی گفت."
در برخی محافل هم از سید حسن قاضیزادههاشمی وزیر بهداشت دولت اول روحانی به عنوان کسی که میتواند سرلیست انتخاباتی اصلاحطلبان باشد سخن گفته میشود. قاضیزاده تاکنون خود را در هیچ جناحی نگنجانده و بیشتر شخصیتی مستقل و معتدل شناخته میشود و این برای اصلاحطلبان که تابلوی مشخصی دارند شاید چندان مناسب نباشد که او را به عنوان سرلیست خود معرفی کنند.
با توجه به اینکه برخی نیروهای شاخص اصلاحطلب یا چندان تمایلی برای حضور در انتخابات مجلس ندارند و یا احتمال میدهند که ردصلاحیت شوند شاید تنها دو گزینه مهم برای اصلاحطلبان باقی بمانند که بتوانند به عنوان سرلیست مطرح شوند؛ محمدرضا عارف و مسعود پزشکیان. درباره عارف همانطور که گفته شد برخی از اصلاحطلبان مثل عبدالله ناصری و علی شکوریراد از احتمال کاندیدا نشدن او برای انتخابات مجلس و آمادگیاش برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سخن گفتهاند. ولی به هر حال عدهای معتقدند عارف برای انتخابات مجلس ظرفیت خوبی دارد هر چند که نوع مدیریتش در فراکسیون امید با انتقاداتی مواجه بوده اما همچنان میتواند امید اول اصلاحطلبان برای سرلیستی در انتخابات مجلس یازدهم باشد.
مسعود پزشکیان دیگر نامی است که برای سرلیستی اصلاحطلبان شنیده شده. گفته میشود او که پس از وزارت بهداشت دولت سید محمد خاتمی در چند دوره اخیر مجلس از تبریز کاندیدا شده ممکن است این بار از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شود تا به سرلیستی اصلاحطلبان برسد. پزشکیان با توجه به نایبرئیسی مجلس و فعالیتهایی که بیش از عارف به چشم آمده میتواند گزینه معقولی برای سرلیستی اصلاحطلبان به حساب بیاید.
سردرگمی اصلاحطلبان آنجایی بیشتر مشخص میشود که حتی برخی از اصلاحطلبان از سرلیستی علی لاریجانی سخن گفتهاند.
تکروی اصولگرایان
علی لاریجانی این روزها خود به کلیدواژه انتخابات بدل شده است. پس از آن که از سوی برخی رسانهها عنوان شد که شورای اصولگرایان قم احمد امیرآبادی، مجتبی ذوالنور و علیرضا زاکانی را به عنوان افراد مورد تایید این شورا برای اعلام کاندیداتوری مجلس یازدهم از حوزه انتخابه قم معرفی کردهاند گمانهزنیهایی از عبور جریان اصولگرا از لاریجانی مطرح شد و عدهای هم از آماده شدن لاریجانی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سخن گفتند.
البته فردای این اظهارات، بهروز نعمتی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با "تکذیب خبر کاندیدا نشدن لاریجانی" تصریح میکند: «عدهای برای اینکه کارهای خودشان را لاپوشانی کنند چنین حرفهایی را میزنند که در قم تشکیلاتی ایجاد شده و قرار است برخی افراد کاندیدا باشند و بعد هم میگویند لاریجانی رزومه نداده است. آقای لاریجانی کدام دفعه به یک تشکیلات رزومه داده است. مشخص است که این حرفها حرف رقیب است و به این شکل میخواهند از ایشان انتقام بگیرند.»
نعمتی ادامه میدهد: «طبیعتا اگر آقای لاریجانی تصمیمی در مورد حضور یا عدم حضور در انتخابات گرفته باشد یا باید خودش آن را اعلام کند یا دفترش و یا نزدیکانش، من تا امروز حرف نیامدن از ایشان نشنیدهام و ایشان هیچ تصمیمی برای نیامدن در انتخابات مجلس نگرفتند.»
مسئله سرلیستی در میان اصولگرایان هم دست کمی از اصلاحطلبان ندارد و جناح راست نیز مانند جناح چپ در بحران سرلیستی به سر میبرد. ضمن اینکه اصولگرایان حتی در ائتلاف و رسیدن به لیستی واحد با مشکل مواجهند و هر کدام ساز خود را کوک میکنند.
از طرفی اصولگرایان سنتی هستند که از جامعه روحانیت مبارز به ریاست محمدعلی موحدی کرمانی، موتلفه به دبیر کلی اسدالله بادامچیان و جبهه پیروان خط امام و رهبری به ریاست محمدرضا باهنر را در برمیگیرند و در میان آنها چهرههایی مثل غلامعلی حدادعادل برای رساندن اصولگرایان به وحدت تلاش میکنند و با تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) به جمع کردن همه اصولگرایان زیر چتر وحدت فکر میکنند.
در طرف مقابل اما جبهه پایداری با رهبری معنوی محمدتقی مصباحیزدی قرار دارد که نشان داده در این انتخابات تمایلی برای ائتلاف با بخش زیادی از اصولگرایان را ندارد و از جدایی و استقلال خود سخن میگوید. در نیمه مرداد مرتضی آقاتهرانی دبیر کل جبهه پایداری با اشاره به "بستن فهرست انتخابات مجلس دهم در میان اصولگرایان"، خاطرنشان میکند: «آن جلسات تا آخر با موافقان و مخالفان نشست و برخاست وجود داشت که دیگر این اواخر به این رسیدیم که برخی از ماها را کلا حذف کنید و خودتان یک عده را بیاورید که مردم رأی بدهند؛ اینطور نمیتوان پیش رفت. لیست حدود چهار، پنج تکه شد و باختن آقایان قطعی شد. بعد هم هر ۳۰ نفر افتادیم، درحالیکه دفعه قبل که با آقایان نیامدیم ۱۷ نفر از ما وارد مجلس شدند. حداقل دو نفر انتقاد به دولت میکنند و مردم احساس میکنند ناظری بر دولت وجود دارد. »
آقاتهرانی اضافه میکند: «خواستیم یک بار این را تجربه کنیم که چطور میشود. در سال ۹۸ کار خودمان را میکنیم و دنبال اصلح میرویم. اگر اصلح را پیدا کنیم یا پیدا کنند و به آن برسند، برای مجلس باید تلاش کنیم یک عده خوبترها را در جامعه انتخاب کنیم. الان هم میگویم دوستان اگر کسی خود را اصلح میداند جلو بیاید و دوستان هم باید حمایت کنند.»
شاید در این میان سعید جلیلی یکی از نیروهایی باشد که هم اکثریت اصولگرایان و هم جبهه پایداری روی او توافق دارند و خبرهایی هم مبنی بر کاندیداتوری او از مشهد شنیده شده است. اما با توجه به اینکه به نظر نمیرسد نمایندگان اصولگرای مشهد (جواد کریمیقدوسی، سید امیرحسین قاضیزاده، نصرالله پژمانفر، محمدحسین حسینزادهبحرینی و رضا شیرانخراسانی) تصمیمی برای انصراف از کاندیداتوری داشته باشند آن وقت جلیلی احتمالا باید از تهران کاندیدای انتخابات شود و آن زمان است که باز موضوع سرلیستی به یک بحران برای اصولگرایان بدل میشود چرا که ممکن است عدهای در جناح راست به خصوص اصولگرایان معتدل زیر بار سرلیستی جلیلی نروند.
کلاف سردرگم اصولگرایان آنجایی پیچیدهتر شده که محمدباقر قالیباف از یک سو با طرح مسئله نواصولگرایی به پدرخواندههای جناح راست شوریده و محمود احمدینژاد و بهاریها از طرف دیگر کل این جریان را خیلی قبلتر از قالیباف زیر سوال بردهاند و حالا حتی شایعاتی از احتمال ائتلاف این دو فرزند ناخلف اصولگرایان برای انتخابات آینده مطرح شده است.
از طرفی در ماههای گذشته اخباری مبنی بر دیدارهای قالیباف و احمدینژاد منتشر شد که نزدیکان آنها این اخبار را تکذیب نکردند. ابتدا وحید یامینپور، مجری صداوسیما و فعال سیاسی اصولگرای نزدیک به جبهه پایداری در توئیتی خبر از دیدار محمود احمدینژاد و محمدباقر قالیباف، داد و با طرح سوالی از مخاطبان خود نوشت: «دوستان از دیدار اخیر آقایان قالیباف و احمدینژاد اطلاعات کاملتری دارند؟! ظاهرا خیلی رو به جلو و سازنده بوده!»
پس از قوت گرفتن این شایعات پیرهادی عنوان میکند: «آقای احمدینژاد چند جلسه مجمع نیامده بودند، آقای قالیباف پیگیری کردند و متوجه شدند ایشان بیمارند و با جمعی از دوستان به عیادت ایشان رفتند. یادمان باشد همه چیز در دنیا سیاستبازی، انتخابات و حاشیه نیست؛ همین.»
به هر حال اینکه این دیدار عیادت بوده یا دیداری سیاسی، روشن نیست اما در ماههای اخیر میتوان شباهتهایی را بین احمدینژاد و قالیباف پیدا کرد. هر دو شهردار پیشین تهران روزگاری به شدت مورد حمایت جریان اصولگرا بودند اما پس از برخی بیمهریها و نادیده گرفته شدنها، بر پدرخواندههای جناح راست شوریدند و از طرحی نو سخن گفتند. از طرفی هر دو منتقد جدی دولت روحانی هستند. شاید اگر قالیباف نتواند از میان اصولگرایان نیروهایی برای نواصولگرایی خود بیابد به سمت طرفداران احمدینژاد بچرخد و تلاش کند با استفاده از حامیان او پارلمان آینده را در دست بگیرد. ضمن اینکه احمدینژاد هم نشان داده در هر انتخاباتی اقدامی عجیب میکند و بعید نیست پس از رد صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ برای ادامه حیات سیاسی خود راه پارلمان را برگزیند.
احمدینژاد خود را چهرهای کاریزماتیک میداند که پایگاه رای بالایی دارد و اگر بخواهد در انتخابات مجلس شرکت کند یا لیستی بدهد قطعا ائتلافی نخواهد بود و شاید اینجا باشد که او و قالیباف با نزدیکی به هم تلاش کنند جریان اصولگرا را دور بزنند و مجلس یازدهم را در دست گیرند.
به نظر میرسد در فاصله کمتر از چهار ماه مانده تا انتخابات مجلس یازدهم هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا با بحرانی به نام سرلیستی مواجهند؛ بحرانی که با توجه به شرایط موجود، گره آن هر روز کورتر میشود.