بودجه سپاه پاسداران در سال ۵۸ چقدر بود؟
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت: سپاه حالا با پنج نیرو در همه عرصههای نظامی فعال است و البته بیرون از این حوزه نیز به فعالیتهای عمرانی میپردازد و در اقتصاد کشور نقش دارد. البته برای رسیدن به این نقطه فرازونشیبهای زیادی پشتسر گذاشته شده که هشت سال جنگ تحمیلی در صدر آنهاست. در این گزارش چگونگی تشکیل سپاه پاسداران را بازخوانی کردهایم.
از دولت موقت تا شورای انقلاب
هنوز اندکی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود. روز دوم اسفند عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت خبر تشکیل سپاه پاسداران را بر اساس تصمیم هیئت دولت اعلام کرد. به گزارش روزنامه کیهان، امیرانتظام گفت: آییننامه این نیرو تهیه شده و در دست مطالعه و رسیدگی است و تا چند روز دیگر پس از تصویب، این آییننامه اعلام خواهد شد و گارد ملی به وجود خواهد آمد تا برادرانی که در انقلاب شرکت داشتند، در تشکیلات جدید و با انضباط لازم و لباس مخصوص به پاسداری ادامه دهند. پس از این با پیشنهاد مرحوم مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت، مرحوم حجتالاسلام حسن لاهوتی حکمی از امام برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و ابراهیم یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی میشود.
بر اساس حکم امام خمینی(ره) هدف از تشکیل نهاد نظامی جدا از ارتش «حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خرابکاری در مؤسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانهها، جلوگیری از رسوخ عناصر فرصتطلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاههای فوقالعاده اسلامی» بود.
محسن رفیقدوست از نخستین اعضای سپاه پاسداران در خاطرات خود درباره دلایل شکلگیری سپاه و نسبت آن با ارتش مینویسد: «پیش از پیروزی انقلاب در رابطه با تأسیس سپاه، پیشنهادات مختلفی مطرح و جلسات متعددی برگزار شد. این جلسات و بحثها پس از پیروزی هم ادامه داشت و البته جای ثابتی هم پیدا کرده بود. جلسات در منزل آقای اخوان در خیابان ایران برگزار میشد و من هم در آن جلسات شرکت میکردم. تا اینکه امام (ره) در مورد تشکیل سپاه حکمی به آقای لاهوتی دادند. دولت موقت هم برای ساماندادن این بحث حول محور خود پیشدستی کرد. امام هم فرمودند که آقای لاهوتی! زیر نظر دولت موقت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دهید. امام میخواستند ارتش را نگه دارند. ما هم با بدنه ارتش مشکل نداشتیم. بدنه ارتش خود مردم بودند. چه کسی بود که فردی سرباز در خانواده نداشته باشد؟! بحث این بود که مقوله انقلاب از مقوله سرزمین جداست. ارتش معمولا حافظ سرزمین و مرزهاست، ولی نیرویی میخواهیم که حافظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن باشد. آن روزها وقتی بحث میشد که مثلا دستاوردهای انقلاب چیست؟ در جواب میگفتیم مثلا قانون اساسی، آزادی که مردم در پناه جمهوری اسلامی پیدا میکنند و حتی اگر به ایران حملهای بشود، نه به خاطر اشغال سرزمین بلکه به خاطر از بین بردن انقلاب، نیرویی میخواهد که از آن دفاع کند». پس از این و در ادامه فرایند تشکیل سپاه هفت روز بعد یعنی نهم اسفند ۵۷ جلسهای با حضور محسن رفیقدوست، مرتضی الویری، محسن سازگارا، علیمحمد بشارتی، محمد غرضی، حسن جعفری، علی فرزین، ضرابی، صباغیان، تهرانچی و علی دانشمنفرد در پادگان عباسآباد تشکیل و در همین جلسه علی دانشمنفرد بهعنوان فرمانده سپاه پاسداران انتخاب شد.
رفیقدوست درباره این جلسه مینویسد: «در همان روزهایی که من در مدرسه رفاه فعالیت میکردم، مرحوم شهیدان بهشتی و مطهری مرا فراخواندند و گفتند که امام، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است، شما هم کارها را در مدرسه رها کن و به آن سپاه بپیوند. مشخص شد عدهای از برادرانی که دستاندرکار بودند، بهخصوص بیشتر افرادی که جزء انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا بودند، در محل پادگان لجستیکی ارتش که تا چند روز قبل فرمانداری نظامی تهران بود، جمع شده بودند. من هم به آنجا رفتم، دیدم عدهای از آقایان مثل مهندس صباغیان، تهرانچی، مرحوم علی فرزین، جعفری، محسن سازگارا، سنجقی و... آنجا جمع شدهاند. سلام کردم و نشستم. پرسیدم قرار است سپاه تشکیل شود؟ گفتند که بله!»؛ اما این آغاز به کار رسمی سپاه نبود.
ماجرای جلسه با کلتی روی میز
در بحبوحه روزهای نخستین پیروزی انقلاب گروههای زیادی بهصورت خودجوش برای حفاظت از انقلاب فعالیت میکردند. هریک از این گروهها به بخشی از نیروهای انقلابی وابسته بودند. حدود چهار گروه مسلح در این زمینه در آن مقطع فعال بودند. به این ترتیب امکان تشکیل نیرویی یکپارچه و هماهنگ وجود نداشت. اما درباره ادغام این گروه چند روایت وجود دارد. بر اساس یک روایت هاشمیرفسنجانی با هماهنگکردن این گروهها و یکپارچهکردن آنها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را شکل داد. پس از تخصیص بودجه ۱۲۰ میلیون تومانی به سپاه از سوی دولت موقت سپاه قدرتمندتر از قبل تصمیم به ادغام سایر نیروها در خود گرفت.
محسن رفیقدوست اما در مصاحبهای در این زمینه در درباره لزوم ادغام این گروهها روایت متفاوتی دارد: «سه تشکل دیگر هم نیروهایی بهصورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی را که در آنجا جمع شده بودیم قفل کردم. یک کلت کمری ۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر چهار گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام (ره) است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است».
رفیقدوست مینویسد که همه در آن جلسه قبول کردند که ادغام امری منطقی است و بهاینترتیب با نمایندگانی از هر گروه شورایی ۱۲نفره تشکیل میشود. در نهایت همین شورای ۱۲نفره است که اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در ۹ ماده و ۹ تبصره تهیه میکند. پس از این جواد منصور بهعنوان نخستین فرمانده سپاه انتخاب میشود. محسن رفیقدوست نیز در آن مقطع به سمت مسئول تدارکات و مرتضی الویری به سمت مسئول روابط عمومی منصوب میشوند. بااینحال اعضای سپاه پاسداران راضی به فعالیت زیر نظر دولت موقت نبودند. بر همین اساس محسن رضایی، محسن رفیقدوست و عباس دوزدوزانی در اواخر فروردین ۱۳۵۸ به دیدار امام در قم رفتند و خواستار استقلال سپاه از دولت موقت شدند.
امام خمینی نیز دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظر شورای انقلاب را صادر کرد. دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد. طبق اصل ۱۵۰ نقش آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز چنین تعریف شد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود».