انتقاد تند چکناواریان از ارکستر سمفونیک تهران
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از تسنیم؛ برج میلاد قصد دارد ارکستری را در دوازدهم مرداد 1398 به صحنه ببرد که عنوانش «اولین ارکستر فیلارمونیک شهر تهران» است. رهبر اصلی این ارکستر آرش امینی است و فواد حجازی هم قرار است در این کنسرت به عنوان نوازنده ساکسیفون حضور داشته باشد. در این اجرا لوریس چکناواریان هم به عنوان رهبر مهمان، یک قطعه را رهبری خواهد کرد.
به بهانه این اجرا پای صحبتهای لوریس چکناواریان نشستیم تا حرفهایش درباره «اولین ارکستر فیلارمونیک شهر تهران» را بشنویم. چکناواریان در این گفتوگو درباره اوضاع موسیقی کلاسیک در کشورمان صحبت کرد و گریزی هم به اوضاع ارکسترهای دولتی داشت.
در ادامه متن گفتوگو با لوریس چکناواریان آهنگساز و رهبر ارکستر را میخوانید:
اجرایی با «اولین ارکستر فیلارمونیک شهر تهران» پیش رو دارید که قرار است در مرکز همایشهای برج میلاد به صحنه برود.
در این اجرا من رهبر مهمان هستم و یک قطعه از آثار خودم را با عنوان «سوئیت عاشقانه» رهبری میکنم.
تشکیل «اولین ارکستر فیلارمونیک شهر تهران» را چگونه میبینید. آیا این حرکت به نتیجه خوبی منجر خواهد شد؟
من صدای ارکستر را نشنیدهام. اما تا جایی که میدانم بهترین نوازندگان برای این ارکستر جمع شدهاند و حتما ارکستر خوبی خواهد بود.
«سوئیت عاشقانه» را به تازگی نوشتهاید یا از آثار قدیمتان است؟
این سوئیت را حدود 25 سال پیش نوشتهام.
شما معمولا آثارتان را براساس داستانهای ادبیات کُهن ایران مینویسد. درباره «سوئیت عاشقانه» هم اینگونه است؟
نه. این قطعه را برای آواز و ارکستر نوشتهام. البته آنچه با ارکستر فیلارمونیک شهر تهران اجرا میشود، ورژنِ بیکلامش است. این قطعه را به دو صورت نوشتهام، یکی همراه آواز است و دیگری آواز ندارد. در اجرای پیش رو، بدون آوازش را اجرا میکنیم.
تمریناتتان با ارکستر فیلارمونیک شهر تهران را شروع شده است؟
آرش امینی که رهبر ارکستر است، تمرینها را از امروز شنبه شروع کرده است. من هم تمرینهایم با ارکستر برای اجرای سوئیت عاشقانهها، را از دوشنبه شروع میکنم.
ارکستر فیلارمونیک تهران را برج میلاد تشکیل داده است. لزوم داشتن چنین ارکستری در شهر تهران چیست.
هر شهری در دنیا ارکستر خودش را دارد. بزرگترین شهرهای دنیا مانند، لندن، وین، مسکو و نیویورک ارکسترهای خودشان را دارند که از سوی شهرداری این شهرها حمایت میشوند. چه خوب است که تهران هم ارکستر خودش را داشته باشد و شهرداری تهران آن را حمایت کند.
اوضاع موسیقی کلاسیک را در ایران چطور میبینید. متاسفانه ارکسترهایی که در سطح کشور مشغول فعالیتند، کمتر سراغ آثار ارزشمند موسیقی کلاسیک میروند.
این اواخر موسیقی کلاسیک کمتر از موسیقیهای پاپ و سنتی اجرا میشوند. مردم امکان کمتری برای رفتن به کنسرتهای موسیقی کلاسیک را دارند، چرا که آثار کلاسیک کمتر اجرا میشوند. از اینکه ارکستر فیلارمونیک شهر تهران تشکیل شده بسیار خوشحالم و امیدوارم این ارکستر حیاتش ادامه دار باشد و به جایی برسد که هر هفته آثاری از موسیقی کلاسیک جهان را اجرا کند.
در کنسرت پیشرو چه آثار دیگری به جز «سوئیت عاشقانه» شما اجرا میشود.
فوگ بزرگ باخ اجرا میشود که اثر بسیار مهمی است. دیگر آثار هم از آهنگسازان ایرانی انتخاب شده است.
موسیقی انواع مختلفی دارد. «موسیقی محلی» در تمام مناطق دنیا هست. موسیقی سنتی که این نوع موسیقی را ما هم داریم. اما ارکستر فیلارمونیک شهر تهران موسیقی کلاسیک اجرا میکند. این موسیقی متعلق به هیچ ملتی نیست. موسیقی کلاسیک یک علم است. آثار این نوع موسیقی به صورت کاملا علمی نوشته میشوند. ما در ایران آهنگسازانی داریم که موسیقی کلاسیک نوشتهاند. شاید بافت آثار موسیقی کلاسیک رنگ موسیقیِ برخی از کشورها را داشته باشد، اما کلیت این موسیقیها براساس علم است.
ما در ایران آهنگسازانی مانند باغچهبان، حنانه، دهلوی و برخی دیگر را داریم که آثار مهمی در عرصه موسیقی کلاسیک نوشتهاند.
احتمالا نوازندگانی که قرار است با ارکستر فیلارمونیک تهران کار کنند را میشناسید و با سطح کیفی کارشان هم آشنا هستند. کیفیت این نوازندگان را چطور میبینید.
نوازندگانی بسیار با ذوق هستند. اما این بچهها حمایت کافی ندارند. نوازنده باید در یک ارکستر اجرا کند و با همان اجرا هم زندگیش تامین باشد. اما نوازندگان ما در طول روز از این ارکستر به ارکستری دیگر میروند. زندگی این نوازندگان تامین نیست. حقوق خوبی ندارند. مجبورند 10 جا کار کنند. نوازندگان خارجی با نواختن در یک ارکستر زندگیشان تامین میشود.
یک نوازنده در طول روز سه یا چهار ساعت باید با ارکستر بنوازد و سه چهار ساعت هم تمرین کند. اما نوازندگان ما وقت تمرین ندارند؛ چرا که از نظر مالی تامین نیستند.
ما نوازندگان خیلی خوبی داریم اما وقت تمرین به اندازه کافی ندارند. امیدوارم ارکستر فیلارمونیک شهر تهران بیش از هر چیز کیفیت را مد نظر قرار دهد تا نوازندگان بتوانند رشد کنند و به درجه عالی برسند.
این ارکستر میتواند به درجه عالی برسد، اما شهرداری باید حمایت کند. اگر این کار را بکنند، خدمت بزرگی به فرهنگ ایران کردهاند.
امیدوارم برج میلاد و شهرداری تهران از این ارکستر حمایت کنند و معلمان و استادان خوبی را برای پیشرفت نوازندگان به ایران دعوت کنند.
آنها باید رهبران ارکستر درجه یک را از خارج بیاوریم.
ارکستر سمفونیک تهران که بودجه دولتی هم دارد. آثار کلاسیک به معنی واقعی کلمه اجرا نمیکند و بیشتر به سمت اجرای آثاری رفته که فضایی پاپیولار دارند.
یک ارکستر خوب میتواند گاهی آثار پاپیولار موسیقی کلاسیک را اجرا کند. موسیقی کلاسیک آثاری دارد که پاپیولار هستند؛ همانطور که در ادبیات کهن ما هم آثاری وجود دارد که بسیار پاپیولار هستند مانند؛ رستم و سهراب، خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و لیلی و مجنون.
البته آثاری هستند که کمتر شنیده شدهاند و باید آنها را بیشتر اجرا کرد. ما در کشورمان موزیسین به اندازه کافی نداریم. تعداد نوازندگان خوبمان کم است. به هنرستانها و استادانی احتیاج داریم که از خارج دعوت شوند تا جوانان ما را آموزش دهند.
شما ارکسترهای مهمی را در دنیا رهبری کردهاید و به خوبی لازمههای یک ارکستر موفق و خوب را میدانید. میخواهم از دیدگاه شما اوضاع کنونی ارکستر سمفونیک تهران را برایمان شرح دهید. این ارکستر اکنون در چه جایگاهی است؟
ما مراحل مختلف تحصیلی را داریم. تحصیل از دبستان شروع میشود، بعد دورهی راهنمایی، دبیرستان، لیسانس، فوق لیسانس، دکترا و فوق دکترا را داریم. این مراحل رشد است. ارکستر سمفونیک ما در حال حاضر از نظر تکنیکال در سطح دبستان است.
ما استادان خوب برای تربیت شاگردان را نداریم.
بعد از جنگ جهانی دوم کشورهایی مانند کره، ژاپن و چین از چندصد نفر از استادان موسیقی کلاسیک دعوت کردند که به کشورشان بیایند تا پروژه آموزش نوازندگان را شروع کنند. الان و پس از پنجاه سال این کشورها بهترین ارکستر سمفونیکها را دارند.
تشکیل ارکستر سمفونیک حداقل به پنجاه سال زمان نیاز دارد. بچهها باید از شش یا هفت سالگی نواختن را شروع کنند و در 20 سالگی وارد ارکستر شوند و در 30 سالگی نوازندهای خوب برای ارکستر شوند.
شما از موزیسینهای با تجربه هستید که متاسفانه از تواناییهای شما آنگونه که شایسته است در ایران استفاده نمیشود.
برای رهبری ارکستر دعوتم میکنند و هر موقع دعوت کنند میروم و کارم را انجام میدهم. اما الان بیشتر درگیر آهنگسازی هستم. تا کنون بیش از 100 سیدی در انگلستان ضبط کردهام.
در بیست سال اخیر تمرکزم بر روی آهنگسازی بوده است. در ایران هم اگر ارکستری سطحش بالا باشد، آن را رهبری میکنم اما آثار سخت موسیقی کلاسیک را ما نمیتوانیم اجرا کنیم.
ما نمیتوانیم سمفونیها بتهوون، برامس و چایکوفسکی را در ایران اجرا کنیم. حتی «رستم و سهراب» که اثر خودم هست را نمیتوانیم در ایران اجرا کنیم. من سمفونی «کورش کبیر» را با ارکستر سمفونیک لندن ضبط کردم، چرا که سطح ارکسترهای ما در آن حدی نیست که بتوانند چنین آثاری را اجرا کنند.
ارکستر سمفونیک ما در سطح دبستان است.
چندی پیش ارکستر سمفونیک تهران با رهبری شهرداد روحانی، سمفونی نهم بتهوون را به صحنه برد.
هر بچهای دستش یک شاهنامه بدهید بالاخره دو خطش را میخواند. این دلیل بر نمیشود که بگویند آن بچه میتواند شاهنامه بخواند. بین نابیناها، یک نفر با چشمی که اندکی میبیند هم پادشاه است.