دکتر مصطفی کریمیان اقبال، زایش ‌ها و انقراض در اکوسیستم را تحلیل کرد:

خلاقیت بیشتر با دولت کوچک تر

کدخبر: ۴۲۴۲۹۵
مصطفی کریمیان اقبال چهره شناخته شده در سطح ملی و بین‌المللی است. او چندین سال عضو شورای مشاوران انجمن بین‌المللی پارک‌های علمی بوده است و در حال حاضر در هیات مدیره انجمن بین‌المللی پارک‌های علم و فناوری عضویت دارد.او دراین گفت‌وگو به یک سوال محوری پاسخ داده‌است.
خلاقیت بیشتر با دولت کوچک تر

چرا باید ساختارهای جدید در حوزه‌های نوآوری شکل بگیرد؟

برخی معتقدند وقتی مجموعه یک ساختار دارد چرا ساختار جدیدی تعریف می‌کند . این نقد درباره شریف نیز مطرح است و گفته می‌شود وقتی دانشگاه صنعتی شریف کارخانه و ایستگاه نوآوری دارد دلیل ایجاد ناحیه نوآوری چیست و چه تفاوتی با دیگر مفاهیم دارد؟

شروع خوبی برای بحث است. من برای پاسخ به این سئوال فکرمی‌کنم اگر یک پرسش دیگر را هم اضافه کنیم بد نخواهد شد. چرا باید ساختارهای جدید در حوزه نوآوری شکل بگیرد؟

موافقم . چرا؟

چون دنیا در حال تغییر است. با تغییر دنیا اکوسیستم فناوری هم در حال تحول است. این تطبیق با تغییر فقط مربوط به حوزه فناوری نیست در ذات طبیعت است. برای نمونه اگر زیست‌بوم یک منطقه تغییر ‌کند موجودات یا باید با آن تغییر کنند یا نابود می‌شوند یا اگر دانشگاه استنفورد کماکان می‌خواست به سنت‌های تاریخی خود وفادار باشد سیلیکون ولی شکل می‌گرفت؟ مطمئن باشید خیر.

 استنفورد در شمال کالیفرنیا در شکل‌گیری این ناحیه نقش بازی کرد و از دل سیلیکون ولی گوگل، فیس‌بوک ،اپل، تسلا و... بیرون آمد. اگر سیلیکون ولی نبود این نوآوری‌ها نبود و خیلی از نیازهای بشر امروز برآورده نمی‌شد.

بازمی‌گردم به سؤال، ما نیاز به ساختار جدید داریم چون زیست‌بوم و نوآوری در حال تغییر است. یک‌ ساختار، نیازها را پاسخ نخواهد داد.

توجه کنید در هر پدیده‌ای ذی‌نفعان متعدد وجود دارد مثلاً در حوزه شرکت‌های نوپا نیاز به افرادی است که بتوانند منابع مالی را تأمین کنند. این گروه می‌شوند سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر که اگر به تاریخچه آن در سیلیکون ولی توجه شود در دهه 60 و 70 میلادی تشکیل شدند.

در تکمیل این فرایند ساختاری به نام شتاب‌دهنده ایجادشده چون در مراحل اول استارت‌آپ‌ها نیاز به حمایت دارند. بنابراین این ساختار شکل گرفت تا در چند ماه اولیه به گردانندگان پروژه آموزش‌ها و خدمات لازم را در مسیر ارزش‌آفرینی دهد.چرا پارک علم و فناوری تشکیل شد؟ چون نیاز است شرکت‌ها در کنار هم باشند و باهم ارتباط بگیرند.

چرا ناحیه نوآوری شکل گرفت؟ چون صرفاً پارک علم و فناوری پاسخگوی ایجاد اکوسیستم نیست و نیاز به یک منطقه گسترده‌تری است تا علاوه بر پارک علم و فناوری، زمینه حضور سرمایه‌گذار، شتاب‌دهنده و .. را فراهم کند.

پس در پاسخ به سؤال اینکه چرا این‌همه ساختار ایجاد می‌شود باید گفت چون دنیا تغییر کرده و تقسیم‌کارها جزئی‌تر شده است. نکته دیگر اینکه در اکوسیستم انقراض و زایش گونه‌های جدید طبیعی است امکان دارد عده‌ای از بیرون این اتفاق را ضعف قلمداد کنند اما اگر چنین نکنیم از جهان عقب خواهیم ماند.

آقای دکتر در صحبت‌های خود اشاره کردید در اکوسیستم انقراض و زایش گونه‌های جدید طبیعی است ولو آنکه از بیرون ضعف به چشم آید؟

بله

چرا چنین اعتقادی دارید؟

چون نشان‌دهنده پویایی است. دانشگاه‌های ایرانی اگر بخواهند صرفاً یک‌نهاد آموزشی و تا حدی پژوهشی بمانند با احتمال انقراض در دو دهه آینده روبرو هستند. منابع متعددی می‌توانم به شما معرفی کنم که بر سر این مسئله بحث و تأکید دارند دانشگاه یا تکامل می‌یابند یا منقرض می‌شوند و این جبر اکوسیستمی است. در طبیعت هم همین‌گونه است برخی گونه‌ها به دلیل ناتوانی در تطبیق با تحولات و تغییرات از بین رفته‌اند و گونه‌های جدید جایگزین شده‌اند. این اتفاق شاید ناراحت‌کننده باشد اما طبیعی است. این الگو به اکوسیستم‌های ساخته دست بشر نیز سرایت کرده است.

یک سئوال دیگری که مطرح می‌شود درباره موقعیت مکانی ناحیه نوآوری است . چرا به شرکت‌های اطراف دانشگاه صنعتی شریف ناحیه نوآوری می‌گویند اما به شرکت‌هایی که در منطقه جردن تهران قرار دارند چنین عنوانی اطلاق نمی‌شود؟

ناحیه نوآوری چند مؤلفه دارد؛

نخست:وجود و تراکم نیروی انسانی درجه‌یک و باکیفیت. در جردن اعضای هیات علمی دانشگاه با شرکت‌‌ها در ارتباط هستند؟ پاسخ خیر است. برای ناحیه شدن نیاز به یک شبکه و تعامل میان اجزا است. یکی از مهم‌ترین اجزا منابع انسانی است و مهم‌ترین منابع انسانی در اکوسیستم نوآوری نیروی انسانی آشنا بادانش و پژوهش است. بنابراین این اولین تفاوت منطقه شریف با جردن است.

علاوه بر اعضای هیات علمی، یک ناحیه به نیروهای فعال و جوانی که دنبال کننده تحولات باشند نیاز دارد. در شریف وجود دانشجویان یک مزیت است چون دانشجویان جوان هستند و در رده سنی میان 20 تا 30 سال قرار دارند قدرت ریسک این گروه بیشتری از استاد 50ساله است. یک ناحیه نوآوری موفق نیاز به افراد کارآفرین، ریسک‌پذیر و‌ایده‌های جدید دارد. ناحیه‌ای که در کنار دانشگاه شکل بگیرد بالقوه این استعدادها را دارد. اما در منطقه جردن فضای دیگری شکل‌گرفته است. در این منطقه شرکت‌ها رشد یافته قرار دارند و نه استارت‌آپ ها. در جردن مدیران جاافتاده‌ای قرار دارند که امکان ریسک بالایی ندارند اما در ناحیه نوآوری دانشجویان ریسک‌پذیر دارید و استارت‌آپ‌هایی که در حال پیشرفت هستند. این‌ها خون جدید هستند که در رگ‌های ناحیه نوآوری جریان می‌یابد. جردن فاقد این استعدادها و شبکه است.

دوم: در ناحیه نوآوری شریف سرمایه‌گذارها جمع شدند.اما در جردن این اتفاق رخ نداده است.در یک ‌کلام شبکه‌ای که در نواحی نوآوری وجود دارد، در جردن نیست.

در حال حاضر از هشت سرمایه‌گذار خطرپذیر 6 عدد از آن‌ها در صندوق پژوهش شریف فعال هستند.

اما نکته مهم در شریف نیروی انسانی است. در حدود 80 تا 90 درصد نیروهای فعال این ناحیه جوان هستند. برای همین گفته می‌شود در کنار دانشگاه ناحیه نوآوری بهتر شکل می‌گیرد تا درجایی که دانشگاه نباشد.

چند شتاب‌دهنده در این ناحیه فعال است ؟

14 شتاب‌دهنده، 8 مرکز نوآوری، 2 فضای کار اشتراکی و 500 شرکت در این ناحیه فعال هستند.

در ایران یک عادت وجود دارد که وقتی یک فرصت جدید خلق یا کشف می‌شود تعداد زیادی وارد این حوزه فعالیت جدید می‌شوند بدون اینکه مزیت‌ها و ملاحظات آن را در نظر داشته باشند . در حوزه نوآوری هم به همین شکل است برخی پارک‌های علم و فناوری باشد می‌خواهند ناحیه نوآوری راه بیندازند . توصیه شما به این پارک‌ها چیست ؟

من بیش از آنکه در غالب ناحیه نوآوری پاسخ دهم از زاویه زیست‌بوم جواب می‌دهم. اگر بخواهد در منطقه‌ای، ناحیه نوآوری شکل گیرد باید به عناصر آن ناحیه نیز توجه شود. اما نباید یک قالب مشخص تعریف شود و همه به یک‌شکل باشند. برای روشن منظورم مثالی می‌زنم. طبیعت یک عنوان دارد که عام است اما این لفظ عام فقط یک‌گونه دارد؟ خیر، با انواع اکوسیستم‌ها طرف هستیم در شمال ایران اکوسیستمی وجود دارد که پر از جنگل است و در اطراف یزد و مناطق کویری هم اکوسیستم وجود دارد منتها دیگر به آن اکوسیستم بارانی نمی‌گویند، زیست‌بوم بیابانی است. درواقع طبیعت هم فازی و خاکستری است و نواحی نوآوری هم‌چنین هستند. بنابراین از این زاویه باید به بحث دقت شود و مهم‌ترین توصیه من نیز در همین چارچوب است.

نگاه دولت به نواحی نوآوری در کشور باید چگونه باشد؟ باید دولت برای آن‌ها مجوز دهد یا نه در حد صندوق نوآوری شکوفایی کافی است؟

در دو دهه اخیر نگاهم به دولت تغییر کرده است و به‌ویژه در بررسی‌های اخیر بامطالعه اکوسیستم‌های نوآوری به دولت کوچک و حداقلی اعتقاد پیدا کردم. هر جا دولت نقش کمتری داشته باشد، خلاقیت رشد می‌کند و هر جا دولت خواسته کمک کند بیشتر محدودیت ساخته است. من سال 82 وارد وزارت علوم شدم و در تدوین خیلی از آیین‌نامه‌ها مشارکت داشتم. اما من همان آدم سال 82 نیستم که در جایگاه مسئول دولتی بودم، اکنون باور دارم هر چه نقش نهادهای دولتی کمتر باشد بهتر است. به‌نحوی‌که اعتقاددارم دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و پارک‌های علم و فناوری مستقل هستند و مستقلاً باید تصمیم بگیرند که چگونه اداره شوند و چه کنند. این نظر در قالب برنامه چهارم منعکس شد. بند الف ماده 49 قانون برنامه چهارم توسعه می‌گوید دانشگاه‌ها و پارک‌های علم و فناوری مستقل هستند و زیر نظر هیات امنا اداره می‌شود و اگر دولت بودجه‌ای به این بخش می‌دهد حمایتی است و نمی‌تواند در سیاست‌گذاری دخالت کند.

البته به آن‌اندازه تجربه‌دارم که بدانم یک‌شبه تغییر شگرفی رخ نمی‌دهد. یعنی کماکان آیین‌نامه‌ها و قوانین هستند و وزارت علوم هم متولی مجوز و تعیین چارچوب است. بااین‌وجود اعتقاد جدی دارم که باید این اختیار به دانشگاه‌ها و استانداری‌ها تفویض کند. به‌عبارت‌دیگر اگر من هنوز در وزارت علوم بودم تشکیل ناحیه نوآوری را بدون مجوز می‌کردم. افراد برای تشکیل این ناحیه آزاد بودند و وزارت علوم در ادامه بر اساس خروجی و کاربرد حمایت اعتباری می‌کرد. اگر از دل پارک علم و فناوری شرکت‌های استارت‌آپی توانمندی بیرون آمد مشمول حمایت می‌شود.

در مهروموم‌های 92 و 93 قرار شد وزارت علوم دانشگاه‌ها را برای ایجاد دفاتر علم و فناوری تشویق کند. در آن مقطع یک آیین نامه نوشته نشد با دانشگاه‌ها صحبت شد بعد کتابچه‌ای تنظیم کردیم به نام دفاتر انتقال فناوری و آن را در اختیار دانشگاه‌ها قراردادیم. دانشگاه‌ها در ایجاد دفاتر اختیار داشتند. این تجربه را ازآنجا آموختیم که آقای یاسر کراچیان را از کانادا به ایران دعوت کردیم تا در این زمینه به ما مشاوره دهد. از سخنان ایشان دریافتیم در کانادا هر دانشگاه دفاتر انتقال فناوری متفاوت است و ویژگی خود را دارد.

اگر ما به دنیا نگاه کنیم می‌بینیم چقدر توانمند کردن افراد در سطوح پایین به خلاقیت و نوآوری کمک می‌کند. به‌عبارت‌دیگر نقش وزارت علوم این نیست که دائماً دستورالعمل صادر کند که پارک علم و فناوری چه‌کاری انجام دهد. مدل‌ها می‌توانند متفاوت باشند و تک الگویی اشتباه است و یک نگرش جهان‌سومی به‌حساب می‌آید.

آقای دکتر اتفاقاً به نقش رهبر می‌خواهیم بپردازیم . چون بسیاری با آن آشنا نیستند .

من اعتقاد به رهبران دارم و نه رهبر. چون تغییر و تحول در هر اکوسیستمی به‌ویژه اکوسیستم نوآوری را رهبران ایجاد می‌کند. به عبارت ساده‌تر برای اینکه اکوسیستم نوآوری در هرمنطقه‌ای شکل بگیرد جدا از اینکه در کدام منطقه است، نیاز به افرادی است که نقش رهبری را بر عهده بگیرند.

افرادی از بخش خصوصی، دانشگاه، دولت یا بخش سرمایه تا کار متفاوتی انجام دهند. در تجربه سیلیکون ردپایی از دولت در تأسیس این منطقه نیست. بلکه رهبرانی بودند که مستقل از دولت از پایین رشد کردند و بالا آمدند. حتی این‌ها هستند که مدل دولت را تغییر می‌دهند الآن در ایالات‌متحده، فنّاوری رهبران این عرصه از دولت پیشی گرفته‌اند. برای نمونه ایلان ماسک مدیر تسلا از دولت فدرال جلوتر است. تازه دولت فهمیده که باید برای شبکه‌های اجتماعی قانون‌گذاری کند نه اینکه آن‌ها را تأسیس کند. ما نیاز به رهبرانی داریم که اکوسیستم را بسازند. در صورتی این ناحیه ایجاد می‌شود که چنین افرادی باشند.

رهبر معاون وزیر نیست. بلکه افرادی هستند که در حال ساختن اکوسیستم هستند.

زود است از مرگ این اکوسیستم حرف بزنیم ولی به جهت احتیاط و دقت نظر چه چیزی می‌تواند حیات این اکوسیستم‌ها را با خطر مواجه کند؟

دخالت بیش ‌از‌اندازه دولت است. آنچه ما را از کشوری چون سنگاپور و کره جنوبی عقب‌انداخته نقش پررنگ دولت است. آقای دکتر سریع القلم مقاله‌ای دارد با عنوان چگونه سیستم بسازیم. در این مقاله به‌خوبی مسائل را بازکرده آنچه کشورهایی چون ایران و مصر را عقب نگه داشت نقش پررنگ دولت و نقش کمرنگ بخش خصوصی و مردم است. اکوسیستم وقتی شکل می‌گیرد که نقش مردم پررنگ شود. مردم یعنی رئیس منطقه و دانشجو و استاد و سرمایه‌گذار. هر چه این افراد آزادتر باشند خلاقانه‌تر پیش می‌روند. بگذارید مثال تاریخی بزنم بالاترین رشد اقتصادی ایران در 100 سال گذشته در چه زمانی بوده است؟ دهه 40 خورشیدی. به چه دلیل؟ به خاطر اینکه شاه در اوایل قدرت خود خیلی ضعیف بود و رشد قیمت نفت تجربه نشده بود. در آن زمان یکسری سازمان‌هایی شکل گرفتند مانند سازمان برنامه‌وبودجه و در وزارتخانه‌های ما تکنوکرات‌های شاخصی نقش پررنگی یافتند. بخش خصوصی در آن دهه رشد کرد.

دولت بزرگ حیات اکوسیستم را تهدید می‌کند این را با توجه به تاریخ معاصر خود می‌گویم. اکنون هم اگر قرار باشد نواحی نوآوری در دولت شکل بگیرد اشتباه است. به قول آمریکایی‌ها دولت خوب، دولتی است که وجود ندارد. هرچه این بوروکراسی دولت و نقش تعیین‌کننده دولت پررنگ شود مردم ضعیف می‌شوند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید