پاسخ به سه پرسش از توافق نفتی اوپک
هدف اوپک از توافق برای کاهش تولید، در وهله اول حذف مازاد انبار نفت و فرآوردهها در کشورهای توسعه یافته و بازارهای در حال ظهور و رساندن حجم انبارها به سطح میانگین سالهای اخیر بوده است. اما این هدف هنوز بهطور کامل تحقق نیافته و انبارها به مراتب از میانگین 5 ساله بالاتر است که این فشار زیادی به قیمتهای نفت وارد میکند. این موضوع به دو دلیل رخ داده، از طرفی تولید نفت آمریکا سریعتر و بیشتر از حد پیشبینی شده افزایش یافته و از طرف دیگرتقاضا هم اندکی کمتر از سطح پیشبینی شده رشد کرده است. در واقع پیشبینی میشود امسال تولید نفت آمریکا نسبت به سال قبل حدود یک میلیون بشکه افزایش یابد که البته همه آن شیل اویل نیست بلکه میعانات گازی و سایر سوختهای مایع را نیز شامل میشود.
عوامل متعددی در رشد سریع تولید نفت آمریکا دخیل است. آمریکا سرزمین کشف فرصتهای سرمایهگذاری است. بازار مالی وسیع و عمیق در آمریکای شمالی که اجازه سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک را به فعالان اقتصادی میدهد، همچنین قوانین و مقررات مالکیت خصوصی اراضی و منابع زیرزمینی همراه با آب مورد نیاز برای استحصال منابع نفت غیرمتعارف، در دسترس بودن فناوریهای پیشرفته و نیز مجاز شدن صادرات نفت آمریکا از دلایل اصلی رشد تولید نفت در این کشور است.
علاوه بر رشد تولیدات آمریکا، تولید در برزیل (سوختهای زیستی و نفت آبهای عمیق حدود 350 هزار بشکه در روز) دریای شمال (بریتانیا و نروژ مجموعا حدود 130 هزار بشکه در روز و کانادا حدود 70 هزار بشکه در روز) افزایش مییابد. از سوی دیگر تقاضا در کشورهایی مانند آمریکا، آلمان، هند و ترکیه کمتر از میزان پیشبینی شده بوده است. میزان رشد تقاضای جهانی برای نفت در دو، سه سال اخیر تقریبا حدود 2/ 1 تا 4/ 1 میلیون بشکه در روز بوده است. اما رشد تولید غیراوپک به کاهش تقاضا برای نفت اوپک انجامیده است.
آخرین برآوردهای بازار جهانی نفت نشان میدهد که امسال حدود 500 هزار بشکه مازاد عرضه نفت وجود خواهد داشت. به همین دلیل نیز تاکید بر ایفای تعهدات 11 کشور غیراوپک که تفاهم سال قبل را با قبول کاهش 600 هزار بشکه در روز امضا کرده بودند ضرورت دارد. مسلما تمدید توافق به موازنه بازارهای نفت کمک خواهد کرد. هماکنون نیز نسبت به پاییز گذشته از عدم تعادل کاسته شده است.
از اینرو، برآورد سازمانهای مهم نفت بینالمللی مانند اوپک، آژانس بینالمللی و اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان میدهد اواخر امسال و سال آینده میلادی بازار نفت در قیمتهای قابل قبول بین 50 تا 55 دلار برای هر بشکه به تعادل خواهد رسید. هر چند کاهش سرمایهگذاریهای سالهای اخیر در فعالیتهای بالادستی صنعت نفت در سراسر جهان حمایتی در جهت حفظ قیمتهای بالا است چون بازار میداند که ظرفیتهای تولید به دلیل سرمایهگذاریهای ضعیف چند سال اخیر نمیتواند جهش یابد، با اینحال انتظار افزایش زیاد قیمتها نیز نمیرود. در واقع بعید است در یکی دو سال آینده قیمت نفت فاصله زیادی از سطوح کنونی بگیرد. زیرا از یک طرف در قیمتهای بالاتر بلافاصله تولید میادین مختلف نفت متعارف و غیرمتعارف آمریکا سودآور شده و تولید افزایش مییابد و از سوی دیگر این موضوع میتواند رشد تقاضای جهانی برای نفت را کاهش دهد. ملاحظه بازارهای مالی نیز نشان میدهد که شرایط به اصطلاح پسبهین(کونتانگو) است، یعنی قیمتهای آتی بالاتر از قیمتهای نقدی است اما شیب این منحنی بسیار ملایم است. گفته میشود با آزاد شدن صادرات نفت از آمریکا فاصله قیمت نفت شاخص دبلیوتیای آمریکا با برنت دریای شمال به حدود 2 دلار رسیده است. زمانی که منحنی قراردادهای آتی نفت شاخص برنت بهصورت پیش بهین درآید (به اصطلاح بک واردیشن شود) و سطح انبارهای نفت کاهش یابد اوپک به هدف ثبات بازار نفت نزدیک خواهد شد.
درخصوص قیمتها در بلندمدت نیز باید گفت، سقف قیمت نفت در بلند مدت هزینه تولید سوختهای جایگزین است. اگر امروز هزینه تولید سوخت جایگزین نفت اوپک مثلا نفت غیرمتعارف آمریکا به 20 دلار در هر بشکه کاهش یابد و بتواند در این قیمت تقاضا برای نفت را بپوشاند طبعا تنها آن دسته از کشورهای اوپک در بازار میمانند که بتوانند نفت ارزانتر از 20 دلار عرضه کنند. بنابراین هزینه تولید سوخت جایگزین نفت یا به اصطلاح Backstop technology سقف بلند مدت قیمت نفت را تعیین میکند.
در شرایطی که قیمتها چندان رشد نکرده و تولید نفت آمریکا در حال افزایش است، برخی این مساله را مطرح میکنند که «آیا بهتر نبود اوپک سیاست حفظ سهم بازار را ادامه میداد؟ » در پاسخ به این سوال باید گفت، در شرایط عادی در مجموع بهتر است منابع را حفظ کرده و صادرات کمتری با درآمد بیشتر داشته باشیم تا اینکه بازار را با نفت غرق کنیم و در عین حال درآمدمان پایین باشد. از سویی، بررسیها نشان میدهد بعید است تولید نفت غیرمتعارف آمریکا با قیمتهای بین 50 تا 60 دلار در هر بشکه در یکی و دو سال آینده افزایش چشمگیری داشته باشد و ممکن است در همین حد فعلی یا کمی بیشتر به تعادل برسد. همچنین از آنجا که تقاضا رو به افزایش است، زمان تصمیمگیری برای کاهش تولید اوپک زمان درستی بود چراکه در قیمتهای پاییز گذشته یعنی پیش از توافق اوپک، شاهد به تعادل رسیدن تولید نفت آمریکا بودیم و حتی شمار دکلهای حفاری بهتدریج شروع به افزایش کرده بودند که نشان میداد قیمتهای یادشده تولید آمریکا را بیشتر از این کاهش نمیدهد. به عبارت دیگر میادین و چاههای فعال هزینههای تولیدشان را پایین آورده و بهتدریج میتوانستند تولید خود را در آن سطح تثبیت کنند یا حتی افزایش دهند. بنابراین زمان کاهش تولید اوپک درست بود اما در هر حال باید پذیرفت که در محیط فعلی کسب و کار صنعت نفت اوپک اثربخشی دهه 1970 و حتی سال 2008 را ندارد و در قیمتهای بالاتر از 60 دلار برای هر بشکه نمیتواند موثر باشد زیرا افزایش تولید نفت بهخصوص در آمریکا کاهش تولید نفت اوپک را خنثی میکند. برای چند سال آینده شاید قیمتها حدود 50 تا 60 دلار باقی بماند، از سوی دیگر نباید فراموش کرد که کاهش قیمتها سرمایهگذاری در نفت و در نتیجه افزایش ظرفیت تولید جهانی نفت را محدود کرده که عاملی در حمایت از قیمت نفت در سطوح کنونی است.
از سویی، حجم ذخایر روی زمین و نیز ظرفیت مازاد تولید عربستان در ماههای گذشته نزولی بوده که نشان میدهد این کشور در تداوم تولید در سطح سال گذشته یعنی حدود 7/ 10 میلیون بشکه در روز به مشکلاتی برخورده است. عربستان سعودی طی تقریبا دو سال گذشته دائما از سطح ذخایر روی زمینی خود کاسته است در حالیکه گزارشهای EIA، (دپارتمان انرژی آمریکا) نشان میدهد که مازاد ظرفیت تولید این کشور نیز به کمترین مقدار در سالهای اخیر رسیده است. این واقعیتها حاکی از مشکلات عربستان در حفظ سطح تولید بالاتر از 10 میلیون بشکه در روز است که البته خبر خوبی برای تعادل بازار نفت است. به همین دلیل نیز عربستان مصرا به دنبال اجماع اوپک برای کاهش سطح تولید اوپک بود. در این میان ملاحظات اقتصادی تضمین درآمد موردنظر از انتشار سهام آرامکو و همچنین تامین بودجه این کشور به این موارد اضافه شده است.
در این میان برخی در داخل کشور طرح «اوپک 2» را مطرح کردهاند، به این شکل که روسیه، ایران و برخی کشورهای عضو اوپک که مواضعی نزدیک به ما دارند، سازمانی همراستا با اوپک تشکیل دهند. اما این ایده اشتباهی است؛ زیرا وجود دو سازمان نفتی طبعا به رقابت بین آنها منجر شده و غرض اصلی هر دو را که تثبیت بازارهای نفت حول قیمتهای مناسب و مورد قبول آنها است، نقض خواهد کرد. ثانیا موفقیت اوپک تا حدود زیادی مرهون شباهتهای وضعیت اقتصادی و وجود علایق مشترک کشورهای عضو آن سازمان با یکدیگر است که همگی کشورهای در حال توسعه هستند. اما روسیه خود را یک ابرقدرت، یک کشور صنعتی و توسعهیافته میداند و طبعا رفتار این کشور با دیگر تولیدکنندگان نفت در حال توسعه متفاوت خواهد بود. بهترین سیاست همان است که اوپک یکپارچگی خود را حفظ کرده و غیراوپک مانند روسیه و قزاقستان، مکزیک، آذربایجان، عمان و غیره را به همکاری در مدیریت بخش عرضه دعوت کند و مانع از سواری مجانی آنها شود. دیپلماسی انرژی میتواند در این محدوده کمک کند.