درباره سرنوشت برجام فراجناحی تصمیم بگیریم
از نظر من اصل تصمیم اخیر درست است و حتی معتقدم که این تصمیم باید زودتر اتخاذ میشد. به هر حال در این مقطع عقل جمعی به این نتیجه رسید که این کار انجام شود و این تصمیم ماحصل محاسبات عقلانی، رفتوآمدها، جمعآوری اطلاعات و بحثهایی بوده که صورت گرفته و به قول معروف چون از طریق شورای عالی امنیت ملی نیز اتخاذ شده نشاندهنده آن است که این تصمیم تاحدودی خاصیت فراجناحی دارد.اما در این رابطه که دامنه این تصمیم تا کجا باید باشد یعنی اینکه آیا باید اقدامات بیشتری اتخاذ میشد یا خیر اختلافهایی وجود دارد.نکته این است که عالم سیاست یک عالم دینامیک و پویا است. به این مفهوم که ابتدا به ساکن نمیتوان همه گزینهها را روی میز گذاشت و برای رقیب آنها را علنی کرد.
در نتیجه یک گام اولیه برداشته میشود که براساس آن، گامهای بعدی تنظیم خواهد شد. بنابراین مشخص است که سیاست ایران در تصمیمگیری اخیر یک سیاست پلکانی است. یعنی پله اول را رفته و منتظر واکنش رقیب است تا پلههای بعدی را طی کند.
نکته دیگر این است که با گذشت یک هفته از تصمیمگیری ایران طرفهای مقابل چه واکنشهایی نشان دادهاند. چرا که طی یک هفته اخیر شاهد اتفاقات مهمی در سطح منطقه بودیم؛ مایک پمپئو به عراق سفر کرد؛ فدریکا موگرینی اظهارنظرهایی داشت و وزرای خارجه اروپا جلسه تشکیل دادند. بنابراین تا اینجای کار نشان میدهد که مساله برای آنها مهم است و پیام ایران را جدی گرفتهاند که همین خود نکته مثبتی است. اما همچنان باید منتظر باشیم و ببینیم که گامهای عملی بعدی آنها در مقابل ایران چیست و براساس آن اقدامات آتی را ارزیابی کنیم.
درنتیجه سیاست امری است که دائما در حال تغییر است و ما بر اساس رفتارهای رقیب و دادهها و اطلاعات پیش میرویم. این مسالهای است که در ادبیات سیاسی تصمیمگیری به آن تصمیم عقلانی میگویند. منتها باید توجه داشت که یک تصمیم عقلانی داریم و یک تصمیم عقلایی. تصمیم عقلانی آن است که فرآیندهای یک اقدام عقلانی طی شود. اما تصمیم عقلایی آن است که یک جمعی در یک کشور آن تصمیم را عقلانی بدانند. اما وقتی سیاستمداران تصمیمی اتخاذ میکنند که در آن تهدیدها، فرصتها و چالشها بررسی میشود باید در نظر جامعه نیز یک تصمیم عقلانی باشد.
در رابطه با تصمیمگیریهای اخیر باید هر دو مورد رعایت شود؛ یعنی از یکسو باید ببینیم که آیا اصول یک تصمیمگیری عقلانی رعایت شده یا خیر و از طرف دیگر باید در نظر بگیریم که جامعه چه نگاهی به این تصمیم دارد. این مساله نیز تاحدودی بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. تا به امروز پیامهای مختلطی از سوی اروپا به ایران ارسال شده است. در این بین دیدار پمپئو و عادل عبدالمهدی و سفر آقای ظریف به هند و فعال شدن لاوروف همگی جای تامل دارد. در نهایت نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که برجام را خودمان ساختیم و نباید هراسی نسبت به آن داشته باشیم. برجام، تابع منافع ملی ما است. حرف من به این معنا نیست که برجام باشد یا نباشد بلکه باید بررسی کنیم که بودن برجام تاچه حد منافع ملی ما را تامین میکند. بعضا حامیان دولت این نگاه را دارند که برجام یک سند حقوقی بینالمللی است و هیچکس نمیتواند آن را نقض کند. اما دیدیم در عمل به این صورت نبود، خیلی راحت نقض شد و اتفاق خاصی هم نیفتاد. بنابراین نگاه ما به برجام نیز باید بهعنوان یک توافق سیاسی باشد و تاجایی که به نفع ما است و منافع ملی ما را تامین میکند در توافق بمانیم و از آن حفاظت کنیم اما اگر در نقطهای متوجه شدیم که برجام تامینکننده منافع ملی ما نیست حتما باید اقدامات لازم را انجام دهیم.