تمدن بشر؛ حاصل تغییر نظام اخلاقی
بعدها سوالات زیادی پیرامون اتفاقاتی که در دوره این نظام اخلاقی شکل گرفت به وجود آمد. تمدن انسانی در حدود 10 هزار سال تا 100 هزار سال سابقه دارد و در تمام طول این مدت درآمد سرانه بشر در حدود یک یا 2 دلار بوده است و در بهترین حالت به 3 دلار رسیده است و در تمدنهای مختلف از جمله مصر و ایران و چین هم تفاوت چندانی در این زمینه وجود نداشته است. بعد از آن شروع دوران نظام اخلاقی بازار است که بنیان اصلی آن مالکیت خصوصی و محور آن مالکیت قانون است و به طور کلی این تفاوت معادلات را تغییر داد. بر خلاف نظر برخی دوستان که این اتفاق موضوع سادهای است، دهها سال تاریخدانان اقتصاد روی این موضوع کار کردند تا بتوانند به چنین نتایجی برسند. مطالعات مفصلی صورت گرفت تا تحلیلگران به این موضوع پی ببرند که اصول اخلاقی تاثیر وثیقی بر توسعه اقتصادی دارد. در نظام اخلاقی جدید که مالکیت و بازار مبنای آن هستند و درآمد بشر با رشدی قابل ملاحظه به ۵۰ تا ۱۰۰ دلار و در برخی از کشورهای پیشرفته به ۱۴۰ دلار رسید، این موضوع که حدود ۱۰ هزار سال درآمد بشر یک یا ۲ دلار بوده است، ولی با تغییر نظام اخلاقی ظرف ۲۰۰ سال به ۱۰۰ دلار رسیده است که به هیچ وجه تصادفی نیست. این موضوع که پایههای اقتصاد مدرن را یک فیلسوف اخلاق پایهریزی کرد هم تصادفی نیست و آدام اسمیت به هیچ وجه انسان متوهمی نبوده. انسان به هر حال پیگیر مطلوبیت شخص خود است؛ اما آن چیزی که معلوم میکند که این پیگیری نفع شخصی تبدیل به فضیلت یا رذیلت میشود، قوانین و نظام سیاسی و نظام حقوقی حاکم بر جامعه است. میتوان نظامی را بر پا داشت که مردم همزمان با پیگیری نفع شخصی به یکدیگر نیز نفع برسانند و همچنین در نقطه مقابل نیز میتوان نظام اقتصادیای بر پا کرد که مردم برای افزایش نفع شخصی خود به دنبال رانت و در نهایت ضرر زدن به یکدیگر باشند. ده هزار سال در تمدن بشری مردم یکدیگر را غارت میکردند. نتیجه آن این بود که تمدن بشری هیچ توسعهای پیدا نکرد و اگر در کشور ما نیز روند به همین صورت ادامه پیدا کند تا دهها هزار سال دیگر هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ مگر اینکه رویه عوض شود و نظام مبتنی بر مالکیت خصوصی جایگزین سیستم کنونی شود.