داعش شاخه خراسان؛ برگ برنده طالبان؟/ پشت پرده نفوذ خزنده امارت اسلامی در حیاط خلوت روسیه و چین
به گزارش اقتصادنیوز، اوایل این ماه، یک کنسرت در اتریش لغو شد، زیرا مقامات اعلام کردند که دو مرد را به اتهام طراحی برای حمله تروریستی دستگیر کردهاند. یکی از متهمان شهروند اتریشی 19 ساله بود که به صورت آنلاین با گروه تروریستی داعش ارتباط داشت. اخیراً حملات و توطئههای دیگری نیز خنثی شده؛ حملاتی که کشورهای غربی از جمله ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان و همچنین پاکستان، هند، ایران و روسیه را هدف قرار دادهاند.
بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان بدون شک گروههای شبه نظامی موجود مانند القاعده و داعش شاخه خراسان حماس را جسورتر کرده است. تنها سه سال پس از خروج ایالات متحده، افغانستان بار دیگر در آستانه تبدیل شدن به بستری برای تروریسم بینالمللی است. جولای 2022، نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده محل استقرار ایمن الظواهری، رهبر وقت القاعده را در کابل شناسایی و هدف قرار دادند. این عملیات به خودی خود بر ادامه حضور این گروه در افغانستان تاکید داشت. علاوه بر این، گزارشها حاکی از آن است که عوامل القاعده ممکن است در داخل دولت طالبان تعریف شده باشند و به طور بالقوه به عنوان مشاور عمل کنند. سیف العادل، رهبر کنونی القاعده اخیراً از تروریستها خواسته تا برای آموزش و گروهبندی مجدد به افغانستان سفر کنند تا منافع ایالات متحده و غرب را هدف قرار دهند.
فرصت سازی طالبان
به نوشته فارین پالسی، ظهور داعش شاخه خراسان به عنوان یک گروه شبه نظامی وابسته به داعش که در سال 2015 در افغانستان قدرت گرفت، لایه دیگری را به پیچیدگیها اضافه میکند. منابع اطلاعاتی افغانستان، از جمله امرالله صالح، مقام پیشین، ادعا دارند که ارتباط نزدیکی بین داعش و طالبان وجود دارد و هر دو از سرویس بینسرویس پاکستان (ISI) بودجه، سلاح و آموزش دریافت میکنند. این امر روایت غالب غربی که در چارچوبش این گروهها به عنوان موجودیتهای متمایز با برنامههای متضاد نمایش داده میشوند را به چالش میکشد. با این حال استخبارات افغانستان مدعی است که پویایی "پلیس خوب، پلیس بد" ممکن است استراتژی عامدانه برای فریب جامعه بینالمللی باشد. تمایز محسوس بین طالبان و همتایش یعنی داعش خراسان، برخی از بازیگران منطقهای مانند چین، روسیه، ایران و کشورهای آسیای مرکزی از جمله ازبکستان را وادار کرد تا با طالبان بهعنوان ابزاری بالقوه برای مهار این گروه رفتار کنند. (همزمان مشارکت طالبان در برخی عملیات های مشترک گزارش شده با نیروهای ویژه ایالات متحده علیه داعش در استان کنر افغانستان، این تصور را تقویت کرده است.)
از سال 2015، بازیگرانی چون چین، روسیه روابط نزدیکتر با طالبان برقرار کردند. در آن بازه زمانی، رهبران این دو کشور از نمایندگان طالبان برای بازدید از پکن، مسکو دعوت به عمل آوردند. در ابتدا، سفرهای دوجانبه محرمانه بود و تنها در سال 2017 تعاملات عریان شد. اولین نشست عمومی در نوامبر 2018 برگزار شد. قابل ذکر است که این کشورها حتی پس از فروپاشی جمهوری افغانستان همچنان سفارتخانه های خود را تحت حاکمیت طالبان باز نگه داشتند. طالبان تلاش داشته تا نشان دهد که در قیاس با شاخه داعش خراسان تهدیدی پرهزینه نیست، این گروه با توسل به چنین اهرمی ممکن است به یک مزیت تاکتیکی دست یافته باشد و بدین طریق قدرت خود را تحکیم کند. با این همه داعش شاخه خراسان احیا شده و میتواند به عنوان ابزار چانه زنی مورد استفاده قرار گیرد و جامعه بین المللی را برای دریافت کمک یا امتیاز تحت فشار قرار دهد. از منظری دیگر طالبان ممکن است با ایجاد بیثباتی منطقهای از فعالیتهای این گروه تروریستی فرصت سازی کرده و به طور بالقوه حاکمیت افراطیاش را توجیه کند. در نهایت، خیز ظاهری طالبان برای مبارزه با داعش، میتواند به این گروه مشروعیت داده تا با آزادی عمل بیشتری در عرصه بینالمللی فعالیت داشته باشد.
اهرم جهان برای رویارویی با تروریسم
گروههای تروریستی مانند داعش و القاعده تهدید جهانی هستند. این گروهها به صورت مخفیانه عمل میکنند و تاکتیکها و ایدئولوژیهای خود را در آن سوی مرزها به اشتراک میگذارند. علیرغم اختلافات آنها برنامه مشابهی دارند: گسترش نسخه خلافت. حالی که اهداف کوتاه مدت آنها ممکن است متفاوت باشد - از ریشه کن کردن کامل مخالفان تا تسلط منطقه ای یا گسترش ایدئولوژیک - همه آنها از خشونت، دستکاری و بهره برداری از خطوط گسل موجود برای دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند. سازمانهای تروریستی حتی ممکن است از تنشهای بین کشورها برای پیشبرد برنامههای خود سوء بهره برداری کرده و در این فرآیند به طور بالقوه به سلاحهای مخربی دست یابند که امنیت جهانی را تهدید میکند. ایالات متحده میتواند نقش مهمی در تعریف پاسخ بینالمللی واحد به تروریسم ایفا کند. اما باید از تکرار اشتباهات گذشته مانند تلاش برای ملت سازی بدون زمینه مناسب یا نادیده گرفتن پویایی های منطقه ای اجتناب ورزد. تعاملات دوجانبه با طالبان ، آسیب پذیری هایی را در برابر افعال گروه های تروریستی ایجاد خواهد کرد. برای مقابله با فرایند، یک رویکرد چند جانبه چون اشتراک اطلاعات ضروری است. مکانیزمی برای اشتراکگذاری یادداشتهای دیپلماتیک و اطلاعات در میان کشورهایی که با طالبان درگیر هستند، ناسازگاریها را آشکار میکند و به این گروه فرصتی برای فرصت سازی نخواهد داد. این شفافیت همچنین برای پاسخگو نگه داشتن طالبان و افشای حمایت آنها از گروههای تروریستی مانند داعش، القاعده بسیار مهم است.
اصطلاح «جنگ علیه تروریسم» تفرقهانگیز است، زیرا نشاندهنده مداخله نظامی یا تحمیل یک سیستم حکومتی است که با واقعیتهای زمینی مطابقت ندارد. واقعیت این است که چین، روسیه، غرب و قدرت های منطقه ای همگی به یک اندازه در قدرت گرفتن این گروه شریک هستند. یک کارگروه جهانی مشترک، به رهبری ایالات متحده و متمرکز بر اهداف خاص - مانند از بین بردن داعش - می تواند اطلاعات را به اشتراک بگذارد، تأمین مالی تروریسم را مختل و به علل ریشه ای افراط گرایی بپردازد. در این میان، ایالات متحده باید تعامل خود با طالبان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد و از همکاری با حکومت افغانستان که این گروه را تقویت می کند، اجتناب ورزد. ایالات متحده در حال حاضر با طالبان همکاری دارد تا برای مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر و طیفی از مسائل اقتصادی و بشردوستانه زمینه سازی کند. اما طالبان از تعامل ایالات متحده برای تحکیم قدرت خود استفاده کرده است. از همین رو ایالات متحده باید رویکرد طالبان محور خود را کنار بگذارد و به جای آن بر تلاش های دیپلماتیک و سرمایه گذاری در نیروهای سیاسی افغان که شرکای قابل اعتماد و اثبات شده ضد تروریسم هستند تمرکز کند. گروههای سیاسی افغانستان عمدتاً در ایالات متحده، اروپا، کانادا، انگلستان و استرالیا در تبعید هستند، اما آنها تخصص و توان لازم برای گفتگو و همکاری در مورد مسائل مربوط به افغانستان را دارند. این رویکرد ثبات بلندمدت و آینده ای عاری از تروریسم را برای افغانستان و جهان ارتقا خواهد داد.