ماموریت ترکیه و قطر در سوریه پسااسد؛ پلن اردوغان برای تحقق جاهطلبیهای ترکیه/ آیا نسخه احیای امپراتوری در شام اجرایی میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز، امواج میدیا با انتشار یادداشتی مدعی شد: پس از فروپاشی حکومت بشار اسد، قطر و ترکیه به عنوان بازیگران اصلی در شکل دادن به دوره انتقالی سوریه ظاهر شدند. این تا حد زیادی به دلیل حمایت طولانی مدت آنها از مخالفان سوری است.
در حالی که بسیاری از بازیگران دیگر یا حامی اسد بودند یا به تدریج از نیروهای مخالف حمایت کرده و روابط خود را با دمشق عادی کردند. با سرنگونی حزب بعث، آنکارا و دوحه آماده هستند تا ارتباطات عمیق خود را با جامعه سوریه و چشمانداز سیاسی در حال ظهور تقویت کنند.
نقش آفرینی برجسته قطر در شام
به ادعای این وبگاه، قطر از آغاز درگیریهای داخلی سوریه در سال 2011، به طور مداوم از نیروهای مخالف حمایت میکرد و حمایت مالی، دیپلماتیک و سیاسی را در اختیارشان قرار میداد - حتی زمانی که جهان عرب و جامعه بینالمللی زمینه را برای بهود روابط با دمشق هموار کردند.-
این تعهد استوار جایگاه کشور عرب خلیج فارس در میان بسیاری از سوری ها را تقویت کرده و این حسن نیت احتمالاً به مزایای قابل توجهی برای دوحه تبدیل خواهد شد. تقریباً دو هفته پس از سقوط اسد، محمد الخلیفی، وزیر امور خارجه قطر، از جمله اولین دیپلماتهای خارجی بود که از دمشق دیدن و با احمد الشرع دیدار کرد.
هدف دوحه ایجاد چارچوبی است که در قابش مردم سوریه مسیر رو به جلو را ترسیم کنند. برای قطر، چنین رویکرد متعادلی نوید ایجاد اعتماد، به حداقل رساندن مداخله خارجی و تضمین انتقال پایدارتر را میدهد. علاوه بر این، همانطور که ماجد الانصاری مشاور نخست وزیر اخیرا تاکید کرد، قطر تلاش خواهد کرد تا ایالات متحده و جامعه بینالمللی را متقاعد کند که تحریمها را لغو کنند تا دوره انتقالی و همچنین بازگشت سوریه به منطقه عربی و بینالمللی تسهیل شود.
با صدور معافیتهای شش ماهه توسط دولت جو بایدن، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه دوحه قصد دارد به تامین مالی چهار برابری دولت سوریه کمک کند.
برخلاف تصور رایج، دوحه قصد دارد بیشتر بر تلاشهای بشردوستانه، توسعه و سازندگی تمرکز کند تا مسائل سیاسی و امنیتی در سوریه پس از اسد. در واقع، قطر قبلاً پل هوایی را راهاندازی کرده و بدین طریق 195 تن کمک برای جلوگیری از هر گونه بحران فوری که میتواند دوره انتقالی را مختل کند، ارسال کرده است.
علاوه بر این، دوحه علاقه خود را برای مشارکت در مدیریت، بازسازی و بازسازی بخشهای استراتژیک سوریه مانند انرژی، برق، مخابرات، آب، فرودگاهها و بنادر و غیره نشان داد. چندین دلیل کلیدی برای این تمرکز غیرسیاسی وجود دارد. اولاً، قطر معتقد است که میتواند در این حوزهها به بهترین نحو مشارکت کند و از تجربه و نفوذ مالی برای انجام آن برخوردار است.
دوم، مقامات قطری فکر میکنند که پس از تثبیت، رقابت منطقهای و اعمال نفوذ در سوریه جدید به جای سرمایهگذاری در احزاب سیاسی - حداقل در این مرحله - ماهیت اقتصادی خواهد داشت. سوم، قطر قصد دارد از هر گونه قطبی شدن احتمالی در سوریه دوری کند، به ویژه برای جلوگیری از حمایت از جناحهای سنی، آن هم با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید.
این موضوع با توجه به تجربه قبلی و گاه بحث برانگیز قطر در دوره اول ریاست جمهوری 2017-2021 ترامپ و همچنین تجربیات مربوط به جنگ غزه با دولت جو بایدن بسیار حساس است. چهارم، بر خلاف نقش دوحه در مناقشه غزه - جایی که این بازیگر نقش اصلی را ایفا کرد - به نظر میرسد ترکیه به جای قطر به دلیل چندین عامل زمینهای نقش اصلی را در سوریه ایفا کرده است و آنکارا بیشتر بر مسائل امنیتی و همچنین سیاسی و اقتصادی تمرکز کرده است.
قمار اردوغان
در طول قیام سوریه، ترکیه منابع قابل توجهی را به این کشور اختصاص داد. این امر مستلزم میزبانی از میلیونها پناهنده، آموزش و حمایت از گروههای شورشی و همچنین ایجاد ثبات در ادلب - که خانه بیش از 3 میلیون نفر است،- بوده است.
دولت رجب طیب اردوغان، به ویژه پس از سال 2016، سخت کوشیده تا درگیریهای سوریه را در دستور کار جهانی نگه دارد و به سقوط نهایی دولت اسد کمک کند. اردوغان بهای سنگینی را -در داخل، منطقه و بین المللی- برای دفاع از آرمان سوریه پرداخت کرده است.
با این حال، زمان آن فرا رسیده است که ثمره این تلاشها را به دست آورد. با رفتن اسد، ترکیه اکنون نفوذ بینظیری بر مقامات انتقالی سوریه دارد و از روابط قوی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود برای شکل دادن به آینده این کشور استفاده میکند.
برای ترکیه، سوریه با ثبات، متحد و مرفه عاری از تروریسم، اولویت اصلی است و آن را به عنوان یک متغیر افزایش دهنده قدرت لحاظ میکند. انگیزههای دیگر ترکیه شامل کم اهمیت جلوه دادن تأثیر سقوط اسد بر روسیه و ایران است. علاوه بر این، از آنجایی که سوریه در مرحله انتقالی قرار دارد، خوش بینی باید محتاطانه باشد. اگر اوضاع بد پیش برود، ترکیه اولین بازیگر خارجی خواهد بود که با پیامدهای منفی مواجه میشود.
آنکارا برای تعامل با حاکمان جدید در دمشق گامهای سریع و قابل توجهی برداشته است. ترکیه اولین کشوری بود که پس از خروج اسد آشکارا با الشرع تعامل داشت. ابراهیم کالین، رئیس اطلاعات و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه، از دمشق دیدن کردند و با ماشین در پایتخت گشت زدند.
دو طرف همچنین در باب دغدغههای آنکارا درباب نقش یگانهای مدافع خلق (YPG)، وابسته به حزب غیرقانونی کارگران کردستان (پکک) در سوریه رایزنی داشتند. ترکیه معتقد است که YPG باید برچیده شود و سلاحهای خود را تسلیم کند. تمایل آنکارا برای آموزش ارتش جدید سوریه بر تعهد ترکیه به تقویت قابلیتهای دفاعی سوریه در این دوره حساس تاکید میکند.
بازگشایی سفارت این کشور در دمشق بر قصد ترکیه جهت حفظ روابط مستحکم و ایفای نقش بلندمدت در بازسازی و حکومت سوریه تاکید میکند. مقامات ترکیه در حال بررسی چندین طرح غیرمتعارف هستند که ممکن است سرعت بهبود در سوریه را تسریع بخشد؛ از جمله احیای راهآهن تاریخی حجاز، که در ابتدا توسط سلطان عبدالحمید دوم عثمانی برای اتصال استانبول به مکه پیش بینی شده بود. این راهآهن در سال 1908 تکمیل و در طول جنگ جهانی اول خراب شد.
اردوغان قصد دارد به زودی به همراه هیئت بزرگی از مقامات و بازرگانان برای کمک به بازسازی کشور به سوریه سفر کند. این اولین سفر یک رئیس دولت خارجی پس از سقوط اسد خواهد بود. اردوغان با الشرع دیدار خواهد کرد، از مسجد تاریخی اموی و مقبره صلاح الدین بازدید میکند. همزمان گزارش شده که الشرع به طور بالقوه از آنکارا به عنوان اولین مقصد خارجی خود از زمان تبدیل شدن به حاکم واقعی سوریه بازدید خواهد کرد.
ترکیه به واسطه برقراری روابط نزدیک با مقامات انتقالی سوریه، به دنبال حفظ منافع امنیت ملی خود است. با این حال، آنکارا همچنین به خطرات بیش از حد توجه دارد. این رویکرد نه تنها نقش این بازیگر را به عنوان یک شریک کلیدی در دوره گذار تقویت میکند، بلکه تضمین میکند که سوریها نقش خود را در آینده سیاسی خود حفظ میکنند.
به ادعای ناظران، هم ترکیه و هم قطر به دنبال تضمین ثبات، امنیت، بازسازی و رونق مشترک هستند؛ گزارههایی که اهدافشان در عرصه سیاست خارجی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. با این حال، این ماموریت بدون مانع نیست.
آنکارا، دوحه و دمشق با چالشهای مهمی روبرو هستند. نقش اسراییل با اشغال مستمر خاک سوریه تهدیدی برای بیثبات کردن چشمانداز شکننده سوریه پس از اسد است. اسرائیل منافعی در تضعیف نقش ترکیه از طریق بیثبات کردن اوضاع سیاسی و امنیتی دمشق، حمایت از اقلیتها و بازی با کارت اشغال دارد.
در این میان و آنگونه که ناظران مدعیاند، ایران همچنین میتواند برنامهها و اولویتها در سوریه را تحت تاثیر قرار دهد؛چنین تلاشی میتواند برای ایران حوزه نفوذ جدیدی در سوریه فراهم کند، درست مانند لبنان؛ -البته در میان مدت و بلندمدت.-
در مورد اسرائیل، حمایت از جدایی طلبان مسلح کرد، اشغال مناطق دیگر سوریه و تحریک جامعه دروزی به جدایی، هرگونه اقتدار در دمشق و همچنین نقش ترکیه در منطقه را تضعیف خواهد کرد. این احتمال که آنکارا بتواند به سرعت به یک متحد دفاعی برای سوریه جدید تبدیل شود، نشان میدهد که ترکیه ممکن است در نهایت نیاز به پاسخگویی به نقض حاکمیت، وحدت و تمامیت ارضی سوریه توسط اسرائیل داشته باشد و این نشان میدهد که اسرائیل و ترکیه ممکن است به زودی در مسیر برخورد احتمالی قرار گیرند.