نرخ تورم در ایران؛ از ارقام تا واقعیت و احساس
به گزارش اقتصادنیوز یکی از دلایل این رخداد میتواند ثابت نگه داشتن قیمت برخی از اقلام اساسی توسط دولت در چند سال گذشته باشد. به عبارت دیگر، قیمت اقلامی مانند بنزین و نان که در سبد مصرفی خانوار وزن بالایی دارند، تقریبا ثابت بوده و همین امر تورم مصرفکننده را قفل کرده و از جهشهای شدید آن جلوگیری کرده است.
شاخص قیمت مصرفکننده، تغییرات قیمت سبد مشخصی از کالا و خدمات را نشان میدهد؛ اما شاخص ضمنی قیمت، تغییرات قیمت کل کالا و خدمات موجود را در یک اقتصاد محاسبه میکند. همچنین cpi تغییرات قیمت را برای مصرفکننده نهایی و بازارهای خرد نشان میدهد، اما تورم GDP گویای تغییرات قیمت در سمت عرضه اقتصاد است. از همین رو نرخهای تورمی که این دو شاخص برآورد میکنند با یکدیگر متفاوت است.
بطور کلی میتوان گفت که تورم شاخص ضمنی GDP در برابر تغییرات قیمت، نسبت به تورم مصرفکننده (cpi) با شدت بیشتری واکنش نشان میدهد . به بیان سادهتر در بازه زمانیای که تورم نزولی بوده (سال 93 تا 95)، شاخص ضمنی GDP بیشتر از تورم مصرفکننده کاهش یافته و رقمی که این شاخص از تورم برآورد کرده پایینتر از تورم مصرفکننده بوده است. در مقابل، زمانی که تورم روندی صعودی به خود گرفته (بازه زمانی 96 تا 1401)، شاخص ضمنی با شدت بیشتری نسبت به تورم مصرفکننده افزایش یافته و تورم شاخص ضمنی GDP بالاتر از تورم مصرفکننده بوده است.
در این گزارش به محاسبه تورم شاخص ضمنی GDP در یک دهه گذشته و مقایسه آن با تورم مصرفکننده پرداخته شده است. همچنین برای دقت بیشتر تحلیل از روند شاخص ضمنی GDP بدون نفت و تورم تولیدکننده هم استفاده شده است.
شاخص ضمنی قیمت GDP چه میگوید؟
تولید ناخالص داخلی (GDP) به دو روش اسمی و حقیقی ارائه میشود. تولید ناخالص داخلی اسمی حجم یک اقتصاد را به قیمتهای جاری همان سال محاسبه میکند؛ بنابراین وقتی تولید ناخالص داخلی اسمی افزایش پیدا میکند، نمیتوانیم بفهمیم این افزایش ناشی از بالا رفتن تولید بوده یا متأثر از افزایش قیمتها. برای اینکه بفهمیم آیا واقعا حجم اقتصاد بزرگتر شده یا نه، از تولید ناخالص داخلی حقیقی استفاده میکنیم. این شاخص حجم اقتصاد و تولید صورت گرفته را به قیمتهای سال پایه محاسبه میکند. به بیان سادهتر در تولید ناخالص حقیقی اثر تورم و افزایش قیمتها گرفته میشود و تغییرات آن صرفا تغییرات واقعی تولید را نشان میدهد.
همانگونه که گفته شد، با محاسبه حجم اقتصاد به قیمتهای سال پایه، اثر افزایش قیمتها از آن گرفته میشود، در نتیجه میتوان از تولید ناخالص اسمی و حقیقی به نوعی یک نرخ تورم استخراج کرد. اقتصاددانان نام این تورم را شاخص ضمنی قیمت GDP گذاشتهاند. این شاخص از تقسیم تولید ناخالص اسمی به تولید ناخالص حقیقی به دست میآید و از تغییرات این شاخص میتوان به نرخ تورم پی برد. به طور کلی شاخص ضمنی قیمت، تغییرات قیمت کل خدمات و کالاهای موجود در یک اقتصاد را محاسبه میکند.
تفاوت با تورم مصرفکننده (CPI)
عموما تورمی که در اخبار و از سوی مراجع رسمی اعلام میشود، تورم مصرفکننده (cpi) است. به بیان دیگر تورمی که اغلب از آن استفاده میشود تغییرات قیمت برای مصرفکننده نهایی و بازارهای خرد را نشان میدهد. تورم cpi میگوید هزینهای که مصرفکننده نهایی برای تهیه سبد مشخصی از کالا و خدمات میپردازد نسبت به دورههای قبلی چه تغییری کرده است؛ اما شاخص ضمنی قیمت، تغییرات قیمت تولید و سمت عرضه را در کل اقتصاد محاسبه میکند.
تفاوت شاخص ضمنی قیمت GDP و cpi به همین یک امر ختم نمیشود و این دو شاخص تورمی تفاوتهای دیگری هم با یکدیگر دارند.
شاخص قیمت مصرف کننده شامل کالا های وارداتی نیز می شود و افزایش قیمت کالا وارد شده به کشور باعث افزایش در این شاخص می شود. این در حالیست که شاخص ضمنی قیمت تولید ناخلص داخلی، تنها افزایش قیمت کالای تولید شده در داخل را محاسبه می کند. بنابراین اثر افزایش قیمت کالا های وارداتی در تورم شاخص ضمنی قیمت آورده نمی شود.
همچنین شاخص قیمت مصرف کننده دارای سبد مشخصی از کالا و خدمات است و هر کدام از کالا و خدمات موجود در سبد cpi وزن و ضریب اهمیت مشخصی دارد. اما در مورد شاخص ضمنی قیمت سبد مشخصی از کالا ها وجود ندارد و ممکن است سال به سال با توجه به تولیدی که در اقتصاد صورت گرفته ترکیب کالا ها و خدمات تغییر کند. همچنین شاخص ضمنی قیمت GDP وزنی به کالا ها و خدمات نمیدهد و هر کالایی که در آن سال بیشتر تولید شده باشد ، وزن بالاتری هم خواهد داشت.
با توجه به این امر شاخص ضمنی اثر جانشینی را بیش از اندازه(کوچک نمایی تورم) و تورم مصرف کننده اثر جانشینی را کمرنگ تر می کند(بزرگ نمایی تورم). به عنوان مثال فرض کنید در یک اقتصاد به دلیل سرما زدگی تولید و عرضه پرتغال به شدت کاهش پیدا که در نتیجه موجب افزایش قیمت این کالا یا احتمالا واردات آن می شود. اما با توجه به اینکه تولید پرتغال بسیار کاهش یافته و مقدار آن در تولید ناخالص ناچیز است، این افزایش قیمت در شاخص ضمنی زیاد دیده نخواهد شد. اما در مورد شاخص قیمت مصرف کننده چنین نیست و تنها این موضوع بررسی می شود که فارغ از میزان تولید پرتغال در سال جاری، بهای پرداختی مصرف کننده برای این کالا چه میزان افزایش یافته است.
بر اساس همین تفاوت هایی که بیان شد، تورمی که شاخص ضمنی GDP برآورد می کند با تورم مصرف کننده( CPI ) متفاوت خواهد بود.
روند تورم GDP در 10 سال اخیر؛
سالهای ابتدایی دهه 90
تورم شاخص ضمنی در ابتدای دهه 90 نزدیک به 36 درصد برآورد شده، این نرخ در سال 92 نیز در همین محدوده باقی ماند. در همین بازه زمانی تورم سالانه مصرف کننده در حدود 30 درصد به ثبت رسیده، این امر نشان می دهد شاخص ضمنی در سال های ابتدایی دهه گذشته افزایش قیمت ها را بیشتر از تورم مصرف کننده برآورد کرده است.
اما در سال 93 به یکباره شاهد کاهش رشد قیمت ها بودیم، به گونه ای که تورم شاخص ضمنی به حدود 5 درصد و تورم سالانه به حدود 14 درصد رسید. به عبارت دیگر با وجود اینکه تورم سالانه مصرف کننده در سال 91 و 92 از تورم شاخص ضمنی پایین تر بود، اما در سال 93 که تغییرات قیمت و تورم روند نزولی به خود گرفت، تورم شاخص ضمنی GDP با شدت بیشتری کاهش یافت و زیر تورم مصرف کننده(CPI) رسید.
برجام و سالهای تورم تکرقمی
روند کاهشی تورم از سال 93 آغاز شد و این روند در سال 94 نیز ادامه یافت. تورم سالانه مصرف کننده در سال 94 به 11 درصد رسید اما شدت کاهش در تورم شاخص ضمنی شدید تر بود به گونه که این شاخص در سال 94 منفی شد. در سال 95 نیز همین مسیر ادامه یافت و تورم ضمنی GDP و CPI هر دو تک رقمی باقی ماندند.
با آغاز به کار دولت یازدهم که با شعار مذاکرات بر سر کار آمده بود، انتظارات مثبتی ناشی از مذاکرات بر سر لغو تحریم ها در جامعه به وجود آمده بود و به همین دلیل نیز در سال 93 تورم کاهشی شد. با امضای توافق برجام در سال 94 و مثبت تر شدن انتظارات و همچنین اثراتی که رفع تحریم بر اقتصاد ایران داشت، روند نزولی تورم که از سال 93 آغاز شده بود در سال 94 و 95 ادامه یافت. در سه سال مذکور تقریبا می توان گفت که تورم شاخص ضمنی GDP پایین تر از تورم مصرف کننده قرار داشته است.
بنزین ترامپ و کرونا روی آتش تورم ایران
از سال 96 با آمدن ترامپ و نشستن وی بر کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده، زمزمه های خروج آمریکا از برجام مطرح شد. تورم مصرف کننده همچنان در 96 تک رقمی بود اما کمی نسبت به سال 95 افزایش یافته بود و از 6 درصد به بالای 8 درصد رسید. اما اوضاع برای شاخص ضمنی GDP اینگونه نبود و این تورم از 7 درصد در سال 95 به 15 درصد در سال 96 رسید.
در ابتدای سال 97 بود که ترامپ ضربه نهایی را به اقتصاد ایران وارد و با خروج از برجام، آتش تورم را در ایران شعلهور کرد. تورم سالانه مصرف کننده به حدود 27 درصد و تورم شاخص ضمنی به بالاتر از 50 درصد رسید. در سال 98 کمی شعله تورم در ایران فروکش کرد اما بار دیگر در سال 99 با شیوع کرونا تورم در ایران شدت گرفت.
مشکلات تامین مواد اولیه در دوران کرونا را می توان از عمده ترین دلایل جهش تورم شاخص ضمنی GDP در سال 99 و 1400 دانست. در حالی تورم شاخص ضمنی در سال 1400 به 61 درصد رسید که تورم مصرف کننده در همین سال در حدود 40 درصد قرار داشت. به بیان ساده تر شاخص ضمنی GDP تورم را بالغ بر 20 درصد بالاتر از تورم مصرف کننده(CPI) در سال 1400 برآورد کرده بود.
به طور کلی می توان گفت از سال 96 که زمزمه خروج امریکا از برجام مطرح شد، الخصوص سال 97 که ایالات متحده رسما از برجام خارج شد، تورم روندی صعودی به خود گرفت. بررسی ها نشان می دهد در تمام این بازه زمانی شاخص ضمنی قیمت GDP بالاتر تورم مصرف کننده بوده است. به عبارت دیگر وقتی تورم افزایشی شده، شاخص ضمنی با شدت بیشتری بالاتر رفته است.
تورم در ایران؛ از ارقام تا واقعیت
همانگونه که مشاهده شد تورم شاخص ضمنی GDP در برابر روند های صعودی و نزولی تغییرات قیمت، نسبت به تورم مصرف کننده(CPI) با شدت بیشتری واکنش نشان می دهد. به بیان ساده تر زمانی که تورم نزولی بوده(بازه زمانی 93 تا 95)، شاخص ضمنی GDP بیشتر از تورم مصرف کننده کاهش یافته و رقمی که این شاخص از تورم برآورد کرده پایین تر از تورم مصرف کننده بوده است.
در مقابل نیز در زمان هایی که تورم روندی صعودی به خود گرفته(بازه زمانی 96 تا 1401)، شاخص ضمنی با شدت بیشتری نسبت به تورم مصرف کننده افزایش یافته و تورم شاخص ضمنی GDP بالاتر از تورم مصرف کننده بوده است.
به طور کلی در پنج سال گذشته تورمی شاخص ضمنی برآورد کرده، بالغ بر 12 درصد بالاتر از تورم مصرف کننده بوده است. حال علت اینکه در چند سال اخیر تورمی که شاخص ضمنی برآورد کرده بالاتر از تورمی است که شاخص قیمت مصرف کننده نشان می دهد، چیست؟ به طور کلی می توان به چند دلیل اشاره کرد؛
سبد cpi تورم را قفل می کند
همانگونه که گفته شد تورم مصرف کننده ای که اعلام می شود دارای سبد مشخصی از کالا و خدمات بوده و در محاسبه این تورم هر یک از کالا ها و خدمات هم دارای وزن مشخصی هستند. اما در مقابل شاخص ضمنی GDP سبد مشخصی ندارد و کل کالا و خدمات موجود در اقتصاد را شامل می شود.
به طبع زمانی که قیمت ها شروع به تغییر می کند(چه رو به بالا و چه رو پایین)، وزنی که هر یک از کالاها و خدمات در سبد CPI دارد، از تغییر شدید نرخ تورم مصرف کننده جلوگیری می کند. اما در مقابل با توجه به اینکه هیچ کالا و خدماتی در شاخص ضمنی وزنی ندارد، هرچه قیمت ها تغییر کند مستقیم در تورم دیده خواهد شد. به عنوان مثال فرض کنید کالایی در سبد CPI وزن بالایی داشته باشد اما تغییرات قیمتش نسبت به کالاهای دیگر کم باشد، به طبع همین امر از جهش تورم مصرف کننده جلوگیری می کند، اما در مورد تورم شاخص ضمنی لزوما اینگونه نیست.
همچنین کالا های هستند مانند نان و بنزین که در سبد cpi وزن بالایی دارند، با توجه به اینکه در چند سال گذشته تقریبا قیمت این کالا ها ثبات داشته، تورمی که شاخص قیمت مصرف کننده نشان می دهد پایین تر است. اما همین اقلام در محاسبه شاخص قیمت ضمنی GDP وزن و اثر بالایی ندارند، از همین رو نیز ثبات این قیمت ها نمی تواند تورمی که این شاخص نشان می دهد را پایین نگه دارد.
همین عوامل موجب گشته در چند سال گذشته تورم شاخص ضمنی به طور قابل توجهی بالاتر از تورمی باشد که شاخص قیمت مصرف کننده برآورد کرده است.
قیمت گذاری دستوری و یارانه به کالاهای مصرفی
همانگونه که گفته شد تورم مصرفکننده تغییرات قیمت را در بازار های خرد و برای مصرف کننده نهایی نشان می دهد، این در حالیست که شاخص ضمنی GDP تغییرات قیمت تولید را محاسبه می کند. بنابراین ممکن است تغییراتی که در قیمت کالا و خدمات در مبدا مشاهده می شود با تغییرات قیمتی که مصرف کننده نهایی حس می کند متفاوت باشد.
دولت ها و دستگاه های اجرایی در ایران در بسیاری از اوقات در بازار دخالت می کنند و قیمت های مصرف کننده نهایی را به طور دستوری تعیین می کنند. همچنین دولت های ایران برای کنترل قیمت برخی از کالا های نهایی مهم و ضروری به این اقلام یارانه پرداخت می کند. برای مثال فرض کنید با افزایش بهای نهاده های دامی قیمت هر لیتر شیر از 5 هزار تومان به 7 هزار تومان برسد، حال دولت برای کنترل قیمت شیر و اینکه می خواهد شیر همچنان با همان قیمت لیتری 5 هزار تومان به دست مشتری برسد، تفاوت 7 هزار تومان با 5 هزار تومان را به تولیدکننده به عنوان یارانه پرداخت می کند.
تورم شاخص ضمنی قیمت GDP در پنج سال گذشته به طور میانگین بالغ بر 12 درصد بالاتر از تورم مصرف کننده بوده است. می توان گفت یکی از دلایل این رخداد این است که دستگاه های اجرایی با توسل به دو ابزار قیمت گذاری دستوری و پرداخت یارانه سعی کرده اند تا حدی از تغییرات شدید کالاهای نهایی جلوگیری کنند.
شاخص ضمنی قیمت GDP بدون نفت
شاید بتوان گفت که برخی از تغییرات و نوسان های شاخص قیمت ضمنی به خاطر وجود نفت باشد. به عبارت دیگر به توجه به اینکه حجم قابل توجهی از حجم اقتصاد ایران را نفت تشکیل می دهد، به طبع نوسان قیمت جهانی نفت می توان تولید ناخالص داخلی کشور را دچار نوسان کند که در نتیجه تورم شاخص قیمت ضمنی GDP نیز متأثر از آن خواهد شد. به همین منظور در این گزارش شاخص ضمنی قیمت به صورت بدون نفت نیز محاسبه شده است. بررسی ها نشان می دهد حتی چنانچه نفت را از تولید ناخالص داخلی کسر کنیم باز هم تورم شاخص ضمنی GDP در 5 سال گذشته به طور متوسط بالغ بر 8 درصد بالاتر از تورم مصرف کننده بوده است.
به طور کلی روند تورم شاخص ضمنی چه بدون نفت و چه با نفت یکسال است، اما تنها در برخی از سالها ارقام با هم تفاوت دارد. به عنوان مثال تورم شاخص ضمنی در سال 94 منفی بوده اما تورم شاخص قیمت ضمنی بدون نفت مثبت بوده است. بررسی ها نشان می دهد کاهش شدید قیمت نفت در سال 94 علت این رخداد بوده است.
همراهی شاخص قیمت ضمنی با ppi
تورم تولید کننده یا همان شاخص ppi تغییرات قیمت در مبدا تولید را نشان می دهد، به عبارت دیگر این تورم بیان می کند که قیمت کالاها در درب کارخانه چقدر تغییر کرده است. با توجه به اینکه تورم شاخص قیمت ضمنی نیز تغییرات قیمت تولید را نشان می دهد، بررسی ها نشان می دهد روند این شاخص در یک دهه گذشته به تورم تولیدکننده بسیار شباهت داشته است. البته ، شاخص قیمت تولید کننده مانند شاخص قیمت مصرف کننده دارای سبد مشخصی از کالا و خدمات است، به همین دلیل نیز تورم شاخص ضمنی در چند سال گذشته بالاتر از ppi برآورد شده است. اما به طور کلی در 10 سال گذشته روند تورم شاخص ضمنی GDP همخوانی بیشتری با تورم تولید کننده داشته تا تورم مصرفکننده.