نشانهگیری صداوسیما به سوی پای مذاکره کنندگان هسته ای
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد، علی علیعسگری مستقیما به شبکه خبر دستور پخش زنده برنامه وین را داده اما مدیر شبکه از آن سر باز زده است. بنابراین اظهارات رییسجمهوری که بخشی از آن به موضوع تحریمها نیز ارتباط داشته در صداوسیما بایکوت میشود.
روزهای فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰یادآور روزهای تیر ماه ۱۳۹۴و شاید هم دی همان سال است که تیمهای مذاکرهکننده ایرانی و غیرایرانی با صدور بیانیه مشترک آغاز اجرای برجام راهی وین و مقر سازمان ملل در این شهر شدند.
این روزها تیم مذاکرهکننده هنوز در وین است. بحث بر سر احیای برجام بالا گرفته است. طرفهای درگیر مذاکره هر کدام تلاش میکنند با حمایتهایی که از سوی نیروهای تصمیمساز و تصمیمگیر داخلی دارند در راستای تامین منافع ملیشان گامهای اساسیتری بردارند و تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی هم با پشتوانه یک تصمیم حاکمیتی به دنبال احیای برنامه جامع اقدام مشترک است. همزمان با اتفاقاتی که در وین و بیش از هزارمایل دورتر درحال رقم خوردن است در تهران و از ساختمان شیشهای جامجم هم صدایی شنیده میشود که مشابه آن از لابیهای قدرت اسراییلی، جمهوریخواهان تندروی کنگره و رسانههای ذینفوذ آنها نیز به گوش میرسد. موضوع آنچنان هم پیچیده نیست و با نگاهی به اتفاقات یک روزگذشته میتوان به همان نتیجه همیشگی و البته خوشبینانه رسید که همان بازی صداوسیما در زمینی غیر از زمین منافع ملی است.
روز سهشنبه د رحالی که رییسجمهوری با فعالان سیاسی نشستی مشترک دارد برخلاف عادت مالوف شبکه خبر صداوسیما حاضر به پخش مستقیم این برنامه نمیشود. آنطور که علیرضا معزی، معاون ارتباطات دفتر رییسجمهوری مدعی شده علی علیعسگری مستقیما به شبکه خبر دستور پخش زنده داده اما مدیر شبکه از آن سر باز زده است. بنابراین اظهارات رییسجمهوری که بخشی از آن به موضوع تحریمها نیز ارتباط داشته در صداوسیما بایکوت میشود. ساعاتی بعد بلافاصله پس از پخش بازی یک مسابقه فوتبالی که احتمالا هنوز جزو معدود برنامههای پر بیننده صداوسیماست، مستندی با عنوان «پایان بازی» پخش میشود که از صدر تا ذیل در راستای تضعیف تیم مذاکرهکننده ایرانی و دیپلماسی دولت است. همزمان شکبه «پرس تیوی» بخش انگلیسیزبان صداوسیما خبری به نقل از «منبع مطلع» منتشر و ادعا میکند که امریکا میخواهد ایران را به پذیرش رفع مرحلهای تحریمها وادار کند.
ادعایی که واکنش عباس عراقچی از اعضای تیم مذاکرهکننده را در توییتر به دنبال دارد و مینویسد که گویا «منبع خبر پرس تیوی» چندان هم مطلع نبوده و در نهایت این ادعا را رد میکند. «پرس تیوی» دست از این مجادله برنمیدارد و در توییتی به زبان انگلیسی خطاب به عراقچی مینویسد که بهتر است توضیح دهد کدام بخش از خبر مخدوش یا اشتباه بوده است. همه اتفاقات رخ داده در روزهای اخیر این پرسش جدی را ایجاد میکند که مگر حضور تیم مذاکرهکننده در وین و برای احیای برجام تصمیمی حاکمیتی نبوده که بزرگترین رسانه حاکمیتی مشغول هجمه به این اقدام است؟ اگر علی علیعسگری به عنوان مدیر این سازمان عریض و طویل و منصوب رهبری با رویهای مخالف است، چطور از تداوم آن جلوگیری نمیکند؟ آیا مدیریت او یک مدیریت نمایشی است؟ اما این مستند که از حسامالدین آشنا تا اسحاق جهانگیری نسبت به آن واکنش نشان دادند و علیه آن هشتگ «عذرخواهی صداوسیما» در فضای مجازی به راه افتاده چه چیزی را نشان داده است؟
نشانهگیری به سمت «امید»
مستندی که با شادی مردم از رای آوردن حسن روحانی آغاز شده به ۱۱ بهمن ۹۹ میرسد. روزی که رابرت مالی وکیل ۵۷ ساله به عنوان نماینده ایالات متحده امریکا در امور ایران انتخاب میشود. راوی مستند با مرور روابط خانوادگی و اصل و نسبی مالی او را یک «چهره آرام و نسبتا شرقی» توصیف میکند که دولت جو بایدن حاضر است با انتخاب او حتی «هزینه مخالفت با تندروهای کنگره» را هم بپردازد. اما این مستند از مرور زندگی و انتخاب مالی به دنبال یک چیز است:«ارتباط مالی با ظریف».
راوی مستند توضیح میدهد که «واشنگتن تایمز» پیشتر از دیدارهای متعدد رابرت مالی با جواد ظریف خبر داده و مالی شخصا نیز این موضوع را تایید کرده است. این مستند رابرت مالی را رییس اندیشکده معروف «گروه بینالمللی بحران» معرفی و ادعا میکند که بیش از ۹۰ درصد متنی که در نهایت به عنوان «برجام» شناخته میشود عینا و ۱۴ ماه پیش از انعقاد برجام از سوی این اندیشکده نگارش شده است. برای اثبات این ادعا نیز یکی، دوکارشناس از جمله مصطفی خوشچشم را در تصویر نشان میدهد که تلاش دارند، بخشهایی از متن نهایی برجام را با متن موجود از این اندیشکده تطبیق دهند. آنها از بیان این ادعا میخواهند به این نتیجه برسند که تیم مذاکرهکننده نتوانسته حتی «یک ریال در زمینه توان هستهای و غنیسازی و یک اپسیلن در این زمینه چیزی را به آنها بقبولانیم.» اما ادعای اینکه مذاکرهکنندگان و در نهایت جمهوری اسلامی نتوانسته ذرهای در حوزه توان هستهای خواست خود را به طرفهای دیگر مذاکره بقبولاند تنها بخش مهم این مستند نیست. راویان و تهیهکنندگان آن تلاش دارند میان تیم مذاکرهکننده یک «خط نفوذ» به نمایش بگذارند. آنها در این مستند توضیح میدهند که بنیاد «راکفلر» حامی مالی این گروه بحران است و این بنیاد راکفلر چیزی حدود ۸۷۰ میلیون دلار برای این بحران و در راستای از سر گرفتن توافق هستهای تاکنون هزینه کرده است. از دیگر حامیان این بنیاد وزیر امور خارجه سابق اسراییل همچنین جورج سورس و پسرش اعلام شده است.
سازندگان این مستند تلاش دارند تا با کنار هم قرار دادن این روابط و البته با تاکید بر اینکه «ظریف حسن ظن همیشگی به گروههای بینالمللی دارد» به این نتیجه برسد که قراردادی با عنوان برجام که از سوی عالیترین مقامات حاکمیت مورد تایید نهایی قرار گرفته را اسراییلیها و بنیاد راکفلر و جورج سورس به طرفهای ایرانی حقنه کرده و به همین دلیل بیش از آنکه در راستای منافع ملی و داخلی باشد، منافع این گروههای خارجی را تامین میکند.
همچنین مشخصا در انتهای مستند که باز هم با تصاویری از خوشحالی مردم در زمان انعقاد قرارداد برجام پایان مییابد، تلاش بر این است که نسبت به انجام دور جدید مذاکرات هشدار داده شود و البته راویان آن ادعا میکنند که قرار است تحریمها تنها روی کاغذ رفع شوند. در واقع نه تنها این مستند تلاش دارد تا از تیم مذاکرهکننده به خصوص محمدجواد ظریف چهرهای در ارتباط با برخی نهادهای خاص امریکایی بسازد که در انعقاد هر قراردادی تنها منافع آنها تامین میشود بلکه تلاش دارد تا امید مردم را نیز نشانه بگیرد و تاکید کند که قرار نیست تغییری در وضعیت اقتصادی کنونی ایجاد شود.
از «گاندو» به سوی «پایان بازی»
از حسن حاجکرمیخوزانی به عنوان تهیهکننده مستند ۲۰ دقیقهای «فروشنده» یا «پایان بازی» نام برده شده که گفته میشود به جریان پایداری و طیف تندروی اصولگرا نزدیک است همچنین کارگردان و دیگر تهیهکننده این مستند نیز محسن مقصودلو است که خود را فعال رسانهای- فرهنگی معرفی میکند و پیش از این تهیهکنندگی برنامه «ثریا» را نیز برعهده داشته است. البته سیاهه اعمال صداوسیما در حمله به دولت محدود به این مستند نمیشود و پُر است از بخشهای خبری و نمایشی و مستند در حمله به هر اقدام دولت. اخیرا سریال «گاندو» مورد اعتراض بسیاری به خصوص دولتیها قرار گرفت و پخش آن تا پس از انتخابات متوقف شد. فارغ از رویکرد صداوسیما نسبت به دولت مدیریت چند سال اخیر شبکه سوم سیما و حذف پرمخاطبترین برنامه این شبکه یعنی «۹۰» حرف و حدیثهای بسیاری ایجاد کرده که هیچکس نسبت به آن پاسخگو نیست.
شلیک به پای خودی
این مستند واکنشهای بسیاری را درپی داشت. رییسجمهوری روز چهارشنبه در جمع اعضای دولت و همزمان با اشاره به شرایط کشور که متاثر از تحریمهاست و البته توضیحی در مورد روند مذاکرات وین از اقدامات سریالی صداوسیما علیه دولت گفت. او با کنایه از قدیمی بودن این مستند یاد کرد تا هدف پخش آن یعنی تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی همزمان با دور جدید مذاکرات احیای برجام عیان شود وگفت:«بحث احیای برجام است. امروز دیگر فکر میکنم البته بعضیها فیلم درست کردند که برای پارسال و سال قبلتر است که روی دستشان باد کرده و پخش میکنند، اینها برای قدیم است،کاری نداریم. اینها برای همان تفکرات قدیم است عیبی ندارد پخش میکنند، برای اینکه ماهیت خودشان را افشا میکنند.» روحانی در ادامه توضیح داد که مرحله اول رفع تحریمها بر عهده امریکاست،گام دوم راستیآزمایی بعد از لغو تحریمها و در نهایت گام سوم بازگشت به تعهدات برجامی خواهد بود. او گفت:«گفتند امریکا تحریم کرده، تحریم مهم نیست. اصل مدیریت است که اینها باید قوی باشند. قوی باشید نترسید. دست خالی قوی باشیم؟ قوی هستیم. ولی چه کار کنیم. ما همان دولتی هستیم که دولت یازدهم را اداره کردیم ما همانها هستیم. ما همان دولت هستیم. وقتی دست ما را بستند؛ ما همان شناگر ماهری بودیم که در مسابقه هم بردیم، حالا دست و پای ما را بستند و میگویند در مسابقه شرکت کنید، پا بزنید و نترسید. ما نمیترسیم، نمیخواهد شعار دهید، ما بهتر از شما بلدیم اگر لازم باشد شعار بدهیم.» روحانی ادامه داد: «یک کلمه علیه امریکا نمیگویند، یک کلمه حتی. حالا به ظاهر هم خودشان را خیلی سوپر انقلابی دو آتشه میدانند، فقط فحش به دولت، فقط توهین به دولت، فقط دروغ علیه دولت» و بار دیگر در پاسخ به خبرسازیهای اخیر تاکید کرد:«ما اجرای عین سند برجام را میخواهیم، نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم، دنبال زیادهخواهی نیستیم که بخواهیم زیادهخواهی کنیم، البته طلبهایی داریم و بعدا مطرح میکنیم. در ۴ سال صدها میلیارد دلار به ما خسارت وارد شده است، آن سر جای خودش، الان این بحث را نمیخواهیم مطرح کنیم.»
رییسجمهوری با اشاره به اینکه گویا امریکاییها در زبان فعلا جدی هستند و البته تاکید کرد که در بخشهایی هم امریکاییها حرفهای دو پهلو میزنند اما آن طور که روحانی نیز تاکید کرد: «گامهایی که تا امروز برداشتیم گامهایی صحیح، درست و در چارچوب سیاستهایی بوده که مقام معظم رهبری مشخص کردند.» روحانی همچنین به فرآیند راستیآزمایی از طریق بانک مرکزی، وزارت نفت، راه و سایر وزارتخانهها نیز اشاره کرد. اما حسن روحانی تنها کسی از دولت نبود که نسبت به این مستند و فشارهای موجود ابراز گلایه کرد. حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رییسجمهوری در توییتی به این برنامه اشاره کرد و نوشت:«اعتدال بیطرفی در نبرد حق و باطل نیست چراکه حق عین عدل است و باطل چیزی جز افراط و تفریط نسبت به حق نیست.» او البته در بخش دیگری از توییتش به مساله «نفوذ» اشاره کرد و نوشت:«جوجههای نفوذی را آخر بازی میشمارند. لطفا منبع مطلع را مطلع بفرمایید.»
اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهوری در واکنش به افزایش حملههای سیاسی علیه تیم مذاکرهکننده و وزیر امور خارجه در حساب کاربری خود در توییترش نوشت: «حمله به تیم مذاکرهکننده و دکتر ظریف در شرایطی که در حال مذاکراتی تا این حد حساس هستیم مثال شلیک به پای خود است. رقابت انتخاباتی به هر قیمتی سیاست نیست. به مصالح ملی ایران فکر کنید و صبور باشید.» شلیک به پای خودی که توصیف اسحاق جهانگیری از رویکرد صداوسیما با تیم مذاکرهکننده است، سر دراز دارد. مشابه این وقایع در دوران مذاکره برای انعقاد برجام نیز رخ داد اما پس از خروج ایالات متحده امریکا از برجام که به ادعای مقامات امریکایی بیشترین منافع را برای جمهوری اسلامی به دنبال داشت، تندروهای صداوسیمایی و غیرصداوسیمایی راهحلی دیگر برای حمله به دولت اتخاذ کردند. اگرچه به عملکرد ۸ سال گذشته دولت انتقاداتی جدی مطرح است اما مطمئنا آنچه در صداوسیما در حال اجراست نه شباهتی به «صدا»ی مردم دارد و نه «سیما»ی آنها که سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ به گروهی رای دادند که موافق تعامل با دنیا و خروج از انزوا برای بهبود شرایط اقتصادی بود.
سربازان خط مقدم را از پشت نمیزنند
از سوی دیگر غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه در روزنامه ایران با درج یادداشتی نوشت: اکنون مردم و صاحبنظران با این پرسش مواجه هستند که به چنین دوگانگیها، آن هم در حوزههای حساس و کلان کشور، چطور باید نگاه کرد؟ ریشه این مسأله چیست و راه حل آن چه میتواند باشد؟
برای ارائه پاسخی به این پرسشها، باید مسأله را از زاویه دیگری بررسی کرد. اکنون در کشور، میان مسئولان عالیرتبه تا مردم و صاحبنظران عرصههای مختلف، اجماع حداکثری وجود دارد که تحریمهای ظالمانه و خصمانه سالهای اخیر جامعه ما را با بحرانها و مشکلات اساسی روبهرو کرده است.
به عبارت دیگر، تحریم تجربهای است که بدون تحلیل، پرسش و پاسخ یا کنکاش و پژوهشهای عمیق، قابل لمس و اثرات آن مشهود است. امروز در هر عرصهای، میتوان آثار و پیامدهای مخرب تحریمها را به عینه دید. محسوسترین عرصه، ویروس کرونا و بیماری کووید ۱۹ است. ایرانیان پس از ماهها درگیری نفسگیر با ویروس کرونا بحق چشم انتظار ورود واکسن و مصونسازی جمعیت کشور هستند. اما همگان میدانند که تحریمها دلیل اصلی عقب ماندن کشور در فرایند تأمین و تزریق واکسن است.
بنابراین، واکسن و بیماری کرونا، وضعیتی است که مردم اثرات تحریم را با گوشت و پوست خود لمس میکنند.اما اثرات تحریم فقط به کرونا محدود نشده است. امروز فشارها و حصر اقتصادی کشور، پیامدهای مخربی در حوزه معیشت، سلامت، رفاه اقتصادی و حتی امنیت خاطر جامعه را به دنبال داشته است. زیرا بسیاری از این رانتها و فسادهایی که در چند سال اخیر جامعه با آن رو به رو شد، یا گسترش بی انصافیها و بی اخلاقیها، ناشی از ناهنجاریهایی بود که از ناحیه تحریم ایجاد شد. زیرا تحریم، روندهای مرسوم و مألوف هر جامعهای را تخریب کرده و به شیوههای غیرقانونی میدان میدهد.
به همین دلایل است که امروز سست کردن زنجیره تحریمها یا رفع کامل آنها - البته در کنار کارهای ضروری دیگری مانند افزایش تولید و رفع موانع این حوزه - اصلیترین و حیاتیترین کاری است که مسئولان میتوانند انجام دهند. حتی میتوان گفت رفع تحریم اصلیترین کاری است که مردم از مسئولان انتظار دارند.
در کنار این، این را هم میدانیم که ریشه این تحریمها، خروج امریکا از توافق برجام است که متأسفانه برخی در خارج نیز با دولت ترامپ همصدا شدند تا شاید از این طریق به قدرت دست یابند. مطابق آنچه گفته شد، فرایند یا مذاکره برای رفع ظلم تحریم از ملت ایران را باید یک جنگ پیچیده و چند وجهی تصور کرد؛ درست مانند جنگ تحمیلی هشت ساله. از این رو کسانی که در خط مقدم این جنگ گفتمانی و دیپلماسی قرار دارند، همچون رزمندگان دفاع مقدس هستند که در خط مقدم و رو در رو با دشمن میجنگیدند.
نکته اینجا است که رزمندگان جنگ اخیر برای حل و فصل مسأله تحریم، به اعتبار فرمایش رهبر معظم انقلاب و بسیاری از مسئولان کشور، از نظر شخصیت، سلامت، ایمان و اعتقاد به مبانی نظام، اسلام و میهن دوستی، از افراد برجسته، معتمد و قابل اعتماد و قابل اتکا هستند. در عین حال که این سربازان دیپلماسی، مأموریت خود را از نظام و حاکمیت گرفته اند تا در یک فضای بسیار سخت، به نمایندگی از یک جامعه ۸۵ میلیونی با چند کشور و قدرت جهانی گفتوگو کرده و منافع ملت و نظام را تأمین کنند.
این تصویر، یادآور دوران جنگ تحمیلی است، یعنی زمانی که رزمندگان و فرزندان این مردم در جبههها حضور داشتند و مردم برای حمایت از آنان از ضرورتهای زندگی خود هم میگذشتند و آنها را به جبههها ارسال میکردند. در آن دوران اگر کسی در پشت جبهه به رزمندگان تعرض میکرد یا آنان را مورد شماتت قرار میداد، یا به هر وسیله ای، مانع از کار و نبرد آنان میشد، به سرعت و جدیت با شماتت جامعه مواجه میشد. درعین حال دستگاههای امنیتی نیز اقدامات کسانی را که مخل دفاع از سرزمین و میهن اسلامی ما بودند جرم تلقی کرده و آنان را مورد پیگرد حقوقی قرار میدادند.
اصلیترین گروهی که در دفاع مقدس، بویژه پشت جبههها سنگاندازی یا روحیهها را تضعیف میکردند، گروهک منافقین بودند که مورد نفرت ملت قرار گرفتند.
امروز هم ما با یک شرایط بسیار پیچیده تر از جنگ هشت ساله رو به رو هستیم. چرا که مسأله تحریم، فقط اقتصادی نیست، بلکه میتواند امید و سرمایه اجتماعی ملت ما را نیز هدف قرار دهد. کما اینکه در انتخابات گذشته مجلس، کاهش سرمایه اجتماعی و امید، زمینهساز کاهش مشارکت مردم در انتخابات هم شد.
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، وقتی جمعی از دیپلماتهای مؤمن و انقلابی کشور، با اعتبار و اعتمادی که از نظام دارند، تلاش میکنند گرههای زندگی یک جامعه ۸۵ میلیونی را باز و از استقلال کشور دفاع کنند، در چنین شرایطی خالی کردن پشت این سربازان خط مقدم دیپلماسی یا حتی بدتر از آن، شلیک کردن از پشت به کسی که در خط مقدم نظام بینالملل ایستاده است، امری ظالمانه، غیرمنصفانه و دور از اخلاق و میهن دوستی است.
حمله به کسی که از منافع و کیان کشور مقابل بیگانگان دفاع میکند و همه دقت خود را به کار میبرد تا حداکثر منافع مردم و کشور حاصل شود، غیرمنصفانه و از نوع برخورد معاندانه محسوب شده و محکوم و مطرود است.
درست مانند دوران دفاع مقدس که هر تعرض و تعدی به یک رزمنده، حتماً باید مورد سؤال و پیگرد قرار میگرفت، این نوع برخوردها هم باید مورد سؤال و پیگرد مجرمانه قرار بگیرد تا کسانی که در خط مقدم هستند، با تکیه بر پشتگرمی داخلی، نقش خود رابه خوبی ایفا کنند.
ضمن اینکه این برخوردها، به طرف بیگانگان نشان خواهد داد که سربازان دیپلماسی جمهوری اسلامی، مستظهر به پشتیبانی همه ملت هستند و همه ۸۵ میلیون جمعیت ایران آنان را حمایت و کمک میکنند. هرچند، متأسفانه به دلیل نگاههای جناحی یا بغضها و کینههای فرقهای، با نگرشهای افراطی مواجه هستیم که حیات خود را در تزاحمها و تنازعهای خودساخته میبینند.