روایت تلخ پدر و مادر یکی از جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی/ گفتند اگر این اتفاق نمی افتاد، جنگ می شد

کدخبر: ۴۶۷۹۷۴
۱۸ دی‌ماه ۹۸، پرواز ۷۵۲ هواپیمای اوکراین که سرنگون شد، خانواده‌های بسیاری عزیزانشان را از دست دادند.
روایت تلخ پدر و مادر یکی از جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی/ گفتند اگر این اتفاق نمی افتاد، جنگ می شد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از شرق، محسن اسدی‌لاری که در روزهای وقوع این حادثه، مدیر کل امور بین‌الملل وزارت بهداشت بود، حالا از این سمت برکنار شده و همراه با همسرش زهرا مجد، به‌عنوان استادان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران در فقدان فرزندانشان دادخواهی را پیگیری می‌کنند. خانواده‌ای که اگرچه اذعان دارند رسیدگی قضائی به این پرونده احتمالا نتیجه‌ای نخواهد داشت، اما تأکید می‌کنند تا موقعی که نفس دارند، امیدشان را برای دادخواهی از دست نمی‌دهند.

این خانواده می‌گوید:

*این واقعه برای ما سه یا چهار مرحله سوگ بود. یکی اینکه به هر صورت مرحله اول که ما خبر را شنیدیم که واقعا من در خودم نمی‌دیدم که بتوانم زنده بمانم. اصلا نمی‌توانستم تحمل کنم که برگردم خانه. سوگ دوم روز شنبه بود که مصاحبه آقای حاجی‌زاده منتشر شد و گفت سپاه هواپیما را زده است.

*شکایت‌های متعددی از افراد و طبقه‌های مختلفی از سوی خانواده‌ها انجام شد که در یک چیزی مشترک‌اند؛ در اینکه به‌هرحال  به هیچ‌کدام رسیدگی نمی‌شود. ما پیگیر هستیم و خسته نمی‌شویم.

*متهمان اصلی کسان دیگری هستند. آنها ۱۰ متهمی را جلوی دادگاه می‌نشانند که حتی احراز هویت نشده‌اند. آن کسی را که آنجا نشسته و می‌گویند اپراتور پدافند بوده هم ما نمی‌دانیم واقعا خودش است یا نه.

*آقای «م.خ». این آقا اپراتور نیست. فرمانده گردان است. متخصص‌ترین فرد است در زمینه tor-m1. نه‌تنها در ایران بلکه در کل منطقه. البته نه در روسیه که خودش سازنده است... او سال‌ها آموزش‌‌دهنده tor-m1 بوده‌... چطور امکان دارد که یک سامانه‌ای را در جایی که قبلا هم تجربه استقرارش را داشتند، بگذارند و {چنین خطایی صورت بگیرد؟}، برخلاف اینکه می‌گویند سابقه‌اش را نداشتیم، همین چند‌ماه پیشش در آنجا مانور داشتند. چطور می‌شود سامانه‌ای را مستقر کنند که چهار لایه ارتباطی داشته اما تنها یک لایه ارتباطی آن کار می‌کرده؟

*از سمت نظامی‌ها آقای شمخانی در مراسم ختم آمده بود... ما الان یکی از متهم‌های اصلی را خود ایشان می‌دانیم. 

*آقای سلامی آمد. ایشان آمد و البته گفت خیلی مخفی باشد... ایشان با معاونش آمد و چقدر گریه و زاری و اینها که کاش من در آن هواپیما بودم و کاش من رفته بودم و... گفتم اینها کافی نیست که شما می‌گویید. دیدن بچه‌هایت که بروند مهم است. بله؛ ما هم همه آرزو داریم کاش خودمان برویم. 

*می‌گفتند می‌دانید اگر اینها نبودند، چه جنگی می‌شد؟ گفت اگر که این اتفاق نمی‌افتاد، 10 میلیون جمعیت کشته می‌شدند و این واقعه باعث شد که این جنگ رخ ندهد.

*ما واقعا رسانه‌ای نداریم. صداوسیما که اصلا این جریان را بایکوت‌ کرده است و اگر هم بخواهد با ما صحبت بکند، آن چیزی را که مدنظر خودشان است از کل مصاحبه درمی‌آورند.

*از طرفی اعتمادی به رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان هم نداریم چون آنها هم براساس منافع خودشان می‌خواهند به نفع خودشان تغییر دهند. فکر می‌کنم حداقل امیدمان به یک‌سری رسانه‌هایی باشد که آنها هم باز آزادی کامل ندارند اما شاید در یک حدی خودشان را به خطر بیندازند و بعضی از صحبت‌های ما را بگویند و این خیلی دردناک است.

*اگر واقعا اجازه می‌دادند که خبرنگارها در روز دادگاه بیایند، دل سنگ آب می‌شد. می‌دانید چند تا آمبولانس و اورژانس از آنجا رفت؟ خودشان می‌دانستند و نیروی پزشک و اینها آورده بودند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید