سینمای ایران؛ کمدی و دیگر هیچ!
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی حمزه صالحی و تهیهکنندگی سیدابراهیم عامریان با 324 میلیارد تومان عنوان پرفروشترین فیلم سینمای ایران در سالهای اخیر را به خود اختصاص داده است.
فیلم «هتل» با 275 میلیارد تومان در رتبه بعدی قرار دارد. «تمساح خونی» جواد عزتی که همچنان در حال اکران است، با 110 میلیارد تومان فروش رتبه سوم این فهرست را به خود اختصاص داده است که باید منتظر ماند و دید که میتواند رکورد «فسیل» را بشکند یا خیر. فیلم سینمایی «هاوایی» با 83 میلیارد تومان، «انفرادی» با 77 میلیارد تومان، «شهر هرت» با 77 میلیارد تومان و «ویلای ساحلی» با 63 میلیارد تومان فروش به ترتیب در رتبههای بعد قرار میگیرند.
کمدی سینمای ایران را بلعیده!
یکی از عوامل اقبال فیلمسازان نسبت به سینمای کمدی گیشه تضمینشده است. محمدرضا لطفی، منتقد سینما در رابطه با این موضوع در گفتوگو با «هممیهن» گفت: فیلمهای کمدی سالیانسال است که گیشه مطمئنتری نسبت به ژانرها و سبکهای دیگر سینما دارند. البته این یک معضل بزرگ برای سینمای ایران است که هرکسی میخواهد فیلمی بسازد که گیشه تضمینشده دارد، سراغ این نوع سینما میرود.
این مسئله مهم وجود دارد که تا چندسال گذشته حتی به صورت جسته و گریخته سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی، سینمای تجربی، سینما هنری و... در کشورمان فعال بوده است و چنین فیلمهایی ساخته و اکران میشدند. یعنی چرخه این نوع فیلمها هم حرکت میکرد و متوقف نشده بود. حتی گاهی فیلمهای اجتماعی نیز پرفروش و بااستقبال مخاطبان مواجه میشدند.
اکنون در سینمای ایران، کمدی عملاً تمام گونههای دیگر سینما را در خود بلعیده است و ما چیزی به نام سینمای هنری، سینمای فرهنگی، سینمای پیشرو، سینمای تجربی، سینمای اعتراضی و... نداریم یعنی اینگونه فیلمها دیگر نه قابل تولید هستند و نه قابل اکران است. به طور مثال بیایید نگاهی به فروش فیلمهای سال 1402 داشته باشیم که مسئولان در بوق و کرنا کردند که سال گذشته سال انفجار فروش فیلمها و استقبال مخاطبان سینما بود.
در سال 1402 با فیلمهای هنروتجربه حدود 100 فیلم در سینمای ایران اکران شد. از این تعداد 2 فیلم «فسیل» و «هتل» نزدیک به 60 درصد گیشه سینمای کشور را در دست دارند. 30 درصد فروش فیلمهای دیگر متعلق به 3 فیلم «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» است. 10 درصد بقیه فروش نیز به حدود 80 فیلم اختصاص دارد. او که معتقد است ما با یک سینمای ورشکسته مواجه هستیم، بیان کرد: در اینجا لازم است توضیح دهیم که فروشهای چند ده یا چند صد میلیاردی فیلمها و این اعداد و ارقامی که مطرح میشوند، نباید ما را گول بزنند و مخاطبان باید این واقعیت را درنظر بگیرند که در شرایط فعلی طبق آمار سال گذشته هزینه تولید یک فیلم سینمایی بسیار معمولی 20 میلیارد تومان است.
هنگامی که فیلم در گیشه اکران میشود، سهم صاحبان آثار یکسوم فروش فیلم است. یعنی برای اینکه یک فیلمی که 20 میلیارد برای ساخت آن هزینه شده است به میزان هزینه ساخت خودش دست پیدا کند، باید 60 میلیارد تومان در گیشه فروش داشته باشد. با این پیشزمینه ذهنی باکس طلایی نوروز را بررسی میکنیم؛ در باکس نوروز فیلم «تمساح خونی» جواد عزتی، فروش خوبی دارد و درحالحاضر از 110 میلیارد تومان گذشته است.
در رتبه دوم فیلم «بیبدن» 26 میلیارد تومان فروش میکند و باقی فیلمها حدود یک تا دو میلیارد در گیشه به فروش میرسند. اختلاف زیادی میان فیلمها وجود دارد و این نشان میدهد که سینمای ما در ورشکستهترین حالت خودش بهسر میبرد! در این حالت عملاً میتوانیم بگوییم، 95 درصد باکس اکران نوروز با شکست مواجه شده است. این مسئله باعث میشود که امکان ساخت گونههای دیگر سینما وجود نداشته باشد. اکنون فیلمساز محکوم است که یا فیلم کمدی بسازد یا فیلم ارگانی و حالت سومی وجود ندارد. این موضوع زنگ خطر بسیار جدی و هولناکی برای سینمای ایران است.
فیلمهایی عقبتر از جامعه
لطفی با بیان این موضوع که سختگیریها باعث شده است تا فیلمهای اجتماعی ما نسبت به جامعه عقبتر باشند، گفت: ما هرچه در مرحله پروانه ساخت گلوگاه را تنگتر کنیم، ازطرفی از جامعه عقبتر هستیم. طبیعی است که فیلم اجتماعی که از جامعه عقبتر باشد، مورد استقبال مخاطبان قرار نمیگیرد. در این حالت فیلمساز امکان ساخت فیلم اجتماعی جسور را ندارد.
مورد بعد این است که متولیان صنعت سینما باید جذب مخاطب کنند. در این سالها استقبال از فیلمهای کمدی بسیار موردتوجه واقع شدهاند اما حقیقتاً این اصلاً موضوع عجیبی نیست و از ابتدا فیلمهای کمدی ما مخاطب داشتهاند. جنس مخاطبان فیلمهای کمدی هم تقریباً یکسان است. ما سالیان سال است که این جنس مخاطب را داریم که اصلاً بد نیست و اتفاقاً خیلی هم به چرخه صنعت سینما کمک میکنند. ما باید مخاطبانی که جنس دیگری از سینما را دوست دارند و بهاصطلاح مخاطبان فیلمبین و سینمارو هستند، تربیت و جذب کنیم. حتی باید از دل همین مخاطبان فیلمهای کمدی، مخاطب حرفهای سینما تربیت کنیم.
مشکل ما اکنون این است که مخاطب حرفهای نداریم. عدهای صرفاً میآیند در سالن سینما یک فیلمی میبینند و میروند. نه دغدغه سینما دارند، نه فیلم و کارگردان. اتفاقاً هستند مردمی که سینمای اجتماعی را دوست دارند اما باید اجازه ساخت فیلم اجتماعی به آنها داده شود، سختگیریها کمتر و حمایتها بشتر شود تا شرایط تولید چنین فیلمهایی فراهم شود.
گروه هنروتجربه وقتی سال 93 برای اولینبار افتتاح شد، غوغا به پا کرد زیرا یکسری مخاطب خاموش بودند که به فیلمهای تجربی علاقه داشتند و عملکرد سینمای هنروتجربه نیز باعث شد چنین مخاطبانی بیایند و از اکرانها استقبال کنند. این مورد نشان میدهد که ما میتوانیم مخاطبانمان را شناسایی، تربیت و هدایت کنیم اما در سالهای اخیر گویا قانون نانوشتهای در سینمای ما وجود دارد بدینصورت که باید برای جشنواره فجر فیلمهای ارگانی تولید کنیم که مخاطب برایشان اهمیتی ندارد زیرا بودجه آنها از جایی دیگر تامین میشود و عدهای دیگر نیز بدون دردسر فیلم کمدی میسازند.
مشکل این است که آن دست مخاطبان فیلمبین دیگر به سینما نمیروند، زیرا به این نوع از سینمای کمدی علاقه ندارند. ازطرفی فیلمهای اجتماعی و هنری برای این گروه ساخته نمیشود و فیلمهای ارگانی نیز نیاز این مخاطبان را ارضا نمیکند.
حال به نظر میرسد که باتوجه به استقبال خوب مخاطبان از فیلمهای کمدی اکرانشده در چندسال اخیر، امسال نیز فیلمسازان زیادی سراغ ساخت این جنس از سینما بروند.