محمد بنسلمان، آمریکا را دور زده است؟
به گزارش اقتصادنیوز؛ وبگاه نشریه بینالمللی اینترنشنالبیزنستایمز (IBT) در مطلبی با عنوان «روابط آمریکا-خاورمیانه؛ وقت آن است که بایدن طرحی نو دراندازد» به قلم علی آل احمد (Ali Al Ahmed) مدیر موسسه امور خلیج [فارس]، با انتقاد از چشمپوشی تاریخی دولتهای آمریکا از مسایل حقوقبشری کشورهای حاشیه خلیجفارس، از جو بایدن خواسته است رویکردی متفاوت در پیش بگیرد.
اینترنشنال بیزنس تایمز همچنین خبر داده است که دولت بایدن در حالی که در اندیشه تجدید نظر در سیاست خود در قبال عربستان سعودی است، دریافته است که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی همه راههای دسترسی آمریکا به دولت عربستان سعودی را به جز از طریق خودش، مسدود کرده است.
علی آل احمد، مدیر و بنیانگذار موسسه امور خلیج [فارس] در این مطلب نوشته است:
«ساخت کالیفرنیا، آمریکا» اینها کلماتی است که روی دستبندهای آهنی دور مچ دستم حک شده بود، و وقتی در راهرو سیمانی زندان دمام مباحیث نشسته بودم، با آن مواجه شدم. من 14 ساله بودم برادر کوچک من کمیل یک روز را در آنجا گذرانده بود و بارها به آنجا برگشته است؛ پشت میله های زندان. او هنوز هم آنجاست.
این کلمات درک نوجوانی من از ایالات متحده را شکل دادند. آمریکا به سلطنت سعودی کمک میکرد تا مرا در زندان بیاندازد. هجده ماه قبل و هنگام اولین قیام در تاریخ سعودی در زمستان سال ۱۹۷۹، هواپیماهای ساخت آمریکا که به احتمال زیاد توسط خلبانان آمریکایی هدایت میشدند، بر فراز شهر ما پرواز میکردند و من با آنها موش و گربه بازی میکردم. آنها از نورافکنهای قدرتمند خود برای روشن کردن کل محله استفاده میکردند. روز بعد، دو پسر عموی من که هدف شلیک نیروهای سعودی قرار گرفتند، جان خود را از دست دادند. این خاطرات هرگز از ذهن من رخت برنخواهندبست.
جایگزینی وحشت سرخ کمونیسم با ترس از تروریسم اسلامی
برای دههها، ایالات متحده به متحدان دیکتاتور عرب خود کمک کرد تا آرمان های مردم خود برای آزادی و مشارکت بیشتر در قدرت سیاسی و اقتصادی را سرکوب کنند. در طول جنگ سرد، وحشت سرخ گسترش کمونیسم به عنوان بهانه مورد سوءاستفاده قرار گرفت. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با ترس دیگری جایگزین شد. این بار افراطگرایی اسلامی و تروریسم.
حتی قبل از تولد من، ایالات متحده به دیکتاتورها کمک میکرد تا جلوی تکامل طبیعی تاریخ را بگیرند، جایی که سهم مردم از قدرت بیشتر میشود. این در کودتای مورد حمایت سیآیای و دولت انگلیس که محمد مصدق، نخست وزیر سکولار ایران را سرنگون کرد، به وضوح روشن بود.
اگر مصدقها سرنگون نمیشدند
اگر مصدقها هرگز سرنگون نشوند، جهان چگونه خواهد بود؟ اگر ایالات متحده هرگز به هیچ یک از دیکتاتورهای مورد علاقهاش، در مورد ظلم به مردمشان کمک نکند، چشم انداز جهانی چه شکلی خواهد شد؟
فکر میکنم هرگز در چنین سن حساسی دستگیر نمیشدم. بسیاری از بستگان من زندانی، شکنجه و کشته نمیشدند. من مجبور نبودم که 30 سال گذشته را در غربت زندگی کنم و سالهای آخر زندگی مادرم را از دست نخواهم داد.
داستان من مختص عربستان سعودی و حتی سایر کشورهای جهان عرب و مسلمان نیست. سیاست یکطرفه ایالات متحده در قبال بسیاری ازکشورها در 60 سال گذشته تغییر چندانی نکرده است. اما باید تغییر کند، جهان به آخر نمیرسد.
در کشور من، ایالات متحده تنها بر یک بازیکن متمرکز شد: خاندان حاکم سعودی. ایالات متحده نه تنها بقیه افراد جامعه را نادیده گرفت بلکه به تلاشهای رژیم سلطنتی برای سرکوب و خاموش کردن اپوزیسیون، شامل گروههای سکولار و نوگرا کمک کرده است. مهم نیست که چه نوع اپوزیسیونی، چراکه ایالات متحده دلیل خوبی برای رد آن یافته بود. یک مقام آمریکایی یک بار به من گفت که یک فعال حقوق زن بسیار جنجال آفرین است اما ملک عبدالله با اصلاحات، کار بزرگی انجام خواهد داد.
برای دههها، ایالات متحده از دسترسی بدون محدودیت به مراکز قدرت دولت عربستان سعودی برخوردار بود و هرگز فکر نکرد که یکبار از نفوذ خود در راستای توانمندسازی جامعه مدنی این کشور استفاده کند. ایالات متحده هرگز از نفوذ گسترده خود بر رهبران سعودی برای پیشبرد حقوق بشر یا پایان نابرابری ثروت استفاده نکرد.
یک نمونه عالی از این اتفاق 30 سال پیش در همین ماه و پس از رهبری نیروهای آمریکایی برای آزادسازی کویت رخ داد. در آن لحظه، ایالات متحده در اوج نفوذ خود بر حاکمان کویت، خاندان آل صباح بود که دوباره به قدرت بازگشته بودند. در آن زمان زنان کویتی حق رای دادن یا شرکت در انتخابات را نداشتند. دولت جورج هربرت واکر بوش حتی لحظهای فکر نکرد که از خانواده حاکم آل صباح بخواهد به زنان حق رأی دهند. این فقط مسئله درخواست بود و نه هیچ چیز دیگر، اما آنها این کار را نکردند. اگر این کار را میکردند، بدون شک جواب آنها مثبت بود.
دیکتاتورها حسود هستند
اکنون که دولت بایدن در حال بازنگری در سیاست خود در قبال عربستان سعودی است، دریافته است که محمد بن سلمان، ولیعهد قدرتمند سعودی، همه راههای دسترسی آمریکا و دیگر دولتهای خارجه به دولت عربستان سعودی را به جز از طریق خودش، مسدود کرده است.
همانطور که همه میدانند محمدبنسلمان (MBS) تمام مراکز قدرت را به تصاحب خود درآورده است. این نتیجه مستقیم توانمندسازی دیکتاتورهایی است که سپس تمام قدرت را برای خود غصب میکنند. دیکتاتورها موجوداتی حسود هستند و آنها دوست ندارند حتی با کسانی که آنها را به قدرت رساندهاند شریک شوند.
با عادیسازی سیاستها، آسمان به زمین نمیرسد
وقت آن است که ایالات متحده رفتار سیاسی خود با دولت سعودی را عادی کند. ایالات متحده به سیاستی احتیاج دارد که در واقع شامل مردم جوامع ما در برنامههای خود باشد.
وقتی ایالات متحده، از پادشاه پهلوی در مقابل مردم ایران حمایت کرد، شاید ایران را برای همیشه از دست داد. اما هنگامی که حمایت بی دریغ خود از رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را پایان داد، نه آسمان به زمین سقوط کرد و نه اکنون اتحاد ایالات متحده با آفریقای جنوبی متزلزل است.
محمد بن سلمان، یگانه انتخاب ناگزیر در عربستان نیست، همانطور که طایفه حاکم سعودی هم تنها راه چاره نیست. حتی اگر آل سعود فردا ناپدید شود، آن سرزمین و مردم ادامه خواهند یافت و شاید بدون آن دستبندهای فلزی ساخت آمریکا که دهها سال است آنها را به زنجیر کشیده، وضعیت بهتری داشته باشند. و سپس، ایالات متحده نیز دیگر در حمایت از مستبدان ستمگر به عنوان مقصر شناخته نخواهد شد.