مصاف ایران و آمریکا در زمین لبنان
به گزارش اقتصادنیوز، خبر ارسال محمولههای سوخت از ایران به مقصد لبنان در هفتههای اخیر جنجالبرانگیز شده است. در شرایطی که لبنان با بحران اقتصادی بغرنجی دست وپنجه نرم میکند، حادثه انفجار منبع سوخت قاچاق در ماه گذشته و کشته شدن دههها نفر در اثر آن مسئله بحران سوخت و انرژی را در این کشور وخامت بخشیده و مبدل به موضوع کشمکشهای سیاسی در این کشور بحران زده کرده است. در روزهای اخیر، تاکید سیدحسن نصرالله، رهبر گروه حزبالله بر ارسال محموله سوخت ایرانی، به رغم نقض تحریمها، و واکنش ایالات متحده به این مسئله مسئله بحران انرژی را وارد مرحله تازهای کرده است. جو ماکرون، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، با انتشار یادداشتی با عنوان «بحران انرژی لبنان به تنشهای آمریکا و ایران دامن میزند» در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیت کرفت، ابعاد این مناقشه تازه شکل گرفته را بررسی کرده است.
رقابت بر سر بحران سوخت
در بحبوحه فروپاشی اقتصادی و بحران انرژی، لبنان گرفتار کشمکش میان ایالات متحده و ایران شده است. در 19 آگوست، حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، وعده ارسال گازوئیل از ایران به لبنان داد و این در حالی است که این امر آشکارا ناقض تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی است. چند ساعت بعد از این اعلام، دوروتی شی، سفیر آمریکا در بیروت اعلام کرد واشینگتن به یاری لبنان در اجرای طرح انتقال گاز از مصر به منظور تولید خواهد آمد. این ماجرا، زمینه را برای افزایش تنش ها فراهم کرد که احتمالاً پیامدهایی در مورد این زمینه و دیگر مسائل در لبنان در پی خواهد داشت.
پیشینه بحران انرژی در لبنان
فروپاشی دولت لبنان در ماه های اخیر به مرحله بی سابقه ای رسیده است. دولت موقت حسن دیاب از زمان استعفا از مقام نخست وزیری او در آگوست 2020 عملا از وظایف اصلی خود سلب مسئولیت کرده است. کمبود شدید برق دولتی باعث مصرف بیش از حد گازوئیل توسط ژنراتورهای خصوصی شده که برق جایگزین در شهرهای لبنان را تأمین می کنند و این امر باعث ایجاد صف های طولانی در پمپ بنزین ها شده است.
بنزین و گازوئیل که تا پیش از بحران نقدینگی به نرخ ارز یارانه ای دولتی عرضه می شد (تقریباً 1500 پوند لبنان) توسط کارتل ها، انحصارطلبان و تاجران مرتبط با طبقه سیاسی احتکار و پنهان شده است. این کار به این امید انجام شد که پس از تنظیم مجدد قیمت به نرخ بازار، این منابع با حاشیه سود بیشتری به فروش برسند. چیزی که اوضاع را بدتر کرد این بود که این سوخت یارانه ای با قیمتی مناسب تر به مناطق سوریه تحت کنترل حکومت قاچاق می شد، که بر اساس قانون آمریکایی حمایت از غیرنظامیان سوری (سزار) که در ژوئن 2020 به اجرا درآمد ، تحریم های آمریکا را نقض می کرد.
در 30 ژوئن، پارلمان لبنان قانونی را تصویب کرد که به منظور آماده سازی برای حذف یارانه کالاهای اساسی، اجازه صدور کارت های خرید کالا را برای خانواده های فقیر صادر می کرد.سپس در 24 جولای، مقامات لبنانی در ازای ارائه خدمات بهداشتی و مشاوره های کشاورزی توسط لبنان، قراردادی را برای واردات یک میلیون تن سوخت از عراق به ارزش تقریبی 300 تا 400 میلیون دلار امضا کردند. پیش بینی می شود دستکم تا ماه سپتامبر ارائه کارت های خرید کالا و ارسال محموله های عراق تامین نشود، اما فشارها رو به افزایش است و در همین تابستان مشکلات نیاز به التیام فوری دارند.
اتفاق مهم در 11 آگوست و زمانی رخ داد که ریاض سلامه، رئیس بانک مرکزی لبنان و تحت حمایت آمریکا، یارانه سوخت را به طور یک جا حذف و مدعی شد این بارانه ها در حال تخلیه ذخایر ارزی هستند و در حالی که هدف خود را تامین نمی کنند، اعتبارات ارزی را مصروف واردات سوخت کرده اند. این مسئله منجر به درگیری میان بانک مرکزی از یک سو و ریاست جمهوری لبنان و دولت موقت از سوی دیگر شد -طرف دوم ترجیح می داد تا زمانی که کارتهای خرید کالا برای افراد نیازمند آماده شود، یارانه ها به صورت تدریجی حذف شود. در نهایت، بانک مرکزی و دولت لبنان در 21 آگوست به توافق رسیدند که یارانه های سوخت را تا پایان ماه سپتامبر، با نرخ 8000 پوند، که کمتر از قیمت بازار سیاه است، عرضه کند، و تفاوت هزینه آن توسط دولت لبنان پرداخت شود.
حزب الله وارد می شود
در این شرایط، و برای کاستن فشار بر حامیان خود و نظام لبنان، حزب الله تصمیم گرفت که راسا امور را به دست گیرد –و این در حالی بود که تا پیش از این این گروه از مداخله مستقیم در مسائل اقتصادی خودداری کرده و از ورود عملی به آن پرهیز داشت. نخست، حزب الله فشارهای سیاسی را برای تشکیل دولت جدید لبنان به رهبری نجیب میقاتی، نخست وزیر منتخب افزایش داد. دوم، در 14 اگوست، به ارتش لبنان که از قبل دچار تنگنا و بحران نقدینگی بود، چراغ سبز نشان داد تا مصادره ذخایر احتکار شده سوخت و گازوئیل را آغاز کرده و آنها را بصورت رایگان در اختیار مردم قرار دهد تا در کوتاه مدت کمکی به آنها شود.
سوم، نصرالله در سخنرانی 17 اگوست خود گفت که حزب الله به رغم ارتباط نزدیکش با حکومت، به دلیل مشکلات و کمبودی های موجود، از ارسال گازوئیل به سوریه خودداری کرده است. او همچنین خاطرنشان کرد حزب الله موضوع قاچاق سوخت و گازوئیل از لبنان به سوریه را با دمشق مطرح کرد، اما حکومت اسد را از این دست فعالیت ها تبرئه کرد -این اولین بار بود که حزب الله مشکل قاچاق را به صراحت تایید کرد. با وجود آن که حملات ارتش به منابع پنهان احتکاری ممکن است فعالیت های برون مرزی را محدود کند، اما با توجه به مرز وسیع و غیرقابل کنترل و ادامه تقاضا در سوریه، انتظار نمی رود قاچاق سوخت در آینده قابل پیش بینی متوقف شود.
چهارم، در حالی که حکومت اسد از تامین گازوئیل لبنان امتناع ورزید، ایران برای کمک به حزب الله وارد عمل شد. رسانه های ایرانی گزارش دادند که محموله سوختی توسط تجار شیعه لبنانی از منابع خصوصی خریداری شده است، و این بدین معنی است که احتمالا حزب الله می خواهد بار این تصمیم را از دوش مقامات لبنانی بردارد. نصرالله تأیید کرد که از لحظه حرکت، این کشتی در «قلمرو لبنان» قرار دارد و به ایالات متحده و اسرائیل هشدار داد که در مسیر آن اختلال ایجاد نکنند. چند ساعت بعد، شی سفیر آمریکا در تماس تلفنی با رئیس جمهور میشل عون اعلام کرد که ایالات متحده از بانک جهانی می خواهد تا پروژه انتقال گاز مصر به لبنان را از طریق خط لوله گاز عربی که از اردن و سوریه قبل از رسیدن به بداوی در شمال لبنان می گذرد، تامین کند تا در نهایت نیروگاه های برق در این کشور تغذیه شوند. این طرح جدید نیست، اما دولت بایدن با توجه به پیامدهای قانونی نقض تحریم های آمریکا علیه سوریه، تمایلی به تصویب آن ندارد.
رودررویی نصرالله-شی بر سر خط لوله گاز عربی
بیانیه آمریکا درباره انتقال گاز مصر به لبنان را نمی توان در زمانی بدتر از این منتشر کرد. در واقع واشینگتن در دام حزب الله افتاد. واکنش سریع ایالات متحده به منظور تحت الشعاع قرار دادن و انحراف اذهان از محموله ایرانی انجام شد، اما در نهایت میان ماجرای کشتی ایرانی و تسهیل تخصیص بودجه بانک جهانی نوعی رابطه برقرار کرد که روایت حزب الله را تأیید می کرد که ادعا داشت ایالات متحده عمدا لبنان را منزوی می کند تا این گروه را تضعیف کند. این امر تأثیر سیاسی مستقیمی بر منافع حزب الله داشت: نیروهای لبنانی، از جمله یکی از احزاب سیاسی مسیحی مخالف حزب الله و نزدیک ایالات متحده، پس از انتقاد سزار معلوف از واکنش آمریکا و استقبال از هرگونه کمک خارجی از سوی ایران و دیگران، به طور بالقوه یک متحد پارلمانی خود را در دره بقاع از دست داد.
برای این منظور، سفارت ایالات متحده باید از دیگر کشورهای ذینفع دعوت می کرد در این بیانیه پیش قدم شوند تا این تصور به وجود نیاید که این پروژه صرفاً از سوی ایالات متحده هدایت شده است. پادشاه اردن عبدالله دوم در دیدار خود با جو بایدن در 19 جولای، به مسئله لبنان هم اشاره کرد و امان از این طرح حمایت کرد، چرا که به عنوان بخشی از برنامه منطقه ایش برای بهبود اقتصاد خود، که شامل عادی سازی روابط با حکومت اسد می شود، به دنبال ایفای نقش ترانزیتی کلیدی در گاز شرقی مدیترانه است.
وزرای نفت و نیروی سوریه، بسام طعمه و غسان الزامل، در 23 ژوئن از امان دیدار و با همتایان اردنی خود ملاقات کردند تا درباره خط لوله گاز عرب مذاکره کنند. بخشهایی از این خط لوله که از شبه جزیره سینا سرچشمه می گیرد، از طریق مناطق تحت کنترل حکومت سوریه عبور می کند. با این حال، بخشهایی از این خط لوله در طول جنگ آسیب دیده و قبل از اجرای این طرح، نیاز به تعمیر دارند. از همه مهمتر، این طرح هم مقامات لبنانی و هم بانک جهانی را ملزم می کند تا با دولت اسد وارد مذاکره شوند و انتظار می رود بخشی از گاز منتقل شده از طریق این سرزمین ها و همچنین هزینه ای به عنوان ترانزیت طلب شود. سئوال این است که آیا حکومت سوریه تسهیل در عبور و مرور گاز مصر را بدون رعایت پیش شرط های مکرر خود برای مذاکرات مستقیم در سطح بالا بین مقامات لبنانی و سوری قبول می کند؟
احتمالا دولت بایدن قصد دارد مانند سیاست دولت ترامپ در قبال انتقال سوخت از ایران به عراق، لبنان را معاف از قانون سزار کند تا بتواند معاملات تجاری از این دست را با حکومت اسد برقرار کند. با این حال، هنوز نه زمان بندی اجرای این طرح مشخص است، و نه معلوم است که این بودجه به عنوان کمک مالی و یا به صورت وام اختصاص پیدا خواهد کرد، و این سوال وجود دارد که این ماجرا چه معنایی برای روابط لبنان با حکومت اسد خواهد داشت.
چالش مهم بعدی در برابر این طرح مورد حمایت آمریکا این است که زیرساخت برق لبنان به اندازه کافی مجهز به خطوط انتقال نیرو با سوخت گاز طبیعی نیست. این یکی از بسیاری از بزرگترین موانع پیش روی مقامات لبنانی برای آغاز پروژه های اکتشاف گاز از سال 2009 بوده است.
سناریوهای احتمالی و احتمالات پیش رو
محاسبات و انگیزه های متعددی در رویارویی نصرالله-شی وجود دارد، زیرا تا کنون، هر دو طرف واکنش های خود را کنترل کرده و قصد افزایش تنش بیشتر را ندارند. با واردات منابع انرژی از ایران، حزب الله این پیام را ارسال کرد که او از منوط کردن کمک های خارجی به تشکیل دولت تکنوکرات لبنان توسط ایالات متحده استقبال نمی کند.
در مقابل، ایالات متحده متذکر شده که اگر لبنان اقتصاد خود را به ایران و واردات یکی از اساسی ترین کالاهای خود را به این کشور متکی کند، بیکار نخواهد ماند. مقامات لبنانی همچنین مدتهاست در برابر فشارهای آمریکا برای مصالحه با اسرائیل مقاومت کرده اند که به دنبال محدود کردن مرز دریایی دو طرف است تا به هر دو دولت اجازه دهد اکتشاف گاز بدون محدودیت در سواحل مدیترانه را آغاز کنند، و واشینگتن در این رویارویی به بیروت یادآوری می کند که ترجیح می دهد لبنان به خط لوله گاز عربی متصل شود تا به ایران.
علاوه بر این، چنانچه انتظار می رود محموله ایرانی از کانال سوئز عبور کند تا به سرعت به مقصد برسد. در حال حاضر، لبنان مجوز ورود این کشتی به آبهای لبنان را نداده است و انتظار می رود که قبل از حمل زمینی به لبنان به طرطوس در شمال غرب سوریه برسد -که خود یک چالش لجستیکی است و هزینه های مالی را افزایش می دهد.
نه مقامات لبنانی و نه حزب الله ایالات متحده را مستقیماً در این مورد به چالش نمی کشند. بلکه آنها تظاهر می کنند که اولویت آنها رسیدگی به بحران کمبود انرژی است. در مقابل، سفارت آمریکا حداقل علناً تهدیدی نکرده و به نظر می رسد این واقعیت را پذیرفته است، زیرا این معاملات محدود به حل یک مشکل کوتاه مدت است. دیپلماسی در حال حاضر به طور کامل در حال گذراندن این آزمون است و واشنگتن با چالش در مورد اجازه دادن به این کار و یا اعمال اقدامات تنبیهی برای جلوگیری از تکرار آن روبرو خواهد شد. آیا مقامات لبنانی تصمیم می گیرند این محموله را در یکی از بنادر لبنان دریافت کنند و اگر بله، آیا هزینه سیاسی دارد؟
همچنین این سئوال مطرح می شود که آیا اسرائیل با هدف قرار دادن یا ایجاد اختلال در محموله ایرانی خود را درگیر این ماجرا خواهد کرد؟ برخلاف بنیامین نتانیاهو، به نظر می رسد که نفتالی بنت بیشتر با دولت بایدن هماهنگ است. از این رو، در حالی که اسرائیل این محموله را به دقت زیر نظر خواهد داشت، به احتمال زیاد در موضوعی که تهدیدی مستقیم برای اسرائیل محسوب نمی شود، دخالت نمی کند و باعث رویارویی مستقیم با حزب الله نمی شود. بنابراین آن ها تنها حرکت های ایالات متحده و حزب الله را دنبال می کنند و اگر هیچ شگفتی در کار نباشد، محموله ایرانی باید طبق برنامه پیش برود.
اما در نهایت، آنچه بین سفارت آمریکا و حزب الله اتفاق می افتد صرفاً یک جنگ رسانه ای است، زیرا آنچه که هر کدام از آنها ارائه می دهند نه راه حل فوری و نه ساختاری بحران انرژی در لبنان است. با این حال، عرضه سوخت ایران به سختی می تواند جوابگوی تقاضای فزاینده سوخت در لبنان باشد. این مشکل، مشکلی لبنانی بوده و می ماند، و علت آن اختلال در بازار انرژی و بدهی بالای بخش برق عمومی لبنان است.
علاوه بر این، صدور کارت خرید کالا برای نیازمندان -که به نخبگان سیاسی لبنان در آستانه انتخابات سال آینده کمک می کند- یا واردات گازوئیل از ایران برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای ارائه کمک، حاکی از یک تلاش واقعی و موثر برای مهار فروپاشی اقتصادی در لبنان نیست.
برنامه اعلام شده از سوی آمریکا برای واردات گاز مصر فی البداهه به نظر می رسد و بدون سیاستگذاری مشخصی برای آن تصمیم گرفته شده شد. این برنامه در میان مدت با موانع فراوانی روبرواست و بیشتر از آنکه راه حل ارائه دهد، پرسشها و ابهاماتی را ایجاد می کند. تنش های سیاسی پیرامون محموله ایرانی، تحرکات برای تشکیل کابینه لبنان را متوقف کرده، بنابراین رسیدگی و حل آنها ممکن است راه را برای اعلام دولت جدید هموار کند. اما در بطن بحران انرژی در لبنان این سئوال اساسی وجود دارد: منافع دولت به طور فزاینده ضعیف لبنان در این رقابت منطقه ای در حال ظهور در مدیترانه شرقی، با چه کسانی همراستا می شود؟