تفاوت های اساسی میان توافق اولیه برجام و نسخه احیا شده
به گزارش اقتصادنیوز، به نظر میرسد تلاشها برای احیای برجام، پس از 16 ماه مذاکرات پرچالش و نفسگیر به خط پایانی نزدیک شده است. با این حال، حتی در صورت بازگشت توافق هسته ای 2015، پرسش از دوام چنین توافقی به یکی از چالشهای پیش روی منتقدان و موافقان مبدل شده است.
ترتیتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی با انتشار یادداشتی در نشریه فارن افرز با عنوان «آخرین فرصت برای آمریکا و ایران؛ یک توافق هستهای جدید بدون نزدیکی گستردهتر دوام نخواهد آورد» تلاش داشته این موضوع را بررسی کند.
اکوایران این مقاله را در دو بخش آماده کرده که در ادامه بخش اول آن منتشر میشود:
در آستانه پیروزی دیپلماسی در وین؛ احیای یک توافق
با ادامه جنگ در اوکراین، دیپلماسی در وین در آستانه پیروزی است. برخلاف گمانهزنیهای اولیه، مذاکرهکنندگان آمادهاند تا توافق هستهای ایران را احیا کنند. به گفته مقاماتی در اروپا و تهران که با پیشنویس این توافق نامه که در نیمه دوم اگوست منتشر شد، آشنا هستند، ایران یک بار دیگر از ذخایر اورانیوم غنی شده خود -به غیر از 300 کیلوگرم با غنای پایینتر- دست میکشد و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را از چرخه غنیسازی خارج میکند و شاید مهمتر از همه، برنامه هستهای این کشور بار دیگر بهطور کامل به روی بازرسیهای سرزده آژانس بینالمللی انرژی اتمی باز میشود.
اگر این توافق به طور رسمی تصویب شود، پیشرفت امنیتی مهم برای ایالات متحده در خاورمیانه خواهد بود. ایالات متحده اکنون میتواند به جای مشغولیت به برنامه اتمی ایران، دستکم برای دو سال میتواند از این بابت دغدغهای نداشته باشد. پیامدهای خروج دونالد ترامپ از توافق اولیه 2015، که همراه با توسعه قابل توجه برنامه اتمی و نزدیک تر شدن ایران به نقطه گریز هستهای بود، به وضوح نشان میدهد که ایالات متحده با توافق اوضاع بهتری در مقایسه با فقدان آن خواهد داشت. اما همانطور که در حال حاضر هم شاهد آن هستیم، احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در بهترین حالت باز هم متزلزل خواهد بود.
دلایل خارجی و استراتژیک شکنندهبودن توافق
منتقدان ادعا میکنند که توافق جدید به جای آنکه «بلندمدتتر» و «قوی»تر باشد، کوتاهتر و ضعیفتر است. برخی از این استدلالها در خور توجهند. توان گریز هستهای ایران، به جای 12 ماه در توافق اولیه، در صورت احیای توافق به 6 تا 9 ماه رسیده است.
با این حال، از منظر عدم اشاعه، حتی یک نیمسال هم نسبت به ظرفیت کنونی تهران که –ادعا میشود چند هفته است- بسیار برتر است. و در حالی که برجام اولیه شامل محدودیتهایی تا 20 سال بر برنامه هستهای ایران بود، توافق احیا شده ممکن است تنها تا زمانی که یک دموکرات در کاخ سفید حضور داشته باشد ادامه یابد، زیرا رهبران کلیدی جمهوریخواه به طورعلنی متعهد شدهاند که اگر یک جمهوریخواه در سال 2024 به قدرت برسد، بلافاصله توافق را پاره خواهد کرد.
با این حال، اصلیترین دلایل اصلی مبنی شکنندهتر بودن برجام جدید، به واسطه شرایط داخلی توافق نیست، بلکه به دلایلی خارج از توافق است. اکنون بی اعتمادی عمیقی هم در تهران و هم در دیگر پایتختهای جهان در مورد توانایی واشنگتن برای حفظ توافقات بینالمللی وجود دارد. رهبران سیاسی کنونی ایالات متحده و ایران نیز انگیزههای داخلی کمی برای چشمپوشی از دشمنی نسبت به یکدیگر دارند. در نتیجه، توافق جدید ممکن است در یک زمینه استراتژیک منعقد شود که به جای افزایش طول عمر آن، باعث کاهشش شود. با این حال، هر دو طرف میتوانند برای رفع این نگرانیها و دوام بیشتر توافق گام بردارند. و اگر این کار را نکنند، حتی این پیشرفت تاریخی میتواند صرفاً پیشدرآمدی برای یک بحران خطرناکتر باشد.
تفاوتهای اساسی میان توافق اولیه و نسخه احیا شده
یکی از تفاوتهای اساسی بین توافق هستهای اولیه و نسخه احیا شده فعلی آن، فضای دیپلماتیکی است که در آن اتفاق میافتد. تا زمانی که برجام در سال 2015 منعقد شد، بیش از دو سال مذاکرات مستقیم و رودررو میان ایالات متحده و ایران، اندکی از اعتماد را میان این دو دشمن ایجاد کرده بود. در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، جان کری، وزیر امور خارجه وقت بیشتری را با همتای ایرانی خود، جواد ظریف، سپری کرد تا با هر رهبر خارجی دیگری. این دو پس از اولین ملاقات خود در سپتامبر 2013 شماره تلفنهای خود را رد و بدل کردند و پس از آن مرتباً برای هم پیامک ارسال میکردند.
این ارتباط فراتر از مذاکرات هستهای مفید بود، برای مثال زمانی که چند ملوان آمریکایی در ژانویه 2016 به طور تصادفی به آبهای ایران سرازیر شدند، ظریف و کری تنها با پنج تماس تلفنی و طی کمتر از 16 ساعت آزادی ملوانان را تضمین کردند. اگر این مسئله قبل از اجرایی شدن برجام رخ داده بود، بحران مهمی پیش آمده بود.
از سوی دیگر، برجام تمدید شده نه توسط دیپلماتهای ارشد ایالات متحده و ایران، بلکه توسط نمایندگان منتخب هر دو طرف که هنوز به طور مستقیم با یکدیگر صحبت نکردهاند، مورد مذاکره قرار گرفته و به جای ایجاد اعتماد، مذاکرات غیرمستقیم 16 ماه گذشته اغلب اعتماد قبلی را هم از بین برده است.
قمار ناکام
عدم تطابق انتظارات دلیل اصلی این پویایی است. اگرچه ایران در تلافی خیانت ترامپ به توافق بخشهایی از برنامه هستهای خود را گسترش داد، اما هرگز از توافق خارج نشد، به این امید که پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، ایالات متحده به آن بازگردد. قمار تهران مبتنی بر یک آرزوی صرف نبود. بایدن به عنوان در مقام نامزد ریاستجمهوری، خروج ترامپ از توافق را «یک فاجعه خودساخته» خواند و نسبت به بازگشت سریع و بدون قید و شرط به توافق متعهد شد و پیوستن مجدد به این قرارداد حتی در پلتفرم حزب دموکرات در سال 2020 قید شد.
اما زمانی که بایدن به قدرت رسید، برای این کار عجلهای به خرج نداد. او به جای صدور فرمان اجرایی برای بازگشت به توافق در روز اول کاری خود –همانند اقدامش در رابطه با توافق آبوهوای پاریس و تعامل ایالات متحده با سازمان بهداشت جهانی- تصمیم گرفت تحریمهای ترامپ علیه ایران را حفظ کند.
سپس، بایدن ماههای طلایی را صرف مشاوره با اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی –از مخالفان سرسخت توافق- کرد. در آوریل 2021، سرلشکر تل کالمان، رئیس اداره ایران در ارتش اسرائیل، از دولت بایدن به دلیل «پایبندی به وعدههای خود [نسبت به اسرائیل]» تمجید کرد. او به سندیکای اخبار یهودی گفت، بایدن تصمیم گرفته بود «به جای عجله برای یک توافق جدید، دقیق گوش بدهد». تأخیر بایدن تا حدودی برای از بین بردن ترس در میان این متحدان مبنی بر اینکه احیای برجام منجر به گرم شدن بیشتر روابط میان ایالات متحده و ایران شود، طراحی شده بود. برخلاف اوباما، که ماهها به دنبال بهبود وضعیت روابط ایران و آمریکا بود، بایدن برای اعتمادسازی زحمتی به خود نداد. در عوض، برای جلوگیری از دامن زدن به نگرانی های شرکای واشنگتن، اصرار داشت که ایران اولین گام را بردارد –در حالی که این ایالات متحده بود که از توافق خارج شده بود.
تحیر در تهران
تصمیم بایدن برای عدم بازگشت سریع به توافق، مقامات ایرانی را متحیر کرد و به این نتیجه رسیدند که او قصد دارد تحریمهای ترامپ را طولانیتر کند تا ایران را مجبور به پذیرش شرایط سختگیرانهتر کند. در ژانویه 2021، ناصرهادیان، مشاوردولتایران در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی به نیویورکر گفت اگر بایدن اقدامی نکند، «همه جناحهای اصلی در ایران به دولت فشار خواهند آورد تا تمام جنبههای برنامه هستهای خود را گسترش دهد».
این دقیقا چیزی است که اتفاق افتاد. پس از اینکه مشخص شد بایدن به توافق برنمیگردد، تهران به سرعت برنامه غنیسازی اورانیوم خود را گسترش داد. تا ماه می 2021، ایران تقریباً 2000 سانتریفیوژ پیشرفته نصب کرده بود که هم از تعداد قبل از برجام و هم در دوران ریاست جمهوری ترامپ بیشتر بود. یک ماه بعد، پس از حمله مشکوک اسرائیل به سایت هستهای نطنز، ایران برای اولین بار سطح غنیسازی را به 60 درصد افزایش داد.
فضایی از پیش مسموم
این تحرکات به این معنا بود که با آغاز مذاکرات در 6 آوریل 2021، فضا از قبل مسموم شده بود. علاوه بر این، کمتر از سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری، ایران در حال ورود به فصل سیاسی جدید خود بود. امتناع ایران از گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده نیز باعث شد که دیپلماسی کارآمدتر و در نهایت برای اعتمادسازی بیفایده باشد. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور محافظهکار ایران، پس از روی کار آمدن در ماه اگوست، گفت که او نه توافق هستهای را به عنوان یک اولویت میداند و نه وعده به نزدیک شدن به غرب را معتبر میداند.
او علی باقری کنی، یکی از مخالفان اصلی برجام را به عنوان مذاکره کننده هستهای خود انتخاب کرد. تیم رئیسی ماهها طول کشید تا مذاکرات قبلی را بررسی و در عین حال به افزودن سانتریفیوژها و انباشت اورانیوم غنیشده ادامه دادند، و این شبهه را در واشنگتن برانگیخت که ایران به طور بالفعل با تبدیل شدن به یک قدرت هستهای فاصله چندانی ندارد. در اکتبر 2021، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده که به طور فزایندهای ناامید شده بود، هشدار داد که اگر تهران مسیر خود را تغییر ندهد، ایالات متحده «آماده است تا به گزینههای دیگر روی بیاورد» و به طور تلویحی به اقدام نظامی اشاره کرد.
به نظر میرسید در کمتر از یک سال، امیدها برای یک توافق جدید با ایران از بین رفته است. در ماههای ابتدایی سال 2021، بایدن این روند را کند و ایرانیها را ناامید و به سوءظن آنها دامن میزد. در سه ماهه سوم آن سال، این ایران بود که دیپلماسی آهسته را پیش گرفته بود. به طور قابل پیشبینی، این تعلل تهران، اعتماد و حسننیت را بیش از پیش بین برد. در نهایت دو طرف موفق شدند مذاکرات را احیا و در اگوست 2022 به مرحله نهایی برسنند - نتیجه مستقیم اساسیترین حقیقت دیپلماسی موفق: نشان دادن انعطافپذیری، به جای اتکای صرف بر فشار و اجبار و در این زمینه هم آمریکا و هم ایران برای گرفتن برخی امتیازات، امتیازاتی دادهاند. اما آیا این دستاورد میتواند دوام داشته باشد؟