آدام اسمیت و بربریپزی محمد آقا در میگون
نانم را گرفته بودم و داشتم به محمد آقا که پرسیده بود «بالأخره برجام امضا میشه یا نه؟» پاسخ میدادم، که محمد آقا به یک خانم مسنی گفت: «مادر نمیتونم بدم، برایم مسئولیت دارد. گفتهاند نان را فقط باید با کارت بفروشیم. دیروز هم که آمدی، گفتم نمیشه»، بعد هم بمن گفت: «دکتر نمیدونی چه بساطی شده. شما که با این مسئولین رابطه دارین، توروخدا بگین یهکاری بکنن. میگون پر شده از افغانی و خیلیهاشون کارت ندارن. بما هم گفتهاند نان را فقط با کارت بفروشیم». بیاختیار به آن خانم افغانی گفتم چندتا نان میخواهی؟ گفت: ۸تا با یک نایلون. از اختیاراتم استفاده کردم و به محمد آقا گفتم ۸تا نان بهش بده و از کارت من بردار. آن خانم هم پول نان را بمن داد. یک افغانستانی دیگر ۱۰تا میخواست و سومی ۵تا. سی - چهل تا نان از حسابم برداشت شد. محمد آقا آهسته زیر گوشم گفت: «دکتر این کاری که داری میکنی خلافه. هم کار دست خودت میدی، هم من. مسئولین شک میکنن به حسابت». گفتم محمد آقا یک شکایت علیه من باتهام «تبلیغ علیه نظام» حدود یکماه پیش برگزار شده و منتظر رأی دادگاه هستم. و اگر دادگاه محکومم کند، واقعاً حق دارند؛ چون این پست بتنهایی بارزترین تبلیغ علیه مدیریت اجرایی درماندۀ نظام میباشد. ۱۷سال پیش جناب احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل گفتند که: «با توجه به شکست مدیریت نظام بینالملل از سوی غربیها، ما با پیشنهاد مدیریت جهانی به نیویورک آمدهایم». ۲۰۰سال پیش ادام اسمیت گفت: «دست غیبی بازار» عرضه و تقاضا را کنترل میکند. ما بعد از ۴۳سال از انقلاب، با زندان، اعدام، مصادرۀ اموال و بگیروببند خواستهایم مسائل اقتصادی را حل کنیم. آرد را با قیمت دولتی به نانوایان میدهیم و برای کنترلش میگیم با کارت بفروشند. یعنی همان مشکل قاچاق دارو، روغن، برنج، سیگار، بنزین، گازوئیل و سایر کالاها که نظام با آن روبروست.
میماند این پرسش از مدعیان «مدیریت جهانی»: تکلیف میلیونها افغانستانی که کارت ندارند چه میشود؟ تازه به محمدآقا نگفتم یکی دوتا کار بانکی هم دست افغانستانیها دارم.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده