هشدارهای جمیله کدیور به مسئولان ایران /معذرت خواهی کنید /با پدیده نفوذ مقابله کنید /از فشارها بر زنان و دانشجویان و اهالی رسانه بکاهید
به گزارش اقتصادنیوز جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت:
*قبل از معطوف کردن انگشت اتهام به سمت رسانههای بیگانه، باید به عملکرد حاکمیت در زمینههای مختلف، بهویژه تحمیل سیاستهای رسانهای به نفع یک بخش از جمعیت مخاطب و بیتوجهی به جامعه متکثر ایران و نیازهای فزاینده و بهروز شونده آنها نظر کرد.
کنایه عباس عبدی به دولت رئیسی/ کارهای دولتهای پیش را به حساب خود میگذارد
*در ایران رسانهها کارکرد خود را در ایجاد اقناع از دست دادهاند و این نقطهای است که بیش و پیش از هر موضوعی، باید محل توجه ارباب قدرت قرار گیرد.
بیانیه گروه هفت علیه ایران/ افراد دو تابیعتی را آزاد کنید
* بهرغم تنوع و تعدد و هزینههای هنگفت رسانهها، بهویژه صدا و سیما، رسانههای داخلی عاملیت خود را به عنوان رکن مهم قدرت و نفوذ در افکار عمومی از دست داده و به عنصری بیاثر تبدیل شدهاند.
عکسی دیده نشده از قالیباف و نوه محبوبش
*تلاش تبلیغاتی رسانههای فارسی وابسته به کشورهای غربی و عربی برای شکل دادن به ادراکات، دستکاری شناختها و هدایت رفتارهای مخاطبین و مدیریت افکار عمومی برای دستیابی به پاسخهای مطلوب خود بوده است.
*مدتهاست جمهوری اسلامی ایران هدف حملات و هجمه همهجانبهای از سوی رسانههای فوقالذکر قرار گرفته، به عنوان تهدیدی برای جهان و منطقه و حامی تروریسم و گروههای تروریستی اعلام شده و هر اتفاق سوئی در منطقه عمدتا به ایران و گروههای نیابتی آن منتسب شده است. ضمن آنکه متأثر از تبلیغات رسانههای فوق، در داخل کشور نیز با فضاسازیهای تبلیغاتی منفی و زشتسازی توسط افراد آگاه یا ناآگاه، انتساب اتفاقاتی همچون آتشسوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ به انقلابیون یا بمبگذاری در حرم امام رضا (ع) در سال ۱۳۷۳ به منظور اعتبارزدایی از مسئولین کشور به عمل آمده است.
*در سالهای اخیر، تئوری بخشی از مخالفان فعال نظام برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر این ایده بوده است که اعمال خشونت و شدت سرکوب حکومت نسبت به معترضان منجر به فزونی نفرت مردم نسبت به حاکمیت میشود و در نهایت به فروپاشی میانجامد. این طیف با این پیشفرض که فروپاشی امری قطعی است، منتظر شرایط مورد نظر (خشونت و سرکوب فزاینده حکومت) ماندند. بر اساس این ایده، تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی بینالمللی و سختتر شدن زندگی مردم، به فاصله گرفتن بیشتر مردم از حاکمیت و گسترش اعتراضات مردم در کشور میانجامد و در شرایطی که بر اثر فشارهای زندگی و خشونت نیروهای حکومت نسبت به اعتراضات، نفرت مردم نسبت به حاکمیت و نظام ایجاد شده، رسانهای نیاز است که بر حجم این نفرت و شکاف بیفزاید.
*راهاندازی بسیاری از رسانههای فارسیزبان در خارج کشور با سرمایههای هنگفت و تولیدات متنوع رسانهای،عمدتاً در راستای بسترسازی برای تحقق این ایده انجام گرفته است. زمانی که محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ اظهار کرد که ما نبرد را به داخل ایران میکشانیم، در حقیقت مبتنی بر مشورت و همکاری بخشی از اپوزیسیون ایرانی در جریان راهاندازی رسانهای به زبان فارسی با بودجه سعودی برای مدیریت خشم و نفرت در ایران بود. سیاستی که رسانههای دیگر فارسیزبان نیز برای نباختن قافیه از رسانه وابسته به سعودی و فاصله گرفتن از اصول مدون رسانهای خود، کمابیش در پیش گرفتهاند.
*البته مدیریت ضعیف قوای سهگانه کشور در تدبیر امور کشور و بیتوجهی به مطالبات برحق مردم و بحران بیاعتمادی فزاینده و رسانههای فشل داخلی و فیلتر شدن دسترسی به شبکههای اجتماعی و بستن صدای منتقدان وضع موجود، جملگی بسترساز پیشبرد تئوری فوقالذکر بود و اگر با همین دست فرمان پیش روند، دورنمایی نگرانکننده پیش رو خواهد بود.
*جمهوری اسلامی ایران اگر در صدد گشایش و بهبود اوضاع کشور و ملت است، تا دیر نشده باید با تدبیر، فضای رسانهای داخل کشور را باز کند، از فشارهای فرهنگی و اجتماعی بر اقشار مختلف، بهویژه زنان و دختران و دانشجویان و دانشآموزان و اهل رسانه بکاهد و صدای مردم، بهویژه نسل جوان را بشنود، با مسؤولان خاطی برخورد و آنها را برکنار کند، از اقدامات غلط گذشته معذرتخواهی کند و با پدیده نفوذ که تعمدا ناراضیسازی مردم و گسترش اعتراضات را وجهه همت خود قرار داده و با دمیدن در آتش خشم مردم در اندیشه جایگزینی خود در آینده ایرانی ویران و ضعیف است، مقابله کند.