زبانههای آتش قدرت در قفقاز جنوبی/ جنگی برای پایان اتحادها؟
به گزارش اقتصادنیوز ، در حالی توجه جهان بر جنگ اوکراین متمرکز است، مناقشه اخیر قرهباغ که با پیروزی آذربایجان به پایان رسید، میتواند برای همیشه هژمونی نه تنها منطقه، بلکه تمام قاره آسیا را تحتالشعاع خود قرار داده و یکی از دیرینهترین قدرتهای جهانی را دوباره زنده کند.
به نوشته مالک کِیلان در فوربز، ظاهراً هیچکس نمیخواهد به درگیری عمیق ژئوپلیتیکی در پشتپرده مناقشه قرهباغ بپردازد که اکنون دوباره شعلهور شده و صفحات اول روزنامههای سراسر جهان را به خود اختصاص داده است. چگونه داستان چندین دههای یک منطقه محاصرهشده در یک منطقه عمیقا منزوی میتواند از نظر توازن قدرت جهانی پیامدهایی گسترده داشته باشد؟ این مسئله چگونه میتواند بر چین، اروپا یا خاورمیانه تأثیر بگذارد؟
بر اساس گزارش اکوایران به نقل از مالک کِیلان در فوربز شاید خیالی به نظر برسد، اما آنچه بین ارمنستان و آذربایجان اتفاق میافتد، میتواند مرزها و اتحادهای بین قارهای را تغییر دهد. فقط کشورهای همسایه در مورد آن صحبت میکنند؛ البته اگر بخواهند. بعضیها این کار را نمیکنند، زیرا مسئله بزرگیست. این مقاله درباره نارضایتیهای تاریخی یا خشونتهای حقوق بشری در مناقشه قره باغ نیست. این موارد مهم هستند اما به طور کامل در جای دیگر پوشش داده شدهاند. چیزی که در هیچ کجا نمیبینید، نگاهی مناسب به منافع نهفته ابرقدرتها در این منطه است.
منطقهای استراتژیک؛ داستان دو گذرگاه
به نقشه قرهباغ نگاهی دقیق بیندازید، رُخنِمونی از کوههای قفقاز آذربایجان را میبینید که به جنوب و مرزهای ایران میرسد. از نظر لجستیکی، هر کسی که ارتفاعات قرهباغ آذربایجان را کنترل کند، میتواند بر آن گستره حساس مرزی تسلط داشته باشد؛ این نکته سرنخی از علت خونریزی چندین دههای ارائه میدهد. اکنون این بخش از بحث نمیتواند بدون توجه جدی به جزئیات جغرافیایی پیش برود. ما آن را «داستان دو گذرگاه» مینامیم.
اول کریدور زنگزور. در امتداد منطقه مرزی ایران و آذربایجان و مشرف به کوههای قرهباغ، «کریدور زنگزور» قرار دارد. این کریدور از بخشی از خاک ارمنستان عبور میکند و در نهایت، آذربایجان را مستقیماً به ترکیه متصل میکند؛ وقفه ارتباطی که دو کشور ترک قصد دارند آن را بازگردانند. ایرانیها پروژه زنگزور هستند. ارمنیها نیز مخالف آن هستند. مسکو قبلاً با آن مخالف بود. چرا اینقدر مهم است؟ پاسخ: به دلیل اینکه «کریدور زنگزور» میتواند آخرین گام از یک مسیر بسیار طولانیتر شمال به جنوب به نام «کریدور میانی» باشد که جمهوریهای ترک آسیای مرکزی را از طریق آذربایجان به ترکیه متصل میکند. ما از یک راهآهن و جاده و خطوط لوله سوخت مختلف صحبت میکنیم که میتواند مسیر تجاری جاده ابریشم باستانی که مسکو دو قرن پیش در زمان تزارها قطع کرده بود را احیا کند.
اکنون که جنگ افغانستان به پایان رسیده است، باید تأکید کرد که بعد از اوکراین، آسیای مرکزی از نظر ژئواستراتژیکی مهمترین موضوع جهانی است. قبلاً در مورد نشست مهم بایدن با رؤسای جمهور کشورهای گروه C5+1 (۵ اِستان) که شامل ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان میشود، صحبت کردهایم. در حال حاضر، کل این بلوک کاملاً توسط روسیه، چین، ایران و دیگر کشورها محاصره شده است. در حال حاضر، کشورهای C5 باید با عبور از سد کشورهای اطراف، به جهان خارج رسیده و مواد خام خود، مانند طلا، گاز، نفت و... را بفروشند. اما وقتی از نظر جغرافیایی آذربایجان و ترکیه را اضافه کنید، محاصره تا حدی شکسته میشود. اینجاست که «کریدور میانی» وارد عمل شده و با عبور از ابرقدرتهای منطقهای، از آسیای مرکزی به کریدور زنگزور متصل میشود و در نتیجه یک بزرگراه مستقیم بین کشورهای ترک (و منابع طبیعی آنها) به جهان خارج ایجاد میکند؛ یعنی پنج اِستان، دریای خزر، آذربایجان، ترکیه و فراتر از آن. ارمنیها تنها مانع جغرافیایی هستند. این گونه بود که شوروی مرزها را جوری تنظیم کرد که تعداد زیادی از کشورها به جز از طریق روسیه، در خشکی محصور میماندند. از آنجایی که قرهباغ دیگر یک تهدید تاکتیکی نیست، شریان ترک در یکقدمی نهاییشدن است.
البته چیزی که از ایجاد یک مسیر تجاری مستقل مهمتر بوده، پیوند جدیدی است که میتواند حیات فرهنگی و هویتی «پانترکیسم» را تجدید کند؛ پانترکیسم یک همبستگی پیوندی است که قرنها خاموش مانده و میتواند محاسبات قدرت را تغییر دهد. اگر بلوک ترک با هم هماهنگ شوند، تهدید جدیدی برای ایران، روسیه، چین پدیدار میشود. در چین، ترکهای اویغور جسورتر خواهند شد. در روسیه، ممکن است مناطق ترکنشین متعدد از تاتارستان تا بوریاتیا شروع به جداییطلبی کنند. ایران بیش از پیش این خطر را احساس خواهد . همبستگی ترکها به همین دلیل است که اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، علیرغم انتقادهای جهانی، به تازگی از باکو بازدید کرده تا به علیاف، رئیسجمهور آذربایجان را بابت «پیروزیش» در قرهباغ تبریک بگوید.
ممکن است برای بسیاری در غرب، ایده «پانترکیسم» دور از ذهن یا خیالی به نظر برسد، اما برای کشورهای اطراف منطقه یک خاطره باستانی از این پدیده وجود دارد: ترس از گروههای تاتار یا هونها یا قبایل مهاجم از آتیلا گرفته تا تیمور لَنگ. از ترس همین قبایل بود که چین دیوار بزرگ را ساخت. برای مثال، روسها بیشتر هویت تاریخی خود را بر جذب، دفع و تسلیم این پدیده و در نتیجه نجات جهان مسیحیت تعریف کردهاند. تحت این مأموریت، مسکو برای قرنها احساس میکرد که حفظ هژمونیش نه تنها بر مسلمانان، بلکه بر تمامی جمعیتهای مسیحی مجاور، از ارمنیها و گرجیها گرفته تا اوکراینیها، موجه است. روسها متوجه نمیشوند که چرا پس از تمام کارهایی که انجام دادهاند، جوامع یا قومیتهایی بخواهند از کنترل روسیه فرار کنند. مگر آنها در قرن ۱۸ از جمعیت اوکراین در برابر تاتارهای کریمه محافظت نکردند؟ از این روست که هر زمانی که یکی از کشورهای نزدیک روسیه میخواهد به غرب بپیوندد، پوتین چنین احساس غضب میکند. تنها پوتین اینگونه فکر نمیکند، بلکه بسیاری از جمعیت روسیه که واقعاً نسبت به تاریخ کشتار مسکو که به نام «محافظت» انجام شده، کور هستند، چنین نگرشی دارند.
چرا پوتین طرف باکو را گرفت؟
پس چرا پوتین در فاجعه اخیر قرهباغ از ارمنستان در برابر آذربایجان محافظت نکرد؟ چرا طرف باکو را گرفت؟ این یک محاسبه چندگانه است. همانطور که آمبرین زمان در مقاله خود اشاره میکند، رئیسجمهور ارمنستان یک دموکرات محصول «انقلاب رنگی» است که بدترین نوع تهدید برای قدرت پوتین است؛ به خصوص اگر به داخل روسیه کشیده شود. او ترجیح میدهد با مستبدانی مانند علیاف، اردوغان و ایوانیشویلی در گرجستان تعامل داشته باشد. به نظر امبرین زمان، آذربایجان با فروش نفت روسیه به عنوان نفت باکو، به پوتین کمک میکند تا از تحریمها فرار کند؛ به خصوص از طریق ترکیه از راه خط لوله باکو-تفلیس-جیهان. در نهایت، کرملین معتقد است که میتواند با تبانی با رهبران و سیستمهای پسا شوروی برای ایجاد ثروت متقابل، کشورهای ترک را به بهترین شکل کنترل کند. چین نیز محاسبه میکند که میتواند همین کار را با کمک به ایجاد «کریدور میانی» از طریق «ابتکار کمربند و جاده» پکن انجام دهد؛ حتی اگر این کار محاصره روسیه، چین و ایران را بشکند. مانند نفت روسیه که از باکو میگذرد، کالاهای چینی از آسیای مرکزی به جهان رسیده و جمهوریهای ترک از نظر اقتصادی به پکن وابسته خواهند بود.
پس این محاسبه مسکو-پکن است. اما این یک مشکل دارد که میتواند خیلی سریع از کنترل خارج شود. اکثر تحلیلگران استدلال میکنند که آذربایجان و ارمنستان به زودی نیروهای حافظ صلح روس را بیرون خواهند کرد. جمهوریهای C5 آسیای مرکزی به تدریج در حال دموکراتیزهشدن بوده، از نظر اقتصادی گسترش مییابند و تعامل و پیوند با یکدیگر را محکمتر کرده تا از وابستگی به هژمونهای مجاور اجتناب کنند. از این رو، آنها با رئیسجمهور آمریکا دیدار داشتند. شور و شوق شرکتهای نفتی غربی برای خطوط لوله جایگزین را نیز به این معادله اضافه کنید تا شتاب بیشتری را در این تحولات شاهد باشید. بخش بزرگی از امیدهای آنها پیوند ترکیه و آذربایجان در امتداد مرز ایران و در سراسر ارمنستان است. قرهباغ دیگر مانعی برای گذرگاه زنگزور نبود.