نقش آفرینی ایران و روسیه در چینش نظم جدید/ چگونه تهران، مسکو و پکن معادلات غرب را برهم زدند؟
به گزارش اقتصادنیوز، 2 ژانویه، نیروهای روسی شهرهای کییف و خارکف اوکراین را هدف حمله موشکی گسترده ای قرار دادند؛حملاتی که منجر به کشته شدن حداقل پنج غیرنظامی، زخمی شدن بیش از 100 نفر و آسیب به زیرساختها شد. این حادثه نه تنها به خاطر آسیبی که به بار آورد، قابل توجه بود، بلکه به این دلیل که نشان داد روسیه در مبارزه خود تنها نیست نیز قابل تامل است. حمله روسیه در آن روز با سلاحهای مجهز به فناوری چین و موشکهای کره شمالی انجام شد. طی دو سال گذشته، هر دو کشور به توانمندسازی ماشین جنگی مسکو در اوکراین کمک کرده اند.همین مقوله بهانه ای شده که گروهی از تحلیلگران از شکل گیری قدرت های نوظهور چون روسیه، چین و ایران بگویند؛ قدرت هایی که به دنبال تغییر نظم حاکم هستند و تلاش دارند تا به هژمونی ایالات متحده پایان دهند. در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرد. اقتصاد نیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «پشت پرده هم صدایی ایران، روسیه و چین/ تهران چگونه هژمونی آمریکا را به چالش کشید؟» منتشر شد و بخش دوم در ادامه آمده است.
اتحاد در عین افتراق
همکاری فزاینده میان چین، ایران، کره شمالی و روسیه ماحصل مخالفت مشترک آنها با نظم جهانی تحت سلطه غرب است. هر کشوری مدعی حوزه نفوذ است: به عنوان نمونه،«منافع اصلی» چین در تایوان و دریای چین جنوبی را تعریف شده و «محور مقاومت» گروهی از حامیان ایران، زمینه را برای افزایش قدرت و نفوذ تهران ر در عراق، لبنان، سوریه، یمن فراهم کرده اند. ادعای کره شمالی بر کل شبه جزیره کره؛ و سودای پوتین برای احیای امپراتوری از دست رفته نیز در هم این قاب تبیین می شوند. هر چهار کشور آمریکا را مانع اصلی برای ایجاد این حوزههای نفوذ میدانند و خواهان کاهش حضور واشنگتن در مناطق مربوطه خود هستند.از منظر این چهار کشور، حمایت غرب از دموکراسی تلاشی برای تضعیف مشروعیت و دامن زدن به بیثباتی داخلی است. در پایان، اگرچه آنها ممکن است به توافقات موقت با ایالات متحده دست یابند، اما می دانند که غرب در مسیر به قدرت رسیدن (یا بازگشت) آنها به صحنه جهانی سنگ اندازی خواهد کرد. آنها با دخالت خارجی در امور داخلی خود، گسترش اتحادهای ایالات متحده، استقرار سلاح های هسته ای آمریکا در خارج و استفاده از تحریم های قهری مخالفند.
محور چین، ایران، کره شمالی و روسیه برای برهم زدن نظام موجود نیازی به برنامه ای منسجم برای نظم بین المللی جایگزین ندارد. مخالفت مشترک کشورها با اصول اصلی نظم کنونی و عزم آنها برای ایجاد تغییر، مبنای قدرتمندی جهت اقدام مشترک است.شکاف میان اعضای محور نیز وجود دارد. به عنوان مثال، چین و روسیه برای نفوذ در آسیای مرکزی با هم رقابت می کنند، در حالی که ایران و روسیه برای بازارهای نفت در چین، هند و سایر نقاط آسیا رقابت دارند. این چهار کشور نیز تاریخ های پیچیده ای با یکدیگر تجربه کرده اند. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1941 به ایران حمله کرد. روسیه و چین تنها در سال 2004 اختلاف مرزی طولانی مدت خود را حل و فصل کردند و هر دو قبلاً از تلاشها برای محدود کردن برنامههای هستهای ایران و منزوی کردن کره شمالی حمایت کرده بودند. امروز، چین ممکن است به تعمیق روابط کره شمالی با روسیه نگاه کند و نگران باشد که کیم جونگ اون جسور شده تنش ها در شمال شرق آسیا را تشدید کند و حضور نظامی برجسته تر ایالات متحده را به ارمغان بیاورد؛ چیزی که چین نمی خواهد. با این حال، تفاوتهای آنها برای از بین بردن پیوندهای حاصل از مقاومت مشترکشان در برابر دنیای تحت سلطه غرب کافی نیست.
کاتالیزور در کرملین
مسکو محرک اصلی این محور بوده است. حمله به اوکراین نقطه بی بازگشتی در جنگ صلیبی طولانی مدت پوتین علیه غرب بود. پوتین بیشتر متعهد شده که نه تنها اوکراین بلکه نظم جهانی را نیز نابود کند. او روابط خود را با کشورهای همفکر برای دستیابی به اهدافش دوچندان کرده است. مسکو که از آغاز جنگ از تجارت، سرمایهگذاری و فناوری غربی جدا شده، چارهای جز اتکا به شرکای خود برای حفظ خصومتهایش ندارد. مهمات، پهپادها، ریزتراشه ها و سایر اشکال کمکی که اعضای محور ارسال کرده اند کمک بزرگی به روسیه کرده است. اما هر چه کرملین بیشتر به این کشورها متکی باشد، در ازای آن باید بیشتر ببخشد. پکن، پیونگ یانگ و تهران از اهرم فشار خود بر مسکو جهت گسترش قابلیت های نظامی و گزینه های اقتصادی شان استفاده می کنند.حتی قبل از حمله روسیه، کمک نظامی مسکو به پکن، مزیت نظامی ایالات متحده بر چین را از بین می برد. روسیه تسلیحات پیچیده تری را در اختیار چین قرار داده و مانورهای نظامی مشترک دو کشور از نظر دامنه و فراوانی افزایش یافته است.
افسران روسی که در سوریه و در منطقه دونباس اوکراین جنگیدهاند، درسهای ارزشمندی را با پرسنل چینی به اشتراک گذاشتهاند و به ارتش آزادیبخش خلق کمک کردهاند تا کمبود تجربه عملیاتیاش را جبران کند - یک ضعف قابل توجه نسبت به نیروهای کارکشتهتر آمریکایی. نوسازی نظامی چین از فوریت تعمیق همکاری دفاعی با روسیه کاسته، اما دو کشور احتمالاً به انتقال فناوری و توسعه و تولید تسلیحات مشترک ادامه خواهند داد. به عنوان مثال، در ماه فوریه، مقامات روسی تایید کردند که با همتایان چینی خود بر روی کاربردهای نظامی هوش مصنوعی کار می کنند. مسکو در سایر زمینههای کلیدی، از جمله فناوری زیردریایی، ماهوارههای سنجش از دور و موتورهای هواپیما، برتری بیشتری نسبت به پکن دارد. اگر چین بتواند روسیه وابسته تر را برای ارائه فناوری های پیشرفته بیشتر تحت فشار قرار دهد، این انتقال می تواند مزیت های ایالات متحده را بیشتر تضعیف کند.پویایی مشابهی در روابط روسیه با ایران و کره شمالی وجود دارد. مسکو و تهران آنچه را که دولت بایدن آن را «مشارکت دفاعی بیسابقه» مینامد ایجاد کردهاند که تواناییهای نظامی ایران را ارتقا میدهد. روسیه هواپیماهای پیشرفته، پدافند هوایی، اطلاعات، نظارت، شناسایی و قابلیتهای سایبری را در اختیار ایران قرار داده است که به تهران کمک میکند در برابر عملیات نظامی احتمالی (ادعایی) ایالات متحده یا اسرائیل بایستد. در ازای مهمات و سایر حمایتهای نظامی کره شمالی از روسیه، پیونگ یانگ به دنبال فناوری پیشرفته فضایی، موشکی و زیردریایی از مسکو است. اگر روسیه به این درخواستها عمل کند، کره شمالی میتواند دقت و بقای موشکهای بالستیک قارهپیمای خود را با قابلیت حمل کلاهک هستهای بهبود بخشد و از فناوری پیشران هستهای روسیه برای گسترش برد و قابلیت زیردریاییهای خود استفاده کند. در حال حاضر، آزمایش تسلیحات کره شمالی توسط روسیه در میدان نبرد در اوکراین اطلاعاتی را در اختیار پیونگ یانگ قرار داده که می تواند از آن برای اصلاح برنامه موشکی خود استفاده کند. علاوه بر این، روسیه ممکن است به کره شمالی کمک کرده باشد تا یک ماهواره جاسوسی نظامی را در نوامبر پس از دو شکست قبلی در سال گذشته پرتاب کند.
روابط قوی میان این چهار کشور ، آنها را در موقعیت برجسته تری قرار داده است.کیم که اکنون از حمایت قوی چین و روسیه برخوردار است، سیاست چند دههای کره شمالی مبنی بر اتحاد صلحآمیز با کره جنوبی را کنار گذاشت و تهدیدات خود را علیه سئول افزایش داد. حمایت فزاینده روسیه احتمالا محور مقاومت را هم در موضعی قدرتمندتری قرار می دهد. دیپلماسی هماهنگ و فشار روسیه و غرب که ایران را به توافق هسته ای 2015 کشاند، اکنون به خاطره ای دور تبدیل شده است. امروز، مسکو و پکن به تهران کمک میکنند تا در برابر اجبار غرب مقاومت کند و غنیسازی اورانیوم را برای ایران آسانتر میکند و تلاشهای واشنگتن برای مذاکره درباره توافق هستهای جدید را رد.