اسرائیل؛ سردرگمِ جنگ و صلح با اعراب/ نتانیاهو گوش به فرمان بایدن شد
به گزارش اقتصادنیوز، تا ماه گذشته، رویارویی ایران و اسرائیل عمدتاً در سایه جریان داشت. اما تهران در پاسخ به حمله تروریستی اسرائیل به دمشق، به شکلی بی سابقه سرزمین های اشغالی را هدف حملاتش قرار داد. برخی ناظران استدلال کرده اند که حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل یک حرکت نمادین بود. با این حال، آنگونه دنیس راس، مشاور سیاست خارجی دولت باراک اوباما به همراه دیوید ماکوفسکی، مدیر برنامه روابط اعراب و اسرائیل در موسسه خاور نزدیک با انتشار یادداشتی در فارن افرز مدعی شدند که ایران با توجه به تعداد پهپادها و موشکهای پرتاب شده به سوی سرزمین های اشغالی ، خواهان ضربه ای جدی به زیرساخت های این بازیگر بود.این مقاله توسط اقتصاد نیوز در دو بخش ترجمه شده که بخش نخست تحت عنوان«روایت دنیس رایس از چرایی انفعال اسرائیل در برابر ایران/ آیا واشنگتن به تل آویو باج داد؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
چرا نتانیاهو گوش به فرمان بایدن شد؟
وقتی بازیگران دیگر برای دفاع از اسرائیل هم صدا می شوند، این حق را به دست می آورند که از اسرائیل بخواهند منافع و نگرانی های آنها را در نظر بگیرد. پس از حمله ایران، بایدن برای رهبران اسرائیل روشن کرد که آنها نیازی به تلافی ندارند اما برای اسراییل، عدم پاسخگویی با مفهوم اساسی بازدارندگی این بازیگر در تضاد است. با این حال بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نتوانست به راحتی موضع آمریکا را رد کند. به ادعای دنیس رایس و دیوید ماکوفسکی، ماهیت پاسخ اسرائیل نشان میدهد که نتانیاهو نیز مایل است نگرانیهای آمریکا را در نظر بگیرد.
امروز، نتانیاهو تحت فشار است تا شکافهایی را در روابط خود با رئیسجمهور آمریکا ترمیم کند، شکافهایی که نه بر سر اهداف جنگی اساسی اسرائیل در غزه ، بلکه به دلیل رویکرد اسرائیل در باب کارزار نظامی و اقدامات بشردوستانه در این نوار باریک ایجاد شده است. همانطور که در سال 1991 اتفاق افتاد، خویشتن داری اسرائیل در پاسخ به حمله خارجی، به خودی خود باعث تغییر مجدد روابط این بازیگر با ایالات متحده نمی شود. با نزدیک شدن حمله اسرائیل به رفح، روابط بین بایدن و نتانیاهو میتواند تیرهتر شود. اما توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی با میانجی گری آمریکا مهمترین چیزی است که قادر است مسیر روابط را تغییر دهد. بایدن میداند از آنجایی که سعودیها برای نهایی کردن توافق عادیسازی به یک پیشروی سیاسی قابل اعتماد برای فلسطینیها نیاز دارند، نتانیاهو باید بخشی از پایگاه سیاسی خود را که سرسختترین مخالفان دولت فلسطین هستند را ساکت کند.
بدون شک انجام چنین اقدامی از نظر سیاسی برای نتانیاهو دشوار خواهد بود. او احتمالاً استدلال می کند که برقراری آتش بس، فشار نظامی اعمالی بر حماس را از میان می برد.
با این حال، اسرائیل که از ماه نوامبر تاکنون حضور نظامی خود در غزه را به شدت کاهش داده، به سان گذشته نیز نتوانسته حماس را تحت فشار نظامی بگذارد. به ادعای رایس، در چنین شرایطی تهدید اسرائیل برای حمله به رفح ممکن است فشار بر یحیی سینوار، رهبر حماس را افزایش دهد، اما تا زمانی که نتانیاهو به عهدش در باب تخلیه 1.4 میلیون فلسطینی پناهنده در رفح عمل نکند، این عملیات انجام نخواهد شد. خروج فلسطینی ها نه تنها شامل جابهجایی افراد میشود، بلکه باید اطمینان حصال شود که آنها به مکانی منتقل می شوند که از امکاناتی چون سرپناه، غذا، آب و داروی کافی برخوردار باشند، تخلیه به خودی خود چهار تا شش هفته و احتمالاً بیشتر طول میکشد.
نتانیاهو باید بین بایدن و بن گویر یکی را انتخاب کند!
در پرتو این واقعیت ها، باید گفت که اگر اسرائیل در طول چند هفته نتواند به رفح حمله کند، آتش بس به این معنی است اسرائیل در ازای از دست دادن منافع اندکی، مزایای بیشتری به دست می آورد. آتشبس چهار تا شش هفتهای به سازمانهای بینالمللی اجازه میدهد تا شرایط غزه را بهبود بخشند و به نگرانیهای جهان درباره قحطی در غزه رسیدگی کنند.
آنها می توانند مکانیسم های بهتری برای اطمینان از اینکه کمک های بشردوستانه بین نیازمندان توزیع می شود، ایجاد کنند. اما مطمئنا وزیران راست افراطی اسرائیل، چهره هایی چون بزالل اسموتریچ و ایتامار بن گویر با هرگونه آتش بس یکجانبه، صرف نظر از مدت آن، مخالفت خواهند کرد. چرا که اهداف جنگی آنها با نتانیاهو یا افکار عمومی اسرائیل یکی نیست. آنها می خواهند غزه را مجدداً اشغال کنند و بدون شک با پبشرفت فرایند عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی که مستلزم امتیاز دادن به خواسته های ملی فلسطینی ها هست، مخالفت خواهند کرد. پس نتانیاهو باید بین بایدن و بن گویر یکی را انتخاب کند.
به بیان ساده، آتشبس یکجانبه اسرائیل برای چهار تا شش هفته فرصتی استراتژیک ایجاد میکند – به ویژه اگر گشایشی برای عادیسازی روابط با عربستان سعودی فراهم شود و همسویی ضمنی (ادعایی) منطقهای را که پس از حمله ایران به اسرائیل پدیدار شد، به واقعیتی مادیتر تبدیل کند. از منظر دولت بایدن، نقش ادعایی که کشورهای عربی در کمک به دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران ایفا کردند، تحول ملموس و در عین حال جدید است که نیاز به توجه دارد.
تقویم سیاسی ایالات متحده نیز، دستیابی به پیشرفت در فرایند عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان را ضروری می کند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دریافت تایید سنا برای کمک های مستقیم ایالات متحده به این توافق - که شامل یک معاهده دفاعی دوجانبه میان ایالات متحده و عربستان سعودی و یک مشارکت غیرنظامی-هسته ای بین دو کشور است - قطعا دشوارتر خواهد شد.
رویارویی اخیر ایران و اسرائیل نشان می دهد که واقعیت های دیرینه در خاورمیانه می تواند تغییر کند. اسرائیل امروز در شرایط دشوار با گزینه های فراوان برای تصمیم گیری قرار دارد. به ندرت اسراییل نیاز فوری به استفاده از یک فرصت استراتژیک بالقوه داشته است. اما این موضوع در مورد ایالات متحده نیز صادق است. بایدن علاقه شدیدی به نشان دادن این موضوع دارد که توانسته جنگ اسرائیل و حماس و هرج و مرج ایجاد شده را مدیریت کرده و خاورمیانه باثبات تر و امیدوارتر ایجاد کند.