سکان دار تازه منا-2

چین در خاورمیانه؛ میانجی یا دلال قدرت/ جنگ اسرائیل و حماس برگ برنده پکن را سوزاند؟

کدخبر: ۶۵۲۶۹۴
اقتصادنیوز: گروهی از ناظران ضمن اشاره به تلاش های چین برای افزایش نفوذش در خاورمیانه از جنگ اسرائیل و حماس به عنوان نقطه عطفی در تعاملات پکن با منطقه یاد می کنند. به باور آنها رویکرد منفعلانه چین بعد از حملات هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، نشان از آن دارد که چین همیشه نمی تواند نقش بازیگری صلح ساز را ایفا کند.
چین در خاورمیانه؛ میانجی یا دلال قدرت/ جنگ اسرائیل و حماس برگ برنده پکن را سوزاند؟

به گزارش اقتصادنیوز، خاورمیانه - شمال آفریقا (MENA) از منظر جمهوری خلق چین (PRC) به لحاظ استراتژیک منطقه ای با اهمیت است. با این حال، در این مرحله، چین عمدتاً تلاش دارد تا نقش اقتصادی اش را برجسته کند، از همین رو تعامل سیاسی و دیپلماتیک رو به رشد پکن و نقش امنیتی این بازیگر تحت شعاع فعالیت های اقتصادی اش قرار گرفته است. داده‌های نظرسنجی عمومی نشان از آن دارد که نگاه مردمان حاشیه خلیج فارس به این بازیگر مثبت است، این گزاره در کنار دخالت حداقلی پکن در امور سیاسی و امنیتی منطقه و بی میلی اش برای ایفای نقش معنادارتر در خاورمیانه و شمال آفریقا برجسته تر شده است. در همین راستا شورای اتلانتیک یادداشتی را منتشر کرد. اقتصادنیوز این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «مانور پکن در حیاط خلوت آمریکا/ چین از جان خاورمیانه چه می خواهد؟» منتشر و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.

اعتباری که از دست رفت!

احیای روابط ایران و عربستان برای چین پیروزی دیپلماتیک بود که برد تبلیغاتی بسیاری داشت، تحلیلگران چینی از آن پس راوی «موج آشتی» در خاورمیانه شدند؛ موجی که بانی اش پکن است. دینگ لانگ، کارشناس خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای، دیپلماسی میانجیگرانه چین را در قاب رویدادهایی در خاورمیانه پس از توافق عربستان و ایران توصیف کرد، به گفته او، نزدیکی عربستان و ایران مانند کلیدی است که درهای صلح در این منطقه را باز می کند. طرف های متخاصم در یمن گامی حساس به سوی راه حل سیاسی برداشتند. سایر کشورهای عربی روابط دیپلماتیک خود را با ایران احیا کرده و بحرین در صدد تحقق این مقوله هست. عربستان سعودی و دیگر قدرت های عربی نیز در حال تعامل با سوریه هستند. موج آشتی همچنین تلاش‌های مشترک بیشتر بین چین و خاورمیانه برای تحقق صلح را افزایش می دهد.

مدت کوتاهی پس از توافق عربستان و ایران، جمهوری خلق چین اعلام کرد که مایل است در جریان دیدار محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین در ژوئن 2023، وارد مناقشه اسرائیل و فلسطین شود. بلافاصله پس از این، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اعلام کرد که دعوت به پکن برای ماه اکتبر را پذیرفته است. به دلایل واضح این دیدار انجام نشد. واکنش چین به حمله حماس، هرگونه تلاش پیشین این کشور برای میانجی‌گری را خنثی کرد. روابط چین با اسرائیل در این مقطع عمیقاً آسیب دیده است و به سختی می توان دید که چگونه پکن می تواند نقش سازنده ای در مذاکره بین این دو بازیگر ایفا کند. دیدار مارس 2024 در دوحه بین وانگ کجیان، سفیر چین و اسماعیل هنیه، از مقامات حماس، این موضوع را بیشتر تقویت می کند. در هر صورت، تنها بیش از یک سال پس از اولین دیپلماسی موفقیت امیز چین، منطقه از ثبات کم تری برخوردار است و تلاش های پکن برای میانجیگری تأثیر ملموس کمی داشته است. امروز چین نتوانسته ایران را برای مهار قدرت حزب الله و انصار الله یمن تحت فشار قرار دهد. پکن همچنین رابطه مثبت خود با اسرائیل را هم از دست داد، از همین رو گروهی مدعی اند چین را به جای یک قدرت فرامنطقه ای مسئول در برابر منافع خاورمیانه، به بازیگری معامله گر و منفعت طلب تبدیل شده است.

download

خطوط قرمز پکن

نکته قابل تامل این است که چین در عرصه دیپلماسی سیاسی خاورمیانه تازه وارد است. این کشور در درجه اول بازیگری است با اولویت های اقتصادی در منطقه از همین رو فاد تجره های ایالات متحده هست، چرا که هنوز با منطقه تعاملی جدی نداشته است.حمله حماس به اسرائیل پیامدهای قابل توجهی برای رویکرد چین در باب منا داشت و منجر به رویکرد واقعی سیاسی آشکارتر به مناقشه اسرائیل و فلسطین شد. جاه طلبی چین برای ایفای نقش در حل این مناقشه عمدتاً بر اساس چارچوب «صلح از طریق توسعه»بود. در این قاب چین نقش میانجی را دنبال نکرده و کنار فلسطین قرار دارد. در دوران شی جین پینگ، سرکوب مسلمانان، یهودیان و مسیحیان را افزایش داده است و هرگونه اقدام سیاسی آشکار از سوی آنها را بسیار پرهزینه کرده است. حزب کمونیست چین می‌تواند از سیاست‌های خود در منطقه برای پیشبرد منافعش و در عین حال به چالش کشیدن ایالات متحده و متحدان غربی‌اش بدون توجه بیشتر به مدیریت فشارهای داخلی استفاده کند، چرا که بازیگران خاورمیانه نمی خواهند منافعشان را به واسطه اصول حقوق بشری به خطر بیاندازند. بنابراین پیام‌های پکن در مورد جنگ غزه بیشتر در راستای مدریت فشارهای داخلی ناشی از سرکوب اویغورها قابل تبیین است تا جایگزینی برای قدرت ایالات متحده.

تأثیر ابتکار جهانی کمربند و جاده چین  نیز باید به عنوان پیامد انتقال نظم جهانی در نظر گرفته شود. در طول جنگ سرد، دوقطبی بودن به این معنا بود که دولت‌هایی که نیاز به کمک برای توسعه دارند، می‌توانند میان غرب یا شوروی یک گزینه را انتخاب کنند. پایان جنگ سرد به این معنا بود که تعامل جهان در حال توسعه به نهادهای غربی محدود شده بود که زیربنای ارزش‌های لیبرالی بود که شرایطی را تحمیل کردند که اغلب با هنجارهای محلی ناسازگار بود. ظهور چین و ابتکارات جهانی آن جایگزین هایی را فراهم می کند، و اینکه پکن این ابتکارات را برخلاف نهادهای لیبرال ارائه می کند، برای بسیاری از دولت ها در خاورمیانه جذاب است.حزب کمونیست چین «منافع اصلی» خود را در کتاب سفید سال 2011 با عنوان «توسعه صلح‌آمیز چین» شناسایی کرد. این منافع اصلی عبارتند از: حاکمیت دولت، امنیت ملی، تمامیت ارضی، اتحاد مجدد ملی، حفظ نظام سیاسی و ثبات اجتماعی آن، و حفظ پادمان ها برای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی. مهم این است که همه اینها دغدغه داخلی است. در عمل، هر کاری که کشور دیگری برای تضعیف این اصول انجام دهد - به ویژه حمایت از جنبش های استقلال طلب در سین کیانگ، تبت، هنگ کنگ و تایوان – روابطش با چین دچار آسیب هایی جدی خواهد شد. حزب کمونیست چین با چالش‌های متعددی در باب مسائل مربوط به حاکمیت داخلی مواجه است و درگیر فشار از درون است. همه اینها به این معنی است که دولت های خاورمیانه هیچ تمایلی برای صحبت یا اقدام در مورد موضوع سرکوب اویغورها یا دیگر اقلیت های مسلمان در چین نشان نداده اند. هیچ دولت منطقه‌ای نمی‌خواهد روابط دوجانبه با یکی از مهمترین شرکای تجاری خود را به خطر بیندازد.

 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید