واکاوی دنیای مهاجرت

مصائب غم‌بار مهاجران/ چرا خشونت علیه مهاجران افغانستانی شدت گرفته است؟

کدخبر: ۶۶۳۵۸۳
اقتصادنیوز: پس از بازگشت دوباره طالبان به قدرت در افغانستان، شمار زیادی از افغان‌ها به ایران مهاجرت کردند و بر شمار جمعیت بزرگ مهاجران قانونی و غیرقانونی در ایران افزودند. آمارهای غیررسمی از حضور چهار تا هشت میلیون افغان در ایران حکایت دارد. وزیر کشور ایران اما عدد مهاجران افغانستانی را پنج میلیون نفر عنوان کرده که به گفته دولت بیش از نیمی از این افراد غیرقانونی و از مجاری قاچاق وارد کشور شده‌اند.
مصائب غم‌بار مهاجران/ چرا خشونت علیه مهاجران افغانستانی شدت گرفته است؟

به گزارش اقتصادنیوز، سقوط دولت افغانستان به دست طالبان و تسلط این گروه قومی و مذهبی بر جغرافیای این کشور، سبب گسیل سیل جدیدی از مهاجران به ایران و پاکستان شد. اتفاقی که موجی از نگرانی را در ساخت امنیتی، اقتصادی و اجتماعی ایران ایجاد کرد. البته واکنش قهرآمیز دولت پاکستان با افغان‌ها چنان شدید و غیرمنتظره بود که در ایران به نوعی بی‌عملی دولت تعبیر شده، و همین مسئله نگرانی اجتماعی در میان توده‌های مردم را موجب شده است. شاید بتوان چنین برداشت کرد که تنش‌ها و بعضاً درگیری‌ها و خشونت میان مهاجران و برخی از مردم در شهرهای میزبان مهاجران افغان ریشه در نوعی بی‌عملی و فقدان برنامه‌ریزی حکومتی برای ساماندهی مهاجران غیرقانونی دارد. در آخرین اتفاق قتل یک رستوران‌دار ایرانی به دست کارگر نوجوان افغانش، سبب آتش زدن خانه‌های مهاجران در یک شهر کوچک در استان فارس شد. نمونه‌های بیشتری از این درگیری متقابل وجود دارد. در انتخابات ریاست‌جمهوری دولت چهاردهم نیز رد‌پای مهاجران در مناظرات کاندیداها پیدا شد.‌ جایی که مسعود پزشکیان،‌ رئیس‌جمهور منتخب هم در پستی در شبکه ایکس از «انسداد کامل مرزها برای جلوگیری از مهاجرت بیشتر افغان‌ها و ساماندهی مهاجران موجود در ایران و گفت‌وگو با کشورهای اروپایی» سخن گفت.

چرا خشونت علیه مهاجران بیشتر شد؟

آرش نصراصفهانی، دانش‌آموخته و فارغ‌التحصیل دکترای جامعه‌شناسی و پژوهشگر حوزه مسائل اجتماعی ایران درباره علل افزایش خشونت علیه مهاجران افغان و راهکارهای مقابله با آن به «‌تجارت فردا»‌ می‌گوید:‌ حضور پناهندگان افغانستانی در ایران از همان ابتدا با برخی تنش‌های محلی همراه بود. تراکم حضور پناهندگان در برخی مناطق و فشار بر منابع محلی باعث می‌شد ساکنان قدیمی، مهاجران را مسبب مشکلاتی مانند بالا رفتن قیمت مسکن یا بیکاری بدانند. چنین وضعیتی زمینه را برای اشکال مختلف تبعیض و خشونت علیه مهاجران در مقیاس محلی فراهم می‌کند. در واقع برخی ساکنان بومی خشونت علیه مهاجران را مشروع می‌دانند زیرا خود را نسبت به منابع محلی محق می‌دانند و به مهاجران به چشم غاصب آنها نگاه می‌کنند.

به گزارش تجارت فردا، او ادامه می‌دهد: مهاجران متهمان بی‌قدرتی هستند که می‌شود بدون محاکمه آنها را به خاطر همه مشکلات موجود مجازات کرد، حتی اگر تقصیر آنها در این وضعیت اندک باشد. از طرف دیگر دولت نیز حضور افغانستانی‌ها در ایران را امری موقت دانسته و همه سیاست‌ها و مقررات بر همین اصل تنظیم شده است. در نتیجه قوانین و مقررات نیز افغانستانی‌ها را شکلی از شهروندان درجه دوم در نظر می‌گیرد و خدمات و حمایت خود را محدود ارائه می‌کند. این موقعیت ضعیف و متزلزل حقوقی و اجتماعی سبب می‌شود افغانستانی‌ها در برابر خشونت چه از جانب ماموران دولتی و چه مردم محلی بسیار آسیب‌پذیر باشند. زندگی در ایران از نگاه یک افغانستانی پر از تجربیات روزمره خشونت و تبعیض است. در برخی مقاطع زمانی، رویدادهایی خاص سبب می‌شود سوءرفتار با افغانستانی‌ها اشکال خشن‌تری به خود بگیرد. ممکن است در واکنش به خطای یک فرد یا شایعه تایید‌نشده آن، کل جامعه افغانستانی ساکن یک محله یا روستا از سمت مردم بومی مجازات شوند.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه در چنین رویدادهایی معمولاً حمایت قانونی از جامعه مهاجران نیز ضعیف است، تاکید می‌کند: پلیس عموماً تلاش می‌کند با مردم بومی درگیر نشود. طی سال‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی هم‌بستر رشد ایده‌های ضدمهاجر شده‌اند و برخی فعالان ضدمهاجر به شکل گسترده خشونت علیه مهاجران را تبلیغ می‌کنند. انتشار اخبار نادرست و جعلی سبب می‌شود خشونت علیه افغانستانی‌ها در ذهن برخی از مردم مشروعیت بیابد. حتی رسانه‌های رسمی نیز به این فضای ضد‌مهاجر دامن می‌زنند و به انتشار اخبار جعلی کمک می‌کنند. در مقابل جامعه مهاجران صدایی برای دفاع از خود در جامعه ایران ندارد.

تهدید امنیت ملی

میلاد محبی، پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و مطالعات شهری، نیز در گفت‌وگو با «تجارت فردا»‌ تاکید می‌کند که باید دولت سطح نظارت خود را بر مهاجران چه در کشور و چه در مرزها افزایش دهد. او می‌گوید:‌ حضور مهاجران افغان (افغانستانی‌ها) طی سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از قدرت‌گیری طالبان در افغانستان در سال 2021، سبب بروز تنش‌ها و مسائل متعددی شده است. اخباری از این دست که در فوق به آن اشاره شد، حجم انبوهی از واکنش‌های مجازی له یا علیه این مهاجران و حتی تبدیل شدن آنها به مسئله بحرانی کشور را نشان می‌دهد؛ به ‌طوری که موضوع مهاجران افغانستانی به یکی از محورهای اصلی منازعات انتخابات ریاست‌جمهوری بدل شد و پیشنهاد‌هایی نظیر ساماندهی و کمک از کشورهای غربی تا بعضاً پیشنهاد‌های عجیبی نظیر دیوارکشی در مرز شرقی ایران مطرح شد.

او ادامه می‌دهد:‌ بحرانی شدن مسئله حضور اتباع در ایران موضوعی غیرقابل کتمان است، موضوعی که سبب صف‌آرایی حامیان این مهاجران و مخالفان آن‌ها در جامعه شده است. حامیان، استدلال‌هایی انسانی-اخلاقی را در هسته اصلی تحلیل‌های خود قرار می‌دهند و مخالفان حضور اتباع افغانستانی در ایران، معمولاً به معضلات اقتصادی خود ایران، افزایش ناامنی در شهرها، اشغال بخشی از شهر از سوی اتباع و حتی گفتارهایی نژادپرستانه متوسل می‌شوند. هر دو این دیدگاه‌ها مسئله را در سطح روبنایی درک و پاسخی ساده به موضوعی پیچیده می‌دهند. این در حالی است که اگر یک گام به عقب برگردیم و تحلیل را با درگیر کردن منفعت گروه‌ها و طبقات مختلف پیش ببریم، عرصه نزاع شفاف‌تر و از این ره چاره‌جویی برای این مشکل نیز ممکن خواهد شد.

به گفته محبی؛‌ در گام نخست باید توجه داشت، که بدیهی است، حفظ امنیت مرزها به عهده دولت (به معنای تمام دم و دستگاه حاکمیتی) هر کشور است، حال اگر هر نوعی از مشکل در این مرزها وجود داشته باشد، انگشت اتهام می‌باید در گام نخست به سمت همین دولت نشانه رود. می‌دانیم که جغرافیای خاورمیانه حداقل در تاریخ معاصر محل نزاع، جنگ و آشوب بوده و اتفاقاتی نظیر مهاجرت‌های گسترده و کوچ‌های اجباری بخشی جدایی‌ناپذیر از این منطقه است، بنابراین عدم نظارت بر روی مرزها و مشکل مهاجرت‌های این‌چنینی حاصل نوعی از ناکارآمدی از سمت دولت و نه مهاجرانی است که به دلایل جنگ و آشوب در کشوری دیگر آواره شده‌اند! چرخش انگشت اتهام طی چند سال اخیر از سمت مقصر اصلی ماجرا یعنی دولت به ‌عنوان حافظ امنیت در مرزهای کشور، به سمت اتباع مهاجر، خود آدرس غلطی است که جامعه ایران را به سمت بی‌راهه می‌برد.

ظرفیت اقتصادی مهاجران

اما مهاجران بیش از آنکه به تهدید تبدیل شوند می‌توانند با برنامه‌ریزی که از سوی دولت‌ها صورت می‌گیرد به نیروی محرکه اقتصاد کشورها آن هم با هزینه کمتر تبدیل شوند. اتفاقی که در کشورهای غربی با قدرت در حال وقوع است و هر سال تعداد مهاجرانی که برای کار و شرایط بهتر به این کشورها مهاجرت می‌کنند،‌ بدون اینکه به یک تهدید تبدیل شوند،‌ افزایش پیدا می‌کند.

نصر‌اصفهانی با بیان اینکه منافع اقتصادی کارگران افغانستانی‌ در ایران عامل اصلی پذیرش این جمعیت در ایران بوده است،‌ به «تجارت فردا»‌ می‌گوید:‌ اقتصاد ایران به این نیروی کار ارزان وابسته است و نزدیک به 20 سال است که صحبت از بازگشت همه مهاجران افغانستانی به کشورشان دیگر در سیاست‌های رسمی جایی ندارد. مشکل اینجاست که قوانین فعلی صرفاً برای پذیرش کارگر ساده افغانستانی طراحی شده است. بسیاری از کارگران ماهر ترجیح می‌دهند به کشورهای همسایه مهاجرت کنند. بسیاری از تحصیل‌کردگان افغانستانی که در سال‌های اخیر به ایران آمده‌اند در نهایت مجبور به کارگری در ایران شده‌اند.

او ادامه می‌دهد:‌ گرچه اقداماتی برای اعطای اقامت به سرمایه‌گذاران و نخبگان انجام شده اما باز هم وضعیت غیرقابل پیش‌بینی و ناپایدار سبب می‌شود برای بسیاری از این افراد ایران گزینه آخر باشد و ترکیه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را ترجیح دهند. حتی افغانستانی‌هایی که در ایران تحصیل می‌کنند و مدرک دانشگاهی می‌گیرند نمی‌توانند متناسب با تخصص خود فعالیت کنند. در نتیجه برای بهره‌گیری از تمام ظرفیت افغانستانی‌ها در اقتصاد ایران علاوه بر بازنگری در سیاست‌های اشتغال، بیمه و بازنشستگی تغییر نگاه به مقولاتی چون مهاجرت، تابعیت و حقوق شهروندی نیز لازم است. موقتی دانستن همه افغانستانی‌ها در ایران و تنظیم مقررات با هدف ماندگار نشدن این جمعیت در کشور مانع بزرگی بر سر ادغام اجتماعی این جمعیت در ایران و در نتیجه بهره بردن از تمام ظرفیت‌های این جمعیت است.

محبی نیز می‌گوید:‌ فراموش نکنیم که علاوه بر استفاده‌های بعضاً نظامی و مستشاری از اتباع افغانستانی در ایران، این گروه به نوعی نقش اصلی را در تنظیم نظام حقوق و دستمزد ایران دارند. در واقع حضور آنان سبب شده است که نیروی کاری عظیم برای مشاغل در ایران به ویژه مشاغلی با دستمزد حداقلی در ایران وجود داشته باشد. آنان امروزه به انجام مشاغلی (عمدتاً خدماتی) مشغول‌اند که عمدتاً در صورت نبودشان، خلأ جدی گریبانگیر کشور خواهد شد.

او ادامه می‌دهد: می‌دانیم که حداقل دستمزد در ایران در سال 1403 چیزی کمتر از هشت میلیون تومان در ماه است. این مبلغ ناچیز، همراه با عوامل دیگری نظیر افزایش سطح تحصیلی در ایران، سبب شده است که نیروی کار ایرانی، به ‌ویژه در شهرهای بزرگ یا توریستی مشاغل غیررسمی‌تری نیز دست‌فروشی، راننده تاکسی اینترنتی، پیک موتوری و مانند آن را به انجام کارهای سختی نظیر کارگری ساختمان ترجیح دهند. در این میان دولت مستقر شاید یکی از منتفعان از وضعیت است.

میلاد محبی، پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی، با بیان اینکه طبقات متوسط و فرودست، برخلاف دولت و جریان سرمایه، حضور اتباع افغان را نه به مثابه فرصتی برای کسب سود بیشتر، بلکه به عنوان تهدیدی جدی برای اقتصاد و امنیت مطرح می‌کنند،‌ اضافه می‌کند:‌ این عدم انتفاع از سوی طبقه متوسط و طبقات فرودست و ارزیابی مهاجران افغان به‌ عنوان رقبایی جدی در کسب شغل و مصرف منابع سبب شده است، نزاعی گسترده به ویژه در فضای مجازی علیه مهاجران افغان شکل بگیرد که بعضاً حتی به اقدامات عملی برای برخورد قهری با آنان منجر شود. این نزاع و تنش هرچند هیچ استراتژی مهم و عملی جز بسط نژادپرستی و خشونت در جامعه ندارد، اما هیاهویی ایجاد می‌کند که نقش دولت مرکزی به‌عنوان مهم‌ترین بازیگر در این میان و کارفرمایان سودجو از بین می‌رود و انگشت اتهام برای پیدایش چنین وضعی به سمتی (اتباع افغان) هدایت می‌شود، اتفاقی که هرگز باعث شکل‌گیری یک راهبرد یا اقدام موثر برای حل تعارضات نخواهد شد.‌

او می‌گوید: حال در نظر بگیریم که با جمعیت قابل ملاحظه‌ای از مهاجران افغان (آمارهایی بین پنج تا هشت میلیون نفر) مواجهیم که عمده آنها در مشاغلی با دستمزد پایین در جامعه مشغول کار هستند و بعضاً برخوردهایی قهری را از سوی بخشی از جامعه ایران تجربه می‌کنند، عمده آنها هیچ‌گونه شانسی برای کسب مشاغلی با سرمایه اجتماعی مناسب در ایران ندارند و این در حالی است که برخی از آنها دارای تحصیلات و تجربه کاری نیز هستند و جامعه ایرانی بعضاً حتی از پذیرش آنها به ‌عنوان یک بازیگر سینما نیز اجتناب می‌کند. در واقع در نظر بگیریم که گروهی از مردم به کشوری مهاجرت کنند، مدام در حال انجام سخت‌ترین و پایین‌ترین مشاغل جامعه به لحاظ دستمزدی باشند و با برخورد قهری نیز مواجه شوند، در طی سال‌ها چه واکنشی نشان خواهند داد؟ چه خشمی در طی سال‌ها در ذهنشان انباشته خواهد شد و نتیجه این خشم چه خواهد بود؟ در چنین شرایطی که دولت عملاً ناتوان از کنترل مرزها و سامان آن است و بخشی از جامعه ایران به برخورد قهری با جامعه افغان حاضر در ایران رسیده است و وجود نفرت و خشم انباشته در طی سالیان از سوی خود افغان‌ها، پیش‌بینی برخوردهایی شدید و خشن در آینده فی‌مابین دو گروه به هیچ وجه دشوار نخواهد بود.

چاره چیست؟

محبی معتقد است؛ در واقع به نظر می‌رسد برای تعدیل این نزاع، در گام نخست باید از درگیر شدن در بازی‌های نژادپرستانه موجود که باعث انحطاط اخلاق در جامعه شده و تبعات جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت، جداً خودداری شود. این بازی‌های ترسناک و دیگری‌ستیزی، می‌تواند جامعه را به سمت رادیکالیزه شدن و عدم پذیرش هر نوع دیگری و متعاقباً نوعی فاشیسم سوق دهد. به علاوه این رویکردها جز بروز بحران‌های بیشتر هیچ‌گونه دستاورد عملی نخواهند داشت. خشم از اتباع و برخورد قهری با آنها باید به سمت مطالبه‌گری و خواست از دولت برای تغییر سیاست‌ها در برابر مهاجران پیش برود. البته دولت نباید در پی اجرای سیاست‌های پوپولیستی و غیرعملی مانند دیوارکشی در مرز شرقی باشد، که اگر چنین ایده‌هایی پاسخگوی وضعیت مهاجران غیرقانونی بود، دولت آمریکا پیشتر می‌توانست با دیوار موجود جلوی مهاجران مکزیکی را بگیرد. در واقع ایده‌هایی این‌چنین از دل جهان باستان سر برآورده و کاربست آنها در دنیای امروز اهدافی جز پوپولیسم ندارد. باید پذیرفت دیواری چندمتری هرگز نخواهد توانست مانعی برای مهاجران افغان که بعضاً سخت‌ترین راه‌ها را برای مهاجرت به ایران انتخاب می‌کنند، باشد! در پدیده مهاجران افغان و حل معضل آنها، به گونه‌ای در ایران بازنمایی می‌شود که تو گویی در هیچ نقطه از جهان این معضل وجود ندارد.

او تاکید می‌کند: دولت ایران باید مانند بسیاری از کشورها مهاجران افغانستانی را نه از مجرای غیرقانونی بلکه از مجرای قانونی و از طریق فرآیندهای جذب مهاجر وارد کند و سعی کند با شفاف کردن تعداد مهاجران، مجراهای ورودی آنها و... بر این امر نظارت کند! مانند عمده کشورهای توسعه‌یافته. افغانستانی‌ها نباید در مشاغلی با حداقل دستمزد در جامعه جذب شوند. اگر آنها به فراخور توان جذب در دانشگاه و مشاغل رسمی‌تر شوند، می‌توان از پیدایش نوعی خشم دوطرفه انباشته تا حد قابل توجهی جلوگیری کرد. اول اینکه، تصویر کلیشه سوژه افغان با یک شغل با حداقل دستمزد زدوده می‌شود و دوم، از خشم افغانستانی‌هایی که به صورت تاریخی به انجام این مشاغل در ایران پرداخته‌اند کاسته می‌شود. این نوشتار در نهایت قصد ندارد که به ارائه سیاهه‌ای از راهبردهای ممکن در مورد موضوع مهاجران بپردازد، بلکه بر لزوم شفاف کردن فرآیند مهاجرت از سوی دولت و شناسایی وضعیت و مسببان آن از سوی جامعه ایران به سبب خطر بالقوه بسط نژادپرستی و برخوردهای خشن تاکید دارد.

معضل مهاجران بدون مدرک اقامت

نصراصفهانی در باب چاره‌جویی ساماندهی اتباع به موضوع مهاجران فاقد مدرک اقامت به عنوان یکی از پیچیده‌ترین مشکلات کشور اشاره می‌کند. او ‌می‌گوید:‌ در واقع سخت‌گیری در اعطای مدارک اقامت به مهاجران سیاست کلی کشور برای جلوگیری از مهاجرت بیشتر بوده است. از سوی دیگر شرایط افغانستان سبب شده سالانه جمعیت زیادی به قصد بقا از این کشور خارج شوند. با بالا رفتن تعداد مهاجران بدون مدرک کشور در مقاطع مختلف طرح‌های سرشماری اجرا شده و طی آن افراد ثبت‌نام کرده و مدارک اقامت گرفته‌اند. در واقع هر چند سال یک‌بار بالا رفتن جمعیت مهاجران بدون مدرک، دولت را ناچار می‌کند طرح‌های ثبت‌نام را اجرا کند. با اجرای طرح سرشماری سال ۱۴۰۱ عملاً بخش زیادی از افغانستانی‌های ساکن ایران مدارک اقامتی موقت دریافت کردند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید