پشت پرده نمایش قدرت چین؛ پکن قواعد بازی را تغییر داد/ «شی» نسخه اعتراضهای داخلی را پیچید
به گزارش اقتصادنیوز، در سال 1999، بمب افکنهای آمریکایی در جریان حمله به بلگراد به طور تصادفی سفارت چین را هدف قرار دادند، انفجاری که در جریانش سه نفر کشته شدند. این حادثه خشم رهبران چین را برانگیخت و پکن از واشنگتن خواست تا عذرخواهی کرده و غرامت بپردازد. رهبران چین برای اثبات جدیت خود، با ایراد سخنرانیهایی ملی گرایانه مردم این کشور را تحریک کردند و آنها را واداشتند تا سفارت آمریکا را محاصره و هدف قرار دهند. مدتهاست رهبران پکن در واکنش به بحرانهای بینالمللی از یک کتاب بازی ساده پیروی میکنند: برانگیختن اعتراضات ضدخارجی برای نشان دادن عزم و فشار به طرف مقابل جهت عقب نشینی.
اما امروز، معادلات تغییر کرده است، شی جین پینگ، رهبر چین، که از استناد به ناسیونالیسم به جزء مواقعی که به نفعش هست، مخالف است، دیگر به دنبال تحریک مردم برای برگزاری اعتراضهای گسترده در واکنش به فعل خارجی نیست. در طول بزرگترین بحران سیاست خارجی چین در دهههای اخیر _یعنی سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در سال 2022_ شی مردم را برای برگزاری اعتراضها تحریک نکرد. این بار شور ملیگرایان با سرکوب آنلاین و از طریق تعطیلی موقت رسانههای اجتماعی اجرایی شد. در عوض، ارتش آزادیبخش خلق (PLA) برای تنبیه تایوان و احیای وضعیت موجود بین تنگهها مانور بی سابقه ای را برگزار کرد.
کتاب بازی تازه «شی»
به نوشته فارین پالسی بی تمایلی چین به حضور مردم در خیابان به یک باره رخ نداد. طی یک دهه پیش، بحرانهای خارجی به واسطه مدیریت «شی» کاهش نیافتهاند، بلکه سرعت گرفتهاند. با این حال، در واکنش بدانها اعتراضات ضدخارجی در خیابانها کم رنگ و در عوض نمایش نیروی نظامی پررنگ شد. دلایل دور شدن شی از چانه زنی اعتراضی چند وجهی است که ریشه در سیاست داخلی دارد. رهبری چین ترجیح میدهد قدرت خود را در داخل و خارج از کشور نشان دهد. این بار چین از کتاب بازی جدیدی پیروی میکند که در مواجهه با بحرانها به جای تکیه بر خشم و اعتراضهای مردمی، از جنگدهها و ناوگانهایش رونمایی میکند.
رهبران چین در سه دهه گذشته در رویارویی با بحرانها و برای چانه زنی به اعتراضات متوسل میشدند. از همین رو نه تنها در بلگراد، بلکه در جریان حادثه برخورد هواپیمای شناسایی نظامینوع "ای پی 3" آمریکا هنگام اجرای عملیات اکتشافی با یکی از جنگدههای چین در سال 2001 بار دیگر پکن، رقیب را به لشکرکشی خیابانی تهدید کرد.در طول دهه 2010، چین و ژاپن بارها و بارها بر سر وضعیت جزایر دیائویو/سنکاکو رویاروی هم قرار گرفتند، به ویژه در سال 2012، زمانی که اعتراض دولت چین به خرید جزایر توسط دولت ژاپن از بخش خصوصی، زمینه ساز برگزاری تظاهرات هزاران نفری در شهرهای چین شد.
جسیکا چن وایس، در جریان مطالعه اعتراضات در چین، بیش از 80 راهپیمایی اعتراضی و سازمان یافته را در ربع قرن قبل از به قدرت رسیدن شی جین پینگ بررسی کرد. به باورش اعتراضات تلاش چین برای افزایش قدرت چانهزنی اش است. به بیانی دیگر همانطور که رهبران دموکراتیک میتوانند به نظرسنجیها به عنوان ملاکی برای توجیه خود استناد کنند، چین نیز میتواند با توسل به خشم مردم در خیابانها خود را محق جلوه داده و طرف مقابل را در موضع ضعف قرار دهد. حریف چین از اثرات ناآرامیکه میتواند به بیثباتی تهدید کننده رژیم تبدیل شود، خواهد ترسید و اینگونه پکن قدرت بیشتری برای مانور خواهد یافت. با این حال، شی جین پینگ در دوران ریاست جمهوری خود چندان به اعتراضات ضد خارجی متوسل نشد. در واقع، او برای سرکوب چنین اعتراضاتی فعالانه تلاش کرده است. در حالی که رهبران پیشین چین اغلب از اعتراضات داخلی به عنوان ابزار چانه زنی استفاده میکردند، شی در استفاده از هیاهوی ملی گرایانه به عنوان گزینه پیش فرض خود تردید داشت. در عوض، شی با نشان دادن قدرت نظامی ارتش این کشور در نمایشی قهری و در عین حال سرکوب جنبشهای ملی گرایانه در داخل، رویکرد متفاوتی را برگزیده است.
اهرم تازه پکن برای چانه زنی
آنجایی که مردم تحت رهبری شی بسیج شدهاند، شاهد تحریمهای سازماندهی شده توسط دولت بودیم که هدفش تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر است. به عنوان مثال شهروندان چینی خشمگین از استقرار سیستم دفاع موشکی THAAD در کره جنوبی در سال 2017 به جای حضور در خیابان، مصرف کنندگان را تشویق کردند تا شرکت بزرگ خرده فروشی Lotte را تحریم کنند؛ گزاره ای که موجب شد این شرکت کره جنوبی از چین خارج شود.
رویکرد جدید را میتوان با تغییرات متعدد در دهه گذشته تبیین کرد. اول، رهبری چین تغییر کرده است. شی به همان اندازه که نسبت به ثبات حکومتش پارانویا دارد، به قدرت کشورش اطمینان دارد. او به عنوان رهبر بی چون و چرای چین، کنترل خود را بر تمام جنبههای جامعه چین تثبیت کرده است و با نابودی رهبری جمعی و کمپینهای ضد فساد که نخبگان مخالف را خنثی کرده و یک شبکه نظارتی عظیم را رهبری میکند، متمرکز است. اما این با چانهزنی از طریق اعتراضها که ذاتاً شامل پذیرش آسیبپذیری سیاسی میشود، سازگار نیست و شی میخواهد بگوید قدرتش محدودیتهایی دارد و میتوان آن را به خطر انداخت. برانگیختن اعتراضات نشان دهنده بی ثباتی جایگاه شی در میان نخبگان یا مردم است و پذیرش آن بسیار خطرناک. شی، با علم به اینکه راه او برای کنترل مطلق با سرنگونی همه رقبا هموار شده، خود را به عنوان حاکم مادام العمر تعیین کرده است. برای چنین رهبری، چشم انداز برکناری به طور مشروع وجودی است.
دوم، رویکرد چین به سیاست خارجی تغییر کرده است. در دهههای گذشته، اعتراضها ابزار مناسبی برای واکنش به بحرانی بود که به چین تحمیل شده، کشوری ضعیفتر که به طرف مقابل پیام میداد که باید رفتارهای ناخواسته را متوقف کند. با این حال، شی جین پینگ از شعار رهبر سابق دنگ شیائو پینگ مبنی بر «سکون و سکوت» دور شده زیرا چین به طور فزاینده ای قدرتمند شده است. اختلافات ارضی قدیمی از بین رفته است و چین تلاش کرده تا کنترل دریای چین جنوبی را گسترش دهد، هند را در مرز مشترک به چالش کشیده، ژاپن را در دریای چین شرقی تحت فشار قرار داده و فشار بی امان بر تایوان اعمال میکند.
بسیاری از این مناقشات به "بحران" تبدیل شدند؛ با این تفاوت که این بار بحرانها توسط چین آغاز شدند و اعتراضات داخلی را در مقایسه با مانورهای نظامیاز طریق هوا و دریا به ابزاری کمتر مؤثر برای اجبار کشورهای ضعیف تر تبدیل کرد. چین نیز به دلیل رشد سریع خود، دیگر اعتراضات را به عنوان سیگنال مفید نمیبیند. چین قبلاً خود را به عنوان یک کشور در حال توسعه که تهدیدی محسوب نمیشد، نشان میداد و اعتراضات در برجسته شدن این تصویر مفید بودند. ایالات متحده دلیلی برای نگرانی در مورد تسلط چین بر آسیا نداشت، بالاخص آن که این کشور حتی نمیتوانست خیابانهای خود را کنترل کند. با این حال، چین امروزی خود را به عنوان یک قدرت واقعی تبلیغ و اعلام میکند که مائوتسه تونگ باعث شد مردم چین بایستند و دنگ آنها را ثروتمند کرد، اما فقط شی بدانها قدرت داد. این چین قوی در مرکز آنچه که شی آن را ظهور شرق و افول غرب مینامد قرار دارد. چنین کشوری است که نمیتواند با خشم در خیابانهایش به زانو درآید.
چرایی تمرکز پکن بر قدرت سخت
جوانانی که بخش عمده ای از معترضان را تشکیل میدهند نیز نسبت به گذشته ابزار ناپایدارتری هستند. از تظاهرات 4 مه 1919 به بعد، دانشجویان دانشگاههای چین از نظر تاریخی منبع قابل اعتمادی از خشم ناسیونالیستی بوده اند که امپریالیستهای ژاپنی یا آمریکایی را هدف قرار میدادند. اما امروز، نسل جوان چین در عصری زندگی میکند که «عصر ناخوشی» نامیده میشود و با طوفانی از مشکلات اقتصادی و سیاسی؛ از رشد کندتر تا فروپاشی بخش املاک و مستغلات و بیکاری گسترده جوانان. از همین رو اعتراضات امروز کارایی خود را به عنوان یک ابزار چانه زنی از دست داده است. موفقیت شی در تمرکز قدرت در داخل به واسطه همین مقوله محقق شده است. بهبود اثربخشی دستگاه سرکوبگر داخلی، هرگونه محدودیت معتبری را که یک کشور خارجی میتوانست باور کند، از بین برده است. دوره تصدی شی با یک انقلاب قابل توجه در فناوری نظارت و سانسور تلاقی کرده که جهان شاهد آن است. در طول 10 سال گذشته، چین بیشترین نظارت را بر جامعه داشته: هشت شهر از 10 شهر تحت نظارت جهان چینی هستند. نیمیاز میلیاردها دوربین مداربسته دنیا در چین است. چتهای گروهی آنلاین و خصوصی به طور مداوم توسط الگوریتمها و عوامل زنده نظارت میشوند.
به این ترتیب، کمپین شی برای متمرکز کردن قدرت و خفه کردن مخالفان، هرگونه اقدام جمعی را که میتوان حتی از راه دور تهدیدکننده رژیم تلقی کرد و همراه با آن، هر چشماندازی را که از اعتراضات میتوان به عنوان ابزاری برای معامله استفاده کرد، حذف کرد.اعتراضات کاغذ سفید 2022، که علیه یک دهه انفعال عمومیتنظیم شد، قدرتمندترین تظاهرات داخلی علیه شی بود. اما ناظران خارجی دیدند که حتی این رویداد تلخ برای شی - ناآرامیهایی که ماحصل بی نتیجه بودن سیاست کووید-19 بود – مهار شد. اگر چنین است، پس نمایشهای کوچکتر، مانند تظاهرات ضد خارجی در خارج از سفارتها، بدون شک میتوانند مدیریت شوند. ناظران میگویند تأکید شی بر نمایشهای نظامی به این معنی است که بحرانهای بینالمللی خطر رویاروییهای بیشتری را به همراه خواهند داشت. تمرینات نظامی، پرتاب موشک و برخوردهای نزدیک در دریا یا هوا، با توجه به نزدیکی که ارتش ایالات متحده و چین در اقیانوس آرام در حال فعالیت هستند، بدون خطر نیستند. اگر هر بحران نظامی یک تاس انداختن باشد، بحرانهای بیشتر به معنای تاس انداختن بیشتر است – با فرصتهای بیشتر برای رخدادی فاجعهبار_.
اما اساساً، بحرانهای نظامیمکرر باعث میشود که هر دو طرف به گزینه نظامیمتوسل شوند. اگر چین بخواهد به ایالات متحده پیام دهد که منافعش در خطر است، ایالات متحده که به خوبی به نمایش زور عادت دارد، ممکن است پاسخ چین را یک گفتگوی بدون هزینه فرض کند. دیدار پلوسی در سال 2022 را در نظر بگیرید. هشدارهای شفاهی مکرر شی به عنوان یک بلوف رد شد و ایالات متحده همچنان مانور داد. از همین رو شی نمایشهای نظامیگسترده ای چون محاصره شبیه سازی شده تایوان، شلیک موشک بالستیک بر فراز جزیره و تهاجمات منظم به خط میانی تنگه تایوان را کلید زد.
در دنیای ایدهآل، سیاستگذاران هر دو طرف خطرات ناشی از کتاب بازی جدید شی را تشخیص میدهند و فعالانه برای محدود کردن بحرانها تلاش میکنند. اما حتی بدون تغییرات رفتاری، سیاستگذاران به خوبی میدانند که مفروضات دهههای گذشته مدیریت بحران دیگر معتبر نیستند. این خود میتواند برای آغاز کردن رایزنیها به طرفین انگیزه دهد، بحث در مورد خطوط قرمز برای جلوگیری از بروز نقطه اشتعال، به اشتراک گذاشتن بینش در مورد نحوه نگرش هر یک از طرفین به مدیریت بحران برای مدیریت اختلافات و توسل به اهرمهایی برای مهار حوادثی که میتواند شرایط را از کنترل خارج کند به کانون گفت و گوها تبدیل شده است.