عربستان پا جا پای عمان گذاشت؛ ناگفتهها از ماموریت هیات سعودی در تهران/ پادشاهی ساز مخالف با آمریکا و اسرائیل کوک کرد؟
به گزارش اقتصادنیوز، سنتری فاندیشن با انتشار گزارشی نوشت، در یک سال و نیم گذشته، تهران و ریاض با میانجیگری چین روابط خود را احیا کردند، در همین راستا گروهی با استناد به جنگ در غزه براین باورند که درگیریها در این جغرافیا هنوز نتوانسته نزدیکی شکننده بین ریاض و تهران را که به یک کانال حیاتی برای رفع تعارض تبدیل شده تحت تاثیر قرار دهد.
با این حال به ادعای این موسسه مطالعاتی، تداوم تنشها در منطقه میتواند این آتشبس ظریف را در معرض فروپاشی قرار دهد. طول، دامنه و شدت وضعیت کنونی فشار زیادی بر پیمانی تحمیل کرده که در ابتدا بهعنوان یک روزنه دیپلماتیک شناخته میشد، نه یک مشارکت مستحکم. اگر جنگهای غزه، لبنان بیش از این تداوم یابد و بازیگران بینالمللی بیشتری را به خود جذب کنند، توافق عربستان و ایران دیگر به عنوان ابزار مؤثری برای کاهش تنش عمل نخواهد کرد.
با این همه گروهی از تحلیلگران باور دیگری دارند و معتقدند که تهران و ریاض به واسطه تشدید تنشها در خاورمیانه به یکدیگر نزدیک شدهاند و توسل هر دو بازیگر به اهرمهای دیپلماتیک یکی از متغیرهایی است که مانع از رویارویی تمام عیار شده است. اقتصادنیوز یادداشت موسسه مطالعاتی سنتری فاندیشن را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان ایران و عربستان؛ از صلح سرد تا اتحاد راهبردی/ فرصت سازی جنگ غزه برای تهران و ریاض؛ چرا پادشاهی وارد بازی آمریکا و اسرائیل نشد؟» منتشر شد و بخش دوم و نهایی در ادامه آمده است.
دستاورد پادشاهی
پادشاهی همچنین بیسروصدا نقش خود را به عنوان یک میانجی منطقهای آزمایش کرده است، موقعیتی که مدتها آرزوی آن را داشت. به طور سنتی، ارتباط بین ایالات متحده و ایران توسط واسطههایی مانند عمان، قطر و سوئیس انجام میشد. با این حال، گزارش شده که در ماه ژانویه، یک هیئت امنیتی سعودی از تهران بازدید کرد و ظاهراً پیامی از ایالات متحده ارائه کرده است. همزمان گفته میشود در جریان دیدار عراقچی و محمد بن سلمان، ولیعهد، در 9 اکتبر، ریاض پیامی از سوی ایالات متحده در اختیار وزیر خارجه ایران قرار داده است که در آن اطمینان داده شده که واشنگتن در هیچ تجاوز احتمالی اسرائیل به تأسیسات ایران دخالت نخواهد کرد. تمهیدات جدید هم به نفع تهران است و هم عربستان.
در این میان سایر بازیگران چون اردن، امارات متحده عربی، و قطر - که همگی میزبان نیروهای آمریکایی هستند- از شرایط حاکم بهرهمند شدهاند، از همین رو قبل از حمله اخیر اسرائیل به ایران به دولت بایدن اطلاع دادند که نمیخواهند زیرساختهای نظامی یا حریم هوایی آنها مورد استفاده قرار گیرد. چنین همصدایی به واسطه توافق ایران و عربستان امکان پذیر شد. این توافق، ارتباطات و مبادلات دیپلماتیک بین کشورهای عربی (که از نزدیک با ریاض همسو هستند) را با ایران عادی کرد - بازدیدهایی که بدون چراغ سبز پادشاهی احتمالاً به این راحتی انجام نمیشد.-
نبرد روایات - در رسانهها و گفتمان مردمی - اولویت ریاض است. پادشاهی همچنان میخواهد با قدرت و نفوذ ایران مقابله کند و همچنین تلاش دارد از انتقادات منطقهای مبنی بر جانبداری از اسرائیل یا ایالات متحده در حالی که جنگ غزه بیداد میکند، اجتناب ورزد. رسانههای همسو با گروههای مقاومت به سرعت نشان دادند که عربستان سعودی در غزه مداخله نمیکند و ریاض درک کرده که ممکن است این موضوع در منطقه به ضررش تفسیر شود. از این رو، استراتژی ریاض این بود که از اسرائیل و ایالات متحده فاصله بگیرد و در عین حال اقدامات اسرائیل را نیز محکوم کند، بدون اینکه مستقیماً در دو میدان مشارکتی جدی داشته باشد.
در این راستا، عربستان سعودی اولین کشور خلیج فارس بود که حمله به ایران در 26 اکتبر را محکوم و با احتیاط از هرگونه اشاره مستقیم به اسرائیل پرهیز کرد. پادشاهی همچنین اعلام کرده که از ائتلاف جدید علیه ایران از طریق توافق عادی سازی با اسرائیل حمایت نخواهد کرد. عربستان سعودی همچنین از ایفای نقش در رهگیری موشکهای شلیک شده تهران به تلآویو در 1 اکتبر خودداری کرد. در ماه آوریل، گمانهزنیهای گستردهای در رسانههای اجتماعی عربی و فارسی وجود داشت مبنی بر اینکه این کشور موشکهای ایرانی را که به مقصد تلآویو شلیک شده بود، رهگیری کرده است. اسرائیل و همچنین نهادهای اطلاعاتی این بازیگر مطالبی را در این باره به اشتراک گذاشتند. ریاض همه این شایعات را تکذیب کرد و تا ماه اکتبر، پادشاهی عمدا حتی از اظهارنظر در مورد این وضعیت خودداری کرد تا از حدس و گمانهای مشابه جلوگیری کند.
اهرم فشار تهران
ساگر، بنیانگذار مرکز تحقیقات خلیج فارس، مدعی است: «هر چیزی که عربستان سعودی را هدف قرار دهد، چیزی است که پادشاهی مایل است از آن اجتناب کند. دولتهای خلیجفارس به طور علنی و خصوصی به ایران تضمین دادهاند که بیطرفی را رعایت خواهند کرد و بخشی از هیچ اقدام نظامی علیه ایران نخواهند بود و به هیچ طرفی اجازه نخواهند داد که از زمین، آب یا حریم هواییشان برای حمله استفاده شود».
وضعیت تنش زدایی بین عربستان و ایران خوب و حتی در حال بهبود به نظر میرسد. با این حال، باید دید که آیا دو کشور میتوانند از شتاب فعلی برای ایجاد توافقی استفاده کنند که پس از پایان جنگ دوام بیاورد یا خیر. در حالی که این پیمان در مهار درگیریهای خلیج فارس مؤثر بود، اما همکاری بین دو طرف بسیار محدود است. کانالهای ارتباطی همچنان باز هستند، اما هیچ هماهنگی فعال یا رسمی در مورد امنیت منطقهای وجود ندارد - چیزی که میتواند به کاهش تنشها در زمان بروز و جلوگیری از محاسبات اشتباه خطرناک کمک کند.-
به گزارش رسانههای ایران، دیپلماتها ملاقات میکنند و عربستان سعودی اخیراً پیشنهاد برگزاری رزمایش دریایی مشترک در دریای سرخ را داده است. اما اینها هنوز گامهای ناچیزی هستند و همکاری ساختاریافته برای پایان درگیریهایی که هم عربستان سعودی و هم ایران درگیرشان هستند، ارائه نشده است. از همین رو فراتر از دستیابی به آتش بس موقت فعلا راهی برای دستیابی به راهحلی بادوامتر دیده نمیشود.
به ادعای گروهی از ناظران روابط عربستان و ایران به دلیل بیاعتمادی عمیق و پارانویا تیره شده بود. توافق میان دو بازیگر ابتدا اساساً با تردید حمایت شد. از همین رو در ابتدا گفته میشد که این توافق فعلی دیپلماتیک جهت جلوگیری از تنشهای تمام عیار است. اما خودداری عربستان از همصدایی با آمریکا و اسرائیل و عدم مجوز به تلآویو برای عبور از حریم آبی و هواییاش نشان داد که دو بازیگر این پتانسیل را دارند تا توافق جدیتری را تعریف کنند.
در شرایطی که اسرائیل با توسل به فعل و انفعالهای تحریک آمیز به دنبال گسترش دامنه تنش است، تعامل تهران با پادشاهیهای خلیج فارس اهرم قدرتمندی است که در اختیار ایران قرار دارد و میتواند با توسل بدان ایالات متحده را ودارد تا اسرائیل را به خاطر اعراب مهار کند. از همین رو گفته میشود که هر چه جنگ غزه بیشتر طول بکشد، فرصتهای بیشتری برای تهران و ریاض ایجاد میشود که نشان دهند دشمن یکدیگر نیستند.
با این همه به ادعای گروهی، آنچه در حال وقوع است در تضاد با سیاست «نگاه به شرق» تهران است که هدف آن تقویت ارتباطات سیاسی، اقتصادی و استراتژیک قویتر با کشورهای نیمکره شرقی است. از یک سو، ایران به دنبال تأکید بر روابط قویتر با همسایگان خود و ارتقای بالقوه همکاریهای اقتصادی و تعریف پروژههای اتصال منطقهای است. از سوی دیگر، تهران همچنان از تهدیدات علیه زیرساختهای خلیج فارس به عنوان ابزار چانه زنی استفاده می کند.
فرشته صادق، تحلیلگر و روزنامهنگار آزاد مستقر در تهران، گفت: «تهران این تهدیدها را روی میز نگه میدارد زیرا احساس میکند نمیتواند به کشورهای حاشیه خلیج فارس که در برابر فشارهای آمریکا آسیبپذیر هستند اعتماد کند. تفکر تهران این است که اگر کشورهای خلیج فارس نمیتوانند به آمریکا «نه» بگویند، اجازه دهید حداقل از مجازت احتمالی ایران بترسند».
استراتژی نفت در برابر نفت
عبدالرحمن الراشد که در روزنامه الشرق الاوسط متعلق به عربستان سعودی مینویسد، این واقعیت را برجسته میکند که پکن روزانه حدود دو میلیون بشکه نفت از عربستان سعودی وارد میکند. هرگونه حمله به زیرساختهای نفتی عربستان، منافع اقتصادی چین را به خطر میاندازد و قیمت جهانی نفت را افزایش میدهد. از آنجایی که پکن ضامن نزدیکی و بازاری کلیدی برای نفت ایران است، این روابط اقتصادی یک بازدارنده قوی در برابر حملات بیشتر ایجاد میکند. با این حال ایران همچنان عربستان سعودی را بهعنوان پایگاه قدرت نظامی آمریکا در منطقه میبیند و تا زمانی که این تصور ادامه داشته باشد، شانس ایجاد روابط نزدیکتر کم خواهد بود. روابط امنیتی دیرینه ریاض و واشنگتن همیشه اولویت خواهد داشت و تهران این را میداند.
در واقع، به گفته یکی از تحلیلگران، ایران به هیچ کشور حاشیه خلیج فارس که پایگاههای نظامی آمریکا را میزبانی میکند، «کاملاً» اعتماد ندارد. از نظر تهران، این کشورها در هر شرایطی ممکن است کنار واشنگتن قرار بگیرند.
این بیاعتمادی به قدری عمیق است که برخی در تهران گمان میکنند که عربستان سعودی بیسروصدا از اقدامات اسرائیل علیه طیف وسیعتری از گروههای محور مقاومت استقبال کرده است، حتی اگر پادشاهی به طور مستقیم در این اقدامات دخالت نداشته باشد. این ظن وجود دارد که اسرائیل در حال تغییر شکل منطقه به روشی است که مدتها خواستار آن بوده اما به تنهایی قادر به انجام آن نبوده است. همزمان گفتمان رسانهای ایران در قبال عربستان سعودی در طول جنگ و بالعکس، نشان دهنده بیاعتمادی عمیق بین دو بازیگر است.
یک منبع اصلی اختلاف برای تهران این است که ریاض چگونه گروههای مقاومت را در رسانههای خود تحلیل میکند. در چنین شرایطی عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل میتواند به اختلافات بین ریاض و تهران دامن بزند. در همین حال، پادشاهی به تلاش خود برای جدا کردن روابطش با جاهطلبیهای نظامی اسرائیل ادامه خواهد داد. ریاض نیز به دلیل سابقه طولانی حمله مقاومت به زیرساختهای نفتی و خطوط کشتیرانیاش، بی اعتمادی مشابهی دارد. تهدیدهای اخیر تهران ممکن است معتبر باشد. اما ساگر، مؤسس مرکز تحقیقات خلیج فارس، خاطرنشان کرد که سعودیها به خوبی از استراتژی «نفت در برابر نفت» تهران آگاه هستند - تاکتیکی دیرینه که به موجب آن، اگر ایران نتواند نفت خود را به دلیل درگیری صادر کند، اهرمهای زیادی برای توقف ارسال نفت دیگر بازیگران دارد.-
در همین راستا پادشاهی از پایگاههای نظامی ایالات متحده در خاک خود به عنوان یک بیمه نامه حیاتی استفاده میکند. ساگر گفت: «آشتی با کشورهای خلیج فارس برای ایران مهم است. "اما ملاحظات استراتژیک اولویت دارند."»
پیمان عربستان و ایران هم امکانات و هم محدودیتهای دیپلماسی را نشان میدهد. در حالی که ایالات متحده امیدوار است که قدرتهای منطقهای بتوانند مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرند - هدفی که هنوز دست نیافتنی است -. در درجه اول، چگونگی تعریف کانالهای مشابه میتواند به روشهای غیرمنتظره و معنی دار در زمان بحران تکامل یابد. اما برای اینکه توافق تهران و ریاض دوام بیاورد، باید با تنشهای ریشهای و بلندمدت روابط عربستان و ایران مقابله کند. بدون پرداختن به این مسائل - یعنی حمایت تهران از متحدان منطقهای و رابطه ریاض با دشمنان ایران - این پیمان برای همیشه شکننده خواهد ماند و تنها با یک اشتباه یا سوء تفاهم در معرض فروپاشی است.
این نزدیکی تاکنون از هرج و مرج کامل منطقه جلوگیری کرده است. با این حال، این توافق هنوز میتواند ازجنگ گستردهتری که به نظر میرسد اسرائیل و ایالات متحده به دنبالش هستند، جلوگیری کند. کشورهای منطقه از زمان شروع جنگ، عملگرایی بسیار بیشتری نسبت به همتایان غربی خود نشان داده اند. اکنون، به جای توافق مبهم و زودگذری که امروز وجود دارد، باید گام های ملموسی برداشته شود تا این عمل گرایی به یک توافق بادوام عربستان و ایران تبدیل شود.