آیا با حذف دلار 4200 تومانی، قیمت دلار افزایش می یابد؟
رانت پنهان| امکان جلوگیری از رشد پایه پولی با اصلاح ارز ترجیحی/ بهره زیاد دهکهای بالا از ارز 4200 تومانی
به گزارش اقتصادنیوز و به نقل از خبرگزاری فارس، مدیریت ارز 4200 تومانی یکی از برنامههای اقتصادی دولت سیزدهم عنوان شده است؛ این سیاست ارزی که از سال 97 اجرایی شد، در وضعیت فعلی با انتقادات زیادی همراه است.
یکی از پژوهشگران اقتصاد ایران درباره بایدها و نبایدهای مدیریت ارز 4200 تومانی میگوید: با فرض این که این سیاست، منجر به ثبات قیمت در کالاهای اساسی شده باشد که نشده و رشد قیمت کالاها نشان میدهد که تقریبا هم گام با تورم کالاهای خوراکی، قیمت این کالاهای اساسی نیز رشد پیدا کرده، اما با فرض این ثبات قیمت، ارز 4200 تومانی باز هم هدف سیاستگذار که کمک به وضعیت معیشتی گروههای پایین درآمدی باشد را محقق نکرده و یک بی عدالتی بزرگ در توزیع را رقم زده است.در ادامه گفتوگو با زهرا کاویانی، پژوهشگر اقتصاد ایران را می خوانید.
به عنوان اولین سوال بفرمایید سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی چه آثار و تبعاتی بر اقتصاد ایران داشته است؟
کاویانی: ارز ۴۲۰۰ تومانی به این معنا است که یک سری کالاهایی که نامشان را کالاهای ضروری و اساسی گذاشته ایم و در سال ۹۷ ، تعداد ۲۷ قلم کالا بودند و کم کم از تعداد اینها کم شد و امروز تقریبا ۵ قلم کالا مانده است، گفته ایم اینها وارداتشان با ارز ۴۲۰۰ تومان باشد. در اولین قدم این یعنی تولیدکننده داخلی این کالاها را در مقابل با تورم داخلی که حدود ۵۰ درصد سالیانه است را در برابر واردکننده ای قرار میدهیم که با قیمت ثابت وارد میکند، بنابراین به تولید داخل در قدم اول ضربه میزنیم. یعنی تولید داخل یک سری کالاهای اساسی را آسیب میزنیم برای این که بخواهم واردات اینها را انجام دهیم.
آسیب دوم این است که وقتی کالاها را با ارز ترجیحی وارد میکنیم، سود سرشاری را نصیب وارد کننده کردهایم؛ از همان ابتدای سال ۹۷ که نرخ ۴۲۰۰ تومان برای این مساله گذاشته شد، ارز در بازار آزار ۶۰۰۰ تومان بود و بالا رفت و به ۸۰۰۰ تومان و ۱۳۰۰۰ تومان و الان طوری شده که ارز نیمایی نزدیک ۲۴۰۰۰ تومان است و ارز بازار آزاد هم نزدیک ۲۸ هزار تومان است. در وضعیت فعلی فاصله ۲۳ هزار تومانی بین ارز ترجیحی و آزاد وجود دارد که یعنی این کالاها وقتی بخواهند وارد شوند با ارز ترجیحی و بخواهند به قیمت آزاد فروخته شوند، سود سرشاری برای واردکننده ایجاد میکند، بنابراین ما انگیزه فساد و رانت را برای عده ای اینجا ایجاد میکنیم.
با این شرایط وظایف سیاستگذار در این حوزه چیست؟
کاویانی: یکی از وظایف سیاست گذار این است که مانع ایجاد رانت برای هرکسی شود. فارغ از این که چه کسی باشد. این مساله می تواند انگیزه رانت و فساد را کاهش دهد. یک سری شواهد و اطلاعات موجود است که هم به لحاظ پرونده هایی که الان در قوه قضاییه برای ارز ۴۲۰۰ تومانی وجود دارد و هم به لحاظ این همه اخباری که این مدت اعلام میشود در مورد تخصیص هایی که انجام گرفته و وارداتی برایش صورت نگرفته یا به لحاظ آماری که داده میشود از میزان وارداتی که صورت گرفته و بیش از نیاز کشور بوده است و به نظر میرسد قاچاق صادراتی انجام میشود. همه اینها به لحاظ رانت و فسادی است که در این سیاست وجود دارد و این هم یک آسیبی است که به اقتصاد کشور ما وارد کرده است.
* ارز 4200 تومانی به نفع ثروتمندان و پرمصرف ها بود
سیاست ارز 4200 تومانی برای کنترل قیمت کالاهای اساسی اجرای شده، آیا به هدف خودش رسید؟
کاویانی: فرض کنید واردات کالاهای اساسی با ارز ۴۲۰۰ تومانی توانسته باشد قیمت این کالاها را ثابت نگه داشته باشد و توانسته باشد هدف سیاست گذار را محقق کرده باشد که قیمت این کالاها ثابت مانده باشد. با فرض این که این سیاست منجر به ثبات قیمت در کالاهای اساسی شده باشد که نشده و رشد قیمت کالاها نشان می دهد که تقریبا هم گام با تورم کالاهای خوراکی، قیمت این کالاهای اساسی نیز رشد پیدا کرده، اما با فرض این ثبات قیمت، این سیاست باز هم هدف سیاستگذار که کمک به وضعیت معیشتی گروه های پایین درآمدی باشد را محقق نکرده و یک بی عدالتی بزرگ در توزیع را رقم زده است.
یعنی وقتی به این کالا یارانه قیمتی داده میشود به این معنا است که این یارانه را میدهیم که قیمت کالاها را کمتر از آن چیزی که باید باشد، نگه داریم؛ پس هر کسی بیشتر مصرف میکند بیشتر از این سوبسید و یارانه برخوردار میشود. به عنوان مثال در مورد یک قلم کالا که گوشت گوسفندی باشد دهک دهم ما در سال ۹۹ حدود ۳۱ برابر دهک اول مصرف کرده است.
پس اگر یارانه به گوشت گوسفند بدهیم دهک دهم ۳۱ برابر بیشتر برخوردار میشود. در مورد سایر کالاها هم همین موضوع وجود دارد؛ اما نه به این شدت، ولی در مورد تمام کالاهایی که نهاده های آنها الان ارز ترجیحی میگیرند مانند مرغ، تخم مرغ و روغن همه اینها دهک های بالایی چندین برابر دهک های پایینی مصرف میکنند، پس از یارانه بیشتری برخوردار میشوند.
* تورم ادامه تخصیص ارز ترجیحی بیشتر از افزایش قیمت حذف این سیاست است
این سیاست برای جلوگیری از افزایش قیمت کالاهای اساسی اجرایی شد؛ پس چرا هم قیمت این کالاها و هم سایر کالاها رشد داشته است؟
کاویانی: یکی دیگر از تبعات این سیاست که خیلی مهم است و میتوانیم بگوییم مهم ترین آسیب این سیاست است، اثر تورمی آن است. اثر تورمی از زمان اجرا در سال ۹۷ تا پایان شهریور ۱۴۰۰ به یک نحو بوده و از شهریور به بعد به نحو دیگری بوده است از زمانی که اجرا شده تا پایان شهریور ۱۴۰۰ به نحوی بوده، چون دولت درآمدهای ارزی خود را به جای این که به قیمت نیما بفروشد، به قیمت ۴۲۰۰ تومانی میفروخته است، هر دلاری که در میآورده را به جای این که به قیمت نیما بفروشد، با قیمت ۴۲۰۰ میفروخته، این موضوع از دو جهت اثر تورمی دارد، از یک جهت این که دولت در این سالها با کسری بودجه بزرگی مواجه بوده و این کسری بودجه از محل پایه پولی تامین شده و موتور رشد تورم ما در سال های گذشته همین مساله بوده است، اگر این ارز را دولت به قیمت نیما میفروخت، حداقل میتوانست بخشی از کسری بودجه خود را جبران کند برای این که جلوی تورم را بگیرد، موضوعی که اتفاقا سفره خانوارهای دهک پایین را کوچکتر کرده، تورم بوده نه افزایش قیمت کالاهای اساسی، تورم یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها نه چند قلم کالا، هرچند آن چند قلم کالا موثر است، ولی آن تورم بیشتر اثر میگذارد.
جنبه دوم این بوده که بانک مرکزی وقتی میخواهد ارز دولت را بفروشد به ازای هر یک دلاری که از ارز دولت میفروشد ۴۲۰۰ تومان در داخل اقتصاد جمع میکند، اگر این را به ارز نیما میفروخت به ازای هر دلاری که میفروخت به قیمت های سال ۱۴۰۰ ، رقم ۲۳ هزار تومان جمع میکرد و اثر انقباضی که داشت بیشتر بود. پس از این دو جنبه هم بانک مرکزی نمیتواند از بازار آنقدر ریال جمع کند و کسری بودجه دولت فقط به واسطه اجرای سیاست ارز ترجیحی هم تورم های بسیار بزرگی به اقتصاد ایران تحمیل کرده است.
ارز ترجیحی بر پایه پولی فشار ایجاد کرد
چرا معتقد هستید شرایط در موضوع ارز 4200 تومانی از شهریور سال 1400 فرق کرده است؟
کاویانی: اما شرایط از شهریور ۱۴۰۰ متفاوت شده است. به این علت که تقریبا از این زمان به بعد آن میزان درآمدهای دولت که قرار بود برای واردات ارز ترجیحی در سال ۱۴۰۰ اختصاص داده شود تخصیص داده شده و تمام شده است، در زمان باقی مانده سال، دولت برای تامین ارز کالاهای اساسی مجبور است ارز را از نیما تهیه کند و به قیمت 4200 به واردکننده بدهد.
شرایط به گونه ای است که دولت باید به ازای هر یک دلار تقریبا ۲۳ هزار تومان به نیما بدهد. اگر قبلا اسم یارانه ای که به کالاهای اساسی داده میشد را یارانه پنهان میگذاشتیم الان دیگر یارانه آشکار است. به صورت ریالی پول میدهید و ارز میخرید و این قطعا اثرات پایه پولی خیلی بزرگ و تورم های بزرگی برای اقتصاد ما خواهد داشت که سفره همه مردم بخصوص دهک های پایین درآمدی را کوچک میکند؛ چون اصابت تورم به دهک های پایین درآمدی بسیار بیشتر از دهک های بالای درآمدی است، دهک های بالای درآمدی حداقل صاحب داراییها هستند و بخشی از دارایی های آنها که ملک و خودرو باشد، حتی کالاهای بادوام، با تورم، قیمت آنها افزایش پیدا میکند؛ اما دهک های پایین درآمدی صاحبان داراییها و کالاهای بادوام نیستند و تنها درآمدشان درآمد حاصل از شغل است و تورم سفره آنها را بیش از گروه های بالای درآمدی کوچک میکند.
اصلاح ارز ترجیحی از رشد بیشتر از پایه پولی جلوگیری میکند
به نظر شما وضعیت فعلی اقتصاد ایران اجازه اصلاح ارز 4200 تومانی را می دهد؟ یا شرایط کشور برای انجام این سیاست مناسب است؟
کاویانی: اصلاح ارز ترجیحی از رشد بیشتر از پایه پولی جلوگیری میکند؛ اما شیوه اجرای این سیاست بسیار مهم است. اگر میگوییم دولت امروز این ارز را اصلاح کند، بهتر از فردا است به این معنا نیست که همین امروز حذف کند و هیچ ملاحظه ای برای شیوه اجرا به کار نگیرد.
قطعا خانوارها نیاز به حمایت دارد. سفره خانوار طی سالیان گذشته مدام کوچکتر شده و به واسطه حذف ارز ترجیحی یک افزایش قیمت در قیمت مرغ، تخم مرغ و بخشی از لبنیات و روغن خواهیم داشت. لازم است از خانوارها حمایت شود. این حمایتی که میگوییم نه به این معنا که دولت به یارانه قبلی اضافه کند و ماهانه قرار باشد مبلغ اضافه ای بپردازد. دولت باید از گروه های مختلف حمایت هایی انجام دهد و مقدار یارانه نقدی را بپردازد تا خانواده ها بتوانند در این افزایش قیمت، فرایند گذار را طی کنند.
این حتما یکی از الزامات اجرای طرح است. اما همانطور که گفتم امروز دولت این کار را انجام دهد بهتر از فردا است، چون هر روز به واسطه هر تخصیص ارزی که صورت میگیرد پایه پولی زیاد میشود و تورم بیشتر می شود و سفره خانوار کوچک تر میشود.
یارانه نقدی بهتر از یارانه کالایی به جامعه هدف اصابت میکند
شما از لزوم اجرای سیاست جایگزین در صورت حذف ارز 4200 تومانی صحبت کردید. این سیاست باید به صورت یارانه نقدی باشد یا کالایی؟
کاویانی: یارانه نقدی، چون ترجیح خانوار نقدی است. کالایی تقریبا سیستمی است که اجرایش بسیار سخت است. یعنی دولت بگوید من چند کیلو کیلومرغ و گوشت میدهم و اصلا توصیه نمیشود. چون دولت را درگیر تهیه و توزیع کالا میکند. مشکل خانوار این نیست که وقتی به فروشگاه میرود قفسه های فروشگاه خالی باشد که دولت بگوید من مرغ را تضمین میکنم. مشکلی که الان خانوار دارد این است که پول کافی برای خرید آن کالاها ندارد و وقتی ما نقدینگی اش را بخواهیم جبران کنیم، خانوار میتواند بخرد و ما الان مشکل قحطی نداریم که دولت بخواهد جیره بندی کند و بگوید به هر کسی ۵۰۰ گرم و یک کیلو از این کالا میدهم. اتفاقا حمایت های کوپنی منجر به قحطی خواهد شد.
مثلا ممکن است من خانوار دهک اولی باشم و میزان مصرف من به صورت سرانه از گوشت مرغ ماهیانه یک کیلو باشد، یک خانوار دهک دهمی که میزان مصرفش به صورت سرانه ۲.۵ کیلو است. دولت که نه میخواهد به اندازه دهک اول و نه دهم حمایت کند و معمولا میخواهد متوسط حمایت کند، میخواهد بگوید به هر فردی ۱.۵ کیلو ماهانه گوشت مرغ میدهم. تقاضای من دهک اولی که تا الان یک کیلو بوده تا سطح ۱.۵ کیلو بالا میرود. در حالی که این الگوی مصرف من نبوده است. نیاز جامعه بوده است. دهک یکی که تقاضایش ۲.۵ کیلو بوده کمتر مصرف نمی کند. یک کیلو از بازار آزاد تهیه میکند و یک کیلو و نیم را یارانه میگیرد. ولی آن خانوار دهک پایینی چون مجبور است این کالا را بگیرد و به او کالایی داده اند، تقاضایش بالا میرود و این میشود که اضافه تقاضا ایجاد میشود و قحطی و کمبود ایجاد میشود و دولت نمیتواند همه تقاضای بازار را پوشش دهد و آن وقت میشود که دوباره کالاها دو قیمتی میشوند و یک سری کالاها میشوند قیمت دولتی و یک سری قیمت آزاد. منی که برایم مازاد تقاضا ایجاد شده، ممکن است دهک نباشم دهک هشت یا 9 باشم ولی الگوی من این نیست که یک کیلو مرغ بخورم و اصلا رژیم سبزیجات دارم ولی بالاخره میخواهم یارانه ام را بگیرم.
این را میگیرم و در بازار آزاد میفروشم و اینطوری میشود که دو قیمتی میشود و رضایت پایین میآید. حمایت نقدی بهترین شیوه ای است که خانوار میتواند خودش این امکان را داشته باشد که تصمیمگیری کند در مورد شیوه ای که این حمایت و یارانه را خرج کند.
حذف ارز ترجیحی تاثیر خاصی بر بازار ارز نخواهد داشت
حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی روی بازار ارز چه اثری خواهد گذاشت؟
کاویانی: نکته این است که فرض کنید تقاضای ما برای کالاهای اساسی ۱۵ میلیارد دلار است. این رقم باید بالاخره تامین شود. چه ارز ترجیحی و چه ارز نیمایی. یعنی برخی این تصور را دارند که دولت اگر ارز ترجیحی را حذف کند این ۱۵ میلیارد دلار را در جیب خودش میگذارد. اینطور نیست. دولت آن ۱۵ میلیارد دلار را به قیمت متفاوتی میدهد. تا دیروز ۱۵ میلیارد دلار را به قیمت ۴۲۰۰ تومان میداد و الان به قیمت نیمایی میدهد. پس اینطوری نیست که دولت اگر ارز را نداد خرج مصارف دیگری میکند. فقط باید در نیما عرضه کند. ولی مساله ای که محتمل خواهد بود این است که ما در حال حاضر فرضمان این است که تقاضای بیش از حد برای کالاهای اساسی وجود دارد و این تقاضا متناسب با وضعیت مصرف جامعه نیست. این اضافه تقاضا به علت قاچاق صادراتی و معکوس و یا رانتی که به وجود آمده ممکن است رخ داده باشد.
اتفاقی که می افتد این است که پس از این که ارز کالاهای اساسی با ارز نیما تخصیص داده شد بخشی از تقاضا کاهش پیدا کند و اتفاقا دست دولت باز می شود تا درآمدهای ارزی اش بیشتر داشته باشد و بتواند بهتر بازار را کنترل کند. یعنی قیمت ارز را بتواند بهتر کنترل کند یعنی در مورد افزایش اثری نخواهد داشت. هر چند به این معنا نیست که اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی برداشته شود نرخ ارز ثابت میماند. همین الان که ارز ۴۲۰۰ از سال ۹۷ داشته ایم ارز بازار آزار ما از ۸ هزار تومان به ۲۸ هزار تومان رسیده است. افزایش ارز در بازار آزاد روند خود را طی میکند؛ ولی ناشی از چنین شوکی نیست. همان روند عادی خود را طی میکند.
دولت با شیب افزایش قیمت ها را کاهش دهد
با اصلاح ارز ترجیحی، قیمتهای کالاهای اساسی چه اتفاقی برایشان میافتد؟
کاویانی: این کالاها قیمتشان افزایش پیدا خواهد کرد. قطعا قیمت مرغ، تخم مرغ و تا حدودی قیمت لبنیات البته کمتر و قیمت روغن همه زیاد میشود. اما این که زیاد میشود آیا به معنای تورم است؟ خیر؛ به معنای تورم نیست. به معنای این است که قیمت چند قلم کالا در سبد مصرفی خانوار زیاد میشود. تورمی که میگوییم سیاست ارز ترجیحی ایجاد میکند، تورم پایه پولی است.
سطح عمومی قیمتها بالا میرود. همه کالاها قیمتشان بالا رفته و تعادل بازار داراییها به هم میخورد، یعنی بالانس تورمی به هم میخورد. یعنی به محض این که مردم نقدینگی در دست داشته باشند به سمت بازار داراییها میرود و بازار طلا و ارز و مسکن همه اینها تحت تاثیر قرار میگیرد. جنسش متفاوت با افزایش قیمتی است که در این کالاها رخ دهد.
وقتی دولت ارز ترجیحی را حذف کند قیمت چند قلم کالا افزایش پیدا میکند بنابراین شاخص قیمت خرده فروشی برای ماه اولی که قرار است قیمتها زیاد شود، رشد پیدا میکند. اما افزایش قیمت ها خیلی تفاوت میکند با آن تورم؛ ضمن این که دولت میتواند کارهایی انجام دهد که شیب این افزایش قیمت کاهش پیدا کند. مثلا حقوق ورودی و سود بازرگانی این نهادهها که وارد میشوند را صفر کند. برای این که شیب افزایش قیمت را بگیرد. البته نیاز به مصوبه مجلس دارد.
برای یک سری کالاهایی که قابلیت انبارپذیری دارند مانند روغن میتواند تا حد خوبی انبار کند و به تدریج به بازار عرضه کند و این شیب را بگیرد و رشد قیمت ناگهان در یک ماه رخ ندهد و با شیب ملایمی افزایش پیدا کند. مثلا برای مرغ وقتی میخواهد نهاده های دامی و ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کند میتواند تا چند ماه حداقل خود گوشت مرغ را وارد کند که جلوی افزایش قیمت را بگیرد. بعد کم کم با شیب ملایمی قیمت افزایش پیدا کند که نه به سفره خانوار در یک ماه شوک وارد شود و هم خانوار بتواند با یارانه نقدی که دریافت میکند مصرف خود را تعدیل کند.