تهدید بنسلمان علیه ایران و سرابِ بمب اتمی
این رسانه عرب زبان ادامه داد: آنچه قطعی به نظر می رسد، تلاش عربستان برای بنای پایگاه هسته ای در داخل یا خارج از این کشور و دستیابی به تکنولوژی پیشرفته هسته ای، تا پیش از خروج ترامپ از کاخ سفید، است. این امر دیدارهای متوالی مسئولان آمریکایی و سعودی، بویژه وزرای انرژی دو کشور را توجیه می کند. اما آنچه جدید به نظر می رسد، طرح مساله ساخت بمب از سوی ولی عهد سعودی است؛ چرا که ساخت بمب توسط سعودیها به معنای از بین رفتن تفاهم بین روزولت و پادشاه سعودی، عبدالعزیز بن سعود، در پایان جنگ جهانی دوم است، که طبق آن، قاعده «حمایت و سیطره آمریکا در مقابل تبعیت سعودی» وضع شد و چندین دهه ادامه داشته است.
در این میان، وظیفه اسرائیل در قلب منظومه سیطره آمریکا، ممانعت از تشکیل یک دولت قدرتمند عربی بعنوان قطب جاذبه اعراب بوده است، علتی که امریکا و اسرائیل را بر آن داشت با طرح جمال عبدالناصر برای تاسیس قدرت مرکز مستقل عربی، مخالفت و مبارزه کنند، علیه عراق جنگی آغاز نموده و برای محاصره ایران تلاش کنند، بویژه پس از خیزش استراتژیک ایران به سمت محور مقاومت.
تحلیلهایی که علت جنگهای آمریکا در منطقه را سیطره بر منابع نفتی می داند، بسیار ساده لوحانه است؛ چرا که در واقع این جنگها با هدف حفظ جایگاه اسرائیل در قلب منظومه سیطره امریکاست، منظومه ای که تسلط بر نفت منطقه را نیز برای ایالات متحده تامین می کند.
به نظر می رسد بمب اتمی بن سلمان تغییرات استراتژیکی را در منطقه ایجاد کرده و می تواند دیوار تحریم آمریکایی علیه اعراب، برای استفاده نظامی از انرژی هسته ای را دچار شکاف کند.
پس از حمله نخست آمریکا به عراق در سال 1992، مستشرق صهیونیستی آمریکایی، برنار لوییس در مقاله مشهور خود در فارین افرز، این حمله را از نشانه های پایان نظام عربی بعنوان یک کلّ دانست که از این پس حول محور مساله فلسطین جمع نخواهد شد. اما تحولات در منطقه از پیش بینی لوییس فراتر رفت و علاوه بر بی توجهی سعودیها و امارات به فلسطین، ایران دشمن اصلی اعراب اعلام شد! خود اسرائیل هم تغییر کرده و از میان دولتهای عربی هم پیمانانی برای خود برگزیده است. این تحولات بزرگ امکان تحقق شکافی در تحریم تجهیزات نظامی هسته ای برای عربستان سعودی و استفاده از قدرت اتمی آن علیه ایران را افزایش داده است.
اما به عقیده ما این تغییرات کافی نیست تا ایالات متحده در معادله حمایت در مقابل تبعیت سعودی تجدید نظر کند؛ چرا که سلاح اتمی برای عربستان می تواند حاشیه امنی را به آن بدهد تا در سایه آن از تحت الحمایگی آمریکا خارج شده و به استقلال برسد. همچنانکه پاکستان در این زمینه نمونه مهمی است؛ پاکستانی ها پس از آنکه به سلاح اتمی دست یافتند، به تدریج از واشنگتن دور شده و به چین نزدیک شدند.
اما مانع سختی که بر سر راه تبدیل بمب رسانه ای بن سلمان به بمب اتمی واقعی قرار دارد، حرکت به سمت انتشار سلاح اتمی در منطقه است؛ آنچه که باعث نگرانی شدید اسرائیل، آمریکا و قوای غربی می شود؛ به معنای دقیقتر، دست یافتن عربستان به بمب اتمی می تواند شراره مسابقه تسلیحاتی اتمی را در منطقه شعله ور کند؛ آن هم بین دولتهایی که همگی در اطراف اسرائیل و در همسایگی آن قرار دارند. این مسابقه در صورت آغاز، موازین قدرتهای بین المللی و منطقه ای را دگرگون کرده و منظومه هیمنه و سیطره غربی و آمریکایی بر خاورمیانه را به سرابی تبدیل می کند، که شبیه به سراب بمب اتمی سعودی است.