مصباح‌یزدی:

نوشتن یک سطر بیانیه گام دوم انقلاب، با نوشتن یک اعلامیه‌ کامل زمان ابتدای انقلاب شاید مساوی باشد/بنده نمی‌توانم تمام حکمت‌های این بیانیه را بیان کنم/وسعت ‌نظر مقام‌معظم رهبری در مقابل مخالفین من را بیشتر از سایر موارد جذب شخصیت ایشان کرد

کدخبر: ۳۱۴۱۹۸
اقتصادنیوز: پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR با محمدتقی مصباح یزدی،عضو سابق مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه در باره بیانیه گام دوم انقلاب مقام‌معظم رهبری، گفتگویی تفصیلی انجام داده است.

به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفت‌وگو به این شرح است:

*بنده یک اعتقادی دارم و احتمال می‌دهم که کسانی حمل بر مبالغه و اغراق و احیاناً‌ تملق بکنند، ولی من هر چه حجت پیش خدا دارم، می‌گویم؛ دیگران هر چه می‌خواهند قضاوت کنند.

*بنده عقیده‌ام این است که صادر کردن این بیانیه در این موقعیت با این ویژگی‌ها، با ظرافت‌هایی که در انتخاب الفاظ و جملات و ترکیبات و تنظیم مباحث به همدیگر و بعضی جاها تصریح به یک مطالبی، بعضی جاها فقط به یک اشاره‌ای گذشتن و ... آن‌قدر حکمت دارد که بنده و امثال بنده نمی‌بینم در خودمان که بتوانیم درست همه‌ حکمت‌های این را بیان کنیم. صدور این بیانیه شاید یکی از سخت‌ترین کارهایی است که بر عهده‌ی رهبر انقلاب در دوران مدیریت‌شان بوده است و به بهترین وجهی که میسّر هست در شرایط عادی برای یک انسانی، این کار را انجام داده‌اند و جا دارد که خیلی بیش از این‌ها درباره‌ی این بیانیه و عناصرش، اهدافش، تعبیراتی که به کار برده‌اند و رهنمودهایی که داده‌اند، کار بشود. ان‌شاءاللّه خداوند بر طول عمر و عزت و اقتدار و تأییدات ایشان بیفزاید و به ما توفیق قدردانی از این نعمت بی‌نظیر را مرحمت کند و خدا ان‌شاءاللّه توفیق انجام وظیفه در مقابل اوامری که به ما تعلق می‌گیرد و باید اطاعت از فرمایش ایشان را بکنیم هم مرحمت کند.
 

*انقلاب یک حرکت سریع است، یک تحولی است که زود انجام می‌گیرد، چطور می‌گویید تازه چهل سال گذشته و این هنوز یک گامش بوده است؟ این مال همین است که شبیهش در ادبیات ما فرق بین معنی مصدری و حاصل مصدری است. فرض کنید که آدم یک صفحه‌ای را برمی‌دارد می‌نویسد، این نوشتن به معنی یک فعل مصدری مثلاً چند دقیقه وقت می‌گیرد، اما حاصل این که نوشتار است، باقی می‌ماند. کسانی به آن مفهوم اولش که به معنی مصدری است نگاه می‌کنند، انتظار دارند که زود تمام شود، ولی کسانی هم کلمه‌ی انقلاب را در معنی آن نتیجه‌ به کار می‌برند. هر دویش هم می‌شود.دوم این که چه کسانی انقلاب کردند؟ این انقلاب برای کیست؟ کسانی که مباشرتاً آن حرکت را انجام می‌دهند، معمولاً افراد معدودی هستند. گاهی می‌گویند «انقلابی» یعنی آن کسانی که این کار انقلاب را در یک مدت کوتاهی به انجام رسانده‌اند. این‌ها که از دنیا رفتند، دیگر انقلابی‌ای وجود ندارد. گاهی انقلابی که گفته می‌شود، یعنی کسانی که این کار و نتایجش را پذیرفتند یا دست کم در مقام تضعیف و تخریبش برنیامدند. این‌جا انقلابی آن مردمی هستند که این ایده و این حرکت و نتایجش را پذیرفتند. این‌جا انقلابی که می‌گوییم، منظور کسانی نیستند که مباشر این حرکت بودند، بلکه منظور کسانی هستند که این نتیجه را پذیرفتند و حفظ کردند.

*می‌گوییم انقلاب اسلامی کشور ایران یا مردم ایران؛ انقلاب اسلامی پیداست که باید با انگیزه‌ی اسلامی با ایده‌های اسلامی و با ارزش‌های اسلامی باشد. مردم ایران که همه مسلمان نیستند؛ یهودی، مسیحی، زرتشتی و ... هم داریم. این که انقلاب اسلامی را به این‌ها نسبت می‌دهیم، به چه معناست؟ این‌جا نسبت به این‌ها که می‌دهیم، معنایش این است که اصالتاً این انقلاب مال مسلمان‌ها و نتایجش هم از افکار و عقاید و ارزش‌های این گروه است که درصدی از جامعه را تشکیل می‌دهند، ولی نتایج و برکاتش شامل حال دیگران هم می‌شود. آن‌ها هم این را می‌پذیرند و در مقابلش مخالفتی انجام نمی‌دهند. بله، اگر در درون این انقلاب کسانی در صدد براندازی برمی‌آیند، انقلاب، انقلابِ آن‌ها نیست؛ چه علناً اظهار کنند که مخالفین انقلابند و چه در باطن، منافقانه رفتار کنند.

* مدیریت این انقلاب در این وقت، از سخت‌ترین مواقف مدیریت انقلاب از زمان پیدایش انقلاب تاکنون است و کسی که می‌خواهد مدیریت کند، باید علاوه بر سایر مسائلی که در مدیریت این انقلاب مؤثر بوده، این‌ها را رعایت کند: که من با چه کسانی مواجه‌ام، چه تغییراتی در این نسل پدید آمده، چه تغییراتی در دنیا به وجود آمده که ارتباط پیدا می‌کند با این‌ها، و چه دشمنی‌هایی در خارج به وجود آمده که دشمنی‌های جدیدی است، چه عواملی امروز برای اِعمال آن دشمنی‌ها پدید آمده که آن روز نبود. اوایل انقلاب ما چیزی به نام رسانه‌‌های مجازی نداشتیم. اگر کسانی می‌خواستند تبلیغات علیه انقلاب کنند، با روزنامه و مقاله و ... بود، اما امروز عواملی در اختیار دارند که می‌توانند بچه‌های ما را در خانه‌های خودشان تحت تأثیر قرار دهند. این آفت‌هایی که امروز ایجاد شده هیچ وقت برای انقلاب نبود و احتیاج به مدیریت خاص نداشت، چون اصلاً موضوعیتی نداشت. امروز با توجه به این شرایط باید این جامعه را مدیریت کرد که از آفات کاسته بشود و از فرصت‌ها بهتر استفاده بشود. اینها اول انقلاب مطرح نبود. البته آن وقت هم ویژگی‌های خاصی برای بنیانگذار انقلاب لازم بود که الان ضرورت ندارد. الحمدللّه عوامل موافق هم فراوان هست. میلیون‌ها انسان طرفدارند و افتخار می‌کنند که عضو این انقلاب هستند. منابع مادی، معنوی، دانشگاه، حوزه، معادن، پیشرفت تکنولوژی، پیشرفت در سلاح‌های خیلی پیشرفته و نوین و ... این‌ها چیزهایی است که الان مطرح است و باید اینها را بشناسیم.

*به هر حال منظور این است که شرایط مدیریت انقلاب در امروز قابل مقایسه با شرایط قبلی نیست. به جهات متعددی مهم‌تر هست و نقش رهبر در پیشبرد و حراست از این انقلاب و هدایت برای آینده‌ی انقلاب در مقطع فعلی بسیار مهم‌تر از دوران اول انقلاب است. این اهمیت مسأله‌ی رهبری است. حالا رهبر در چنین موقعیتی که مشکلات جدیدی به وجود آمده، با وجود نسل‌هایی که امام (ره) را ندیدند، سخنرانی‌های امام را نشنیدند، آن آموزش‌های اول انقلاب، عواملی که موجب ضدیت با دستگاه پهلوی می‌شد، ظلم‌ها و ستم‌های دستگاه پهلوی را ندیدند، آن زندان‌ها و شکنجه‌ها را ندیدند، بفهمد چه کار کند، چه بگوید، با کی بگوید، در چه موقعیتی، با چه لحنی، روی چه عواملی تکیه کند، عواملی را با اشاره بگذرد، تصریح نکند، کار حکیمانه‌ای می‌خواهد که زحمت نوشتن یک سطر این بیانیه با نوشتن یک اعلامیه‌ی کامل زمان ابتدای انقلاب شاید مساوی باشد. این‌که کسانی تحقیقاً گفتند کاری که رهبر انقلاب در تدوین این بیانیه کردند، از فکر خیلی عمیق، سنجیده، حساب‌شده و جامع‌نگر برخوردار هست، تعبیرهای بجایی است و بنده هم باید اعتراف کنم که با همه‌ی آن‌چه گفتم، حقِ اهمیت این بیانیه و ارزشش ادا نمی‌شود.

*این که از یک نظر ایشان پنج مرحله برای حرکت اجتماعی انقلابی قائل شدند و از یک طرف گفته‌اند که این چهل سال یک گام بود و ما گام دیگری در پیش داریم، به نظر بنده این‌ها دو نگاه از دو زاویه است. این‌جور نیست که این دو را باید حتماً بر هم تطبیق کنیم. آن یک نگاهی است از یک زاویه و این یک نگاه از زاویه‌ای دیگر. آن نگاه اول این است که اولاً ما باید هدف از انقلاب اسلامی را بدانیم چیست. این هدف مراتبی دارد و دفعتاً همه‌اش حاصل نمی‌شود. چنان که در طول تاریخِ انبیاء و ائمه (علیهم‌السّلام) همین‌جور بوده است. هیچ وقت نشده که همه‌ی این اهداف یک‌جا تحقق پیدا کند و اصولاً زندگی انسان در این عالم با همه‌ی ساحت‌هایش این حالت تدریجی را دارد.

*یک نگاه مراتب طولی است که اگر بخواهیم به آن هدف نهایی برسیم، چه مراحلی را باید طی کنیم تا از آن‌چه که هستیم، به آن‌جا که می‌خواهیم برسیم. این مراحلِ مختلف طولی است که باید از این مسیر عبور کنیم، پنج مقطع و ایستگاه دارد؛ اول باید این مرحله را طی کنیم، از این که گذشتیم وارد مرحله‌ی دوم، بعد سوم، بعد چهارم و نهایتاً برسیم به تمدن نوین اسلامیِ فراگیر در جهان. این نگاه مربوط به درجات طولی انقلاب و اهداف انقلاب است.یک وقت ما می‌خواهیم انقلاب اسلامی را به عنوان ایدئولوژی اسلامی که مربوط به زندگی اجتماعی انسان است مطرح کنیم، اما یک وقت می‌خواهیم ابعاد این انقلاب را بررسی کنیم. مثل این می‌ماند که ما یک هرمی را، یک منشوری را بگیریم و رویه‌های مختلفش را ببینیم. یک رویه‌اش اقتصاد است، یک رویه‌اش مدیریت است، یک رویه‌اش نظامی است، یک رویه‌اش کشاورزی است، صنعت و علم است و رویه‌های مختلفی... بنابر این انقلاب دارای ابعاد مختلفی است. امروز مثلاً‌ این کار مربوط به این بُعدش است. ترتیب طبیعی بین این‌ها نیست. رویه‌های مختلفی است و از زوایای مختلف نگاه می‌کنیم و بررسی می‌کنیم که الان در چه شرایطی اولویت با کدام است و کدام را باید بیشتر رعایت بکنیم؟ این یک نگاه است.

*با توجه به این که انقلاب یک پدیده‌ی اجتماعی است، در طول تاریخ ممکن است نوسان داشته باشد؛ در یک جهت پیش برود، بعد ممکن است عقب‌گرد و توقف کند، ما باید ببینیم الان در چه شرایط خاصی هستیم. آن‌چه گذشته، همه‌اش پیشرفت بوده یا نه؛ نقایصی هم داشته است؟ آینده‌مان را می‌شود پیش‌بینی کنیم که صددرصد پیشرفت است یا نه، ضعف‌هایی هم دارد؟ در این نگاه مهم‌ترین مطلب این است که از یک طرف فرصت‌ها و امکانات و کیفیت تقویت آنها را بررسی کنیم و از یک طرف آفات را بشناسیم و از پدیدآمدنش جلوگیری کنیم یا آن‌هایی که هست را تضعیف کنیم.

*من خیلی چیزها را از رهبر انقلاب اسلامی استفاده کرده‌ام، ولی اجمالاً آن‌چه در شخصیت ایشان بیشتر من را جذب می‌کند و تحت تأثیر قرار می‌دهد، وسعت ‌نظر ایشان در مقابل مخالفین است. ایشان آن‌جا که مصلحت کشور باشد، با کسانی که صددرصد مخالف هستند، هیچ به رویشان نمی‌آورد و دستی هم به سر و گوششان می‌کشد و... می‌گویند من یک کاری نکنم که به دشمنی‌اش افزوده بشود. این ویژگی که بتوانند با اقشار مختلف رعایت مصلحت اساسی اسلام و نظام را بکنند و منافع شخصی‌شان را در مقابل آن در نظر نگیرند و مؤثر ندانند و بتوانند خودشان را در مقابل احساسات منفی کنترل کنند، من در کمتر کسی دیده‌ام این‌جور باشد.
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید