ترکیه و اسرائیل؛ متحدانی که به پوتین دهنکجی کردند/ چگونه سقوط بشار اسد تزار را خلع سلاح کرد؟

به گزارش اقتصادنیوز، سه سال پس از آغاز "عملیات نظامی ویژه" روسیه در اوکراین، ولادیمیر پوتین با یک انتخاب قریب الوقوع روبروست. در انظار عمومی، او خود را خوش بین نشان میدهد؛ چرا کشورش را از بحران قریب الوقوع نجات داده و با توسل به اهرم نظامی از حاکمیت این کشور دفاع کرده است.
پوتین تاکید دارد که اگر او این کار را نمیکرد، روسیه وجود نداشت. فارن افرز در باب جنگ روسیه با اوکراین و رویکرد پوتین و هزینههایی که رئیس جمهوری روسیه ممکن است بپردازد، یادداشتی را منتشر کرده، اقتصادنیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن با عنوان «رویای بر باد رفته پوتین؛ سقوط بشار اسد و مخالف خوانی آذربایجان کمر تزار را شکست؟» منتشر شده و بخش دوم آن در ادامه آمده است.
متحدانی که رقیب شدند
ترکیه مشکل دیگری برای روسیه ایجاد کرده است. از زمانی که غرب در سال 2022 تحریمهای گستردهای را علیه روسیه اعمال کرد، کرملین برای پردازش تراکنشهای مالی و تامین بسیاری از واردات ضروری برای زندگی روزمره به روابط صمیمانه با آنکارا وابسته است. اما ترکیه دیگر دوستانه رفتار نمیکند و اردوغان خواستار بازگشت کریمه به اوکراین شده و در سوریه از شورشیانی که متحد پوتین، -بشار اسد- را سرنگون کردند و اکنون کشور را کنترل میکنند، حمایت میکند.
حتی زمانی که اردوغان با پوتین همصدا بود، در دمشق از او پیشی گرفت. به گفته یک کارشناس ترک، اکنون وظیفه ترکیه مهار روسیه است، حتی اگر از همکاری عملی با آن سود میبرد. سپس اسرائیل میتواند برای کرملین چالش ساز باشد. پوتین برای سالها مرتباً با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که او را یک همقطار میدانست، ملاقات میکرد. در همان زمان، یهودی ستیزی تاریخی اوکراین و میراث هولوکاست در آن کشور به پوتین اجازه داد تا حداقل تا فوریه 2022، از نظر بسیاری از اسرائیلیها جایگاه عالی اخلاقی را از آن خود کند.
تعداد یهودیان زیادی دیگر در روسیه حضور ندارند و تعداد آنها از زمان شروع جنگ در اوکراین کاهش یافته است و بسیاری از روشنفکران یهودی این سرزمین را ترک کردهاند و بسیاری از کسانی که باقی ماندهاند در صورت نیاز به فرار از کشور، گذرنامه اسرائیلی دریافت کردهاند.
از نظر تاریخی، ناسیونالیسم روسی که احیا میشود، با یهودستیزی همراه است، اگرچه دشمن اصلی امروز، طبق تبلیغات کرملین، یهودیان و صهیونیستها نیستند، بلکه ناتو و بلوک «آنگلوساکسون» هستند که ادعا میشود به آن خدمت میکند. با این وجود، نگرش عمومی در روسیه نسبت به یهودیان و به ویژه نسبت به اسرائیل بدتر شده است.
روسها معمولاً نگران سرنوشت فلسطینیها نیستند، اما در آنچه به نظر میرسد نوعی واکنش انعکاسی است، آنهایی که قویاً از جنگ روسیه در اوکراین حمایت میکنند، تمایل دارند از حماس و حزبالله علیه اسرائیل حمایت کنند. (در یک نظرسنجی مشترک توسط لوادا و شورای شیکاگو در اکتبر 2024، 38 درصد از روسها گفتند که ایالات متحده و کشورهای ناتو عامل اصلی ادامه خونریزی و بیثباتی در خاورمیانه هستند و تقریباً سه برابر این تعداد گفتهاند که اسرائیل مسئولیت درگیریهای جاری را بر عهده داشت.)
حتی ماهوارههای قدیمی روسیه هم برای پوتین دردسرساز شده است. مورد کوچک اما دیدنی آبخازیا، منطقه جدا شده گرجستان را در نظر بگیرید؛ مردمان آبخازیا در ماه نوامبر، در مواجهه با طرحی که به روسیه نفوذ بیشتری بر اقتصاد آنها میداد، به پارلمان هجوم بردند و دولت را سرنگون کردند. تنها کاری که کرملین در پاسخ میتوانست انجام دهد این بود که واردات نارنگی آبخازی را ممنوع کند و به گردشگران روسی توصیه کند از این منطقه دیدن نکنند.
رونقی که از دهان افتاد!
در همین حال، سازمانهای چندجانبهای که روسیه در دو دهه گذشته به راهاندازی آنها کمک کرده، دچار مشکل شدهاند. بریکس، سازمان قدرتهای غیرغربی که روسیه با برزیل، چین و هند در سال 2009 تأسیس کرد، اعضای بیشتری را اضافه کرده است، اما نتوانست نتایج ملموسی را به همراه داشته باشد. مشکل اینجاست که پوتین مدعی ساختن نظم جهانی جایگزین است، اما نظم جهانی -یا وجود دارد یا وجود ندارد- نمیتواند جایگزین باشد و تحققش بدون غرب غیرممکن است.
علاوه بر این، اعضای دیگر بریکس و سایر سازمانهایی که قرار است کشورهای شوروی سابق را در مدار پوتین نگه دارند، منافع چند لایه خودشان را دارند و به همان اندازه مشتاق همکاری با چین، اروپا و ایالات متحده هستند که با کلان شهر امپریالیستی سابق در تعامل هستند. هیچ کشوری به جز خود روسیه به روم سوم سوگند وفاداری نداده، حتی رمی که با موشکهای مافوق صوت جدید مجهز میشود. به طور خلاصه، گسترش امپراتوری خیالی به جای تقویت دولت واپسگرای خودکامه، تضعیف شده است.
پس از ربع قرن قدرت، پوتین به طور فزایندهای از واقعیت دور به نظر میرسد. همانطور که یکی از خودیها اشاره کرده است، او "در فضا" است. به نظر میرسد او بسیاری از اشکالات ساختاری رو به افزایش روسیه را بهعنوان یک دستاورد و نه نشانهای از سلامت اقتصادی میداند.
اقتصاددانان تخمین زدهاند که اکنون 4.8 میلیون کمبود نیروی کار روسیه را درگیر کرده است. در کنار کاهش درازمدت جمعیت در سن کار، صدها هزار «جابهجایی» - افرادی که از سال 2022 روسیه را ترک کردهاند - و کسانی که به سنگر رفتهاند، فضا را خالیتر کرده است.
آمار قابل اعتمادی در مورد میزان خسارات وجود ندارد، اما در دهههای آینده بر جمعیت و بازار کار کشور تأثیر خواهد گذاشت. تنها مدارس روسیه، طبق برخی برآوردها، ممکن است نزدیک به نیم میلیون معلم نداشته باشند. همزمان بخشهای پزشکی و سایر بخشها هم درگیر چالشهای مشابهی هستند.
اقتصاد غیرنظامی در حال تزلزل است. صنعت ساخت و ساز نمونه بارز آن است و به دلیل تقاضای کمتر و هزینههای سرسام آور - قیمت مصالح ساختمانی بین سالهای 2021 تا 2024 64 درصد افزایش یافته است - نرخ شروع به کار مسکن جدید به طور چشمگیری کاهش یافته است. سایر صنایع در حال مبارزه عبارتند از حمل و نقل بار که با کاهش سرعت در شبکه راهآهن تشدید شده است. حمل و نقل جادهای، با افزایش هزینه سوخت و کمبود رانندگان، استخراج مواد معدنی و کشاورزی که افتخار حکومت پوتین بود امروز درگیر چالش است.
در مجموع، صادرات دیگر منبع رشد نیست. مصرف داخلی همچنان ادامه دارد، اما چشمانداز به دلیل افزایش روزافزون قیمتها مبهم است. به طور رسمی، تورم در روسیه در سال 2024 به 9.52 درصد رسید. بدیهی است که برای جلوگیری از تاثیر روانی این مسئله بر جمعیت، دولت نمیخواست رقم سالانه دو رقمی شود. با این حال، قیمت محصولات میوه و سبزیجات 22.1 درصد و کره حتی 36.2 درصد افزایش یافته است. در میان محصولات غیرخوراکی، قیمت خدمات 11.5 درصد افزایش یافت. بنزین 11.1 درصد و داروها، 10.6 درصد. غیرممکن است که بگوییم مردم این اثرات را احساس نمیکنند.