عباس عبدی: اصولگرایان قادر به نمایندگی خودشان نیستند چه برسد به نمایندگی ملت
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، میگویند رفتار مردم ایران در زمان انتخابات قابل پیشبینی نیست؛ هربارکه نظرسنجی ها از پایین بودن مشارکت حکایت کردهاست درست ساعات پایانی رایگیری،مردم رفتار دیگری از خود نشان دادهاند و تقریبا اکثریت آن نظرسنجی ها با آمار روز انتخابات تفاوت زیادی داشته است، رفتاری که براساس آن برخی تحلیلگران و جامعهشناسان سیاسی معتقدند اگر گروه یا جریانی بتواند لحظات آخر اعتماد بخش خاکستری جامعه که طرفدار دو آتشه هیچ جریانی نیستند را جلب کند پیروز میدان خواهد شد.
قشری که حداقل در انتخابات ۲۰ سال گذشته نقشآفرینی زیادی داشته است اما هر چه پیشتر میرویم حجم این قشر خاکستری بیشتر میشود که میتواند نشان از ناامیدی مردم از هر دو جناح تعریف شود. در این میان سوال اینجاست که آیا این قشر خاکستری باردیگر به سبک و سیاق گذشته در لحظههای آخر پای صندوق انتخابات حاضر خواهد شد و اساسا چرا در جامعه ایران در هر دوره انتخابات قشر خاکستری گستردهتر از قبل میشود؟
اینها سوالاتی بود که آن را با عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب درمیان گذاشتیم. او معتقد است قشر خاکستری مربوط به انتخاباتهای رقابتی است نه انتخاباتی که یک جناح از حضور در آن منع شده است. وقتی پای شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» مردم مطرح می شود، عبدی معتقد بود از آنجا که یک جریان در انتخابات کنار گذاشته است اساسا بستری وجود ندارد که مردم بخواهند این شعار را به آزمون بگذارند. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفت وگو است:
*****
آقای عبدی! تحلیل و پیش بینی شما شما از رفتارشناسی رای دهندگان انتخابات مجلس چیست؟ فکر می کنید گرایش ها همچون انتخابات قبل به سمت یکی از دو جریان است یا عبور از جریانات سیاسی را شاهد خواهیم بود؟
من اصلا فکر نمیکنم چیزی به نام انتخابات آن هم به معنای دقیق آن که در عرصه عمومی رقابت باشد، شکل بگیرد. در حقیقت وقتی صحبت از انتخابات میشود این به آن معنا است که باید یک رقابتی شکل بگیرد تا بخشی از جامعه سمت یکی و برخی سوی دیگر صفبندی کنند و نهایتا آنها را نمایندگان خود بدانند و در محافل سیاسی و اجتماعی صحبت کنند و از کاندیداهای خود حمایت کنند؛ با این شرایطی که در حال حاضر مشاهده میشود من بعید میدانم چنین فضایی شکل بگیرد حداقل در شهرهایی که شناخت نسبی به آنها دارم بعید میدانم چنینی فضایی اساسا شکل بگیرد؛ بنابراین وقتی چنین فضایی ایجاد نشود مردم چگونه میتوانند رفتار انتخاباتی از خود نشان دهند؟! به نظرم این اتفاقات برای اولین بار است که در ایران رخ میدهد.
انتخابات و رای دادن یک اتفاق نیست که لحظه آخر شکل بگیرد
گفته می شود مرم در ایران معمولا دقیقه ۹۰ تصمیم به رای دادن می گیرند، اینکه اصلا در انتخابات حضور پیدا کنند یا نکنند یا به چه فرد یا جناحی رای بدهند یا ندهند، فکر می کنید این نگاه همچنان بر انتخابات پیش رو حکمفرما خواهد بود؟ یعنی بازهم باید شاهد شوک های لحظه آخری رای دهندگان باشیم یا ....؟
البته تا به حال نظر سنجیها از دقیقه ۹۰ بودن مردم حکایت نکرده است بلکه همواره رای دهندگان نشان دادهاند آیا میخواهند در انتخابات شرکت کنند یا خیر؛ دلیل آن هم روشن است، انتخابات یک اتفاق نیست که لحظه آخر رخ بدهد بلکه یک جریان مستمری است که مردم نسبت به آن یک حسی دارند. البته این را هم نمیتوان نادیده گرفت که بخشی از مردم روزهای آخر تصمیم میگیرند و این بستگی دارد به اینکه فضای انتخاباتی چگونه شکل بگیرد.
بعید است رقابتی در این دور از انتخابات شکل بگیرد
من فکر میکنم تعداد زیادی از مردم تصمیم خود را درباره انتخابات گرفتهاند و از طریق نظرسنجیها این موضوع را اعلام کردهاند و تعداد زیادی هم که هنوز تصمیم مشخصی درباره مشارکت در انتخابات نگرفتهاند روز اخر بر اساس آنکه اصلا رقابتی وجود داشته باشد یا خیر تصمیم خود را خواهند گرفت؛ بنابراین اینگونه نیست که مردم در لحظه آخر تصمیم بگیرند لذا آنچه میتوان گفت این است که با توجه به شرایط موجود اساسا رقابتی نمی تواند شکل بگیرد که مردم به این فکر کنند که رای بدهند یا خیر؛ حداقل من در شرایط کنونی چنین برداشتی را از این وضعیت ندارم.
از دی ماه ۹۶ شعار عبور از جریان های سیاسی یا همان «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا»، در جریان اعتراضات خیابانی به گوش رسید به نظر شما آیا ظهور و بروز این شعار میتواند از این انتخابات کلید بخورد؟ و این کلید خوردن چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
به نظرم امکان تحقق این شعار وجود ندارد چرا که به شکرانه اقدامات شورای نگهبان یک جریان کاملا از صحنه انتخابات حذف شده است بنابراین اینکه مردم قادر باشند این شعار را به آزمون بگذارند عملا منتفی شده است
نتایجی عجیب تر از آنچه احمدی نژاد انجام داد را تجربه خواهیم کرد
نتیجه این وضعیت می تواند روی کار آمدن مجلسی از ناشناخته ها باشد؟ این ناشناخته ها ضرر هستند یا فایده برای مجلس بعد؟
این برنامهای که به نام انتخابات در حال رقم خوردن است درواقع یک نوع تسویه حساب با نیروهای قبلی است. در چنین شرایطی چندان برای آنها اهمیت ندارد که افراد جدید چه کسانی هستند. با این وجود یک چیز را میتوانم بگویم و آن اینکه اگر سال ۸۴ یک نیروی جدید پا به میدان گذاشت و خیلیها از حضور آن خوشحال شدند و این مسئله را در زمره موفقیتهای خود میدانستند در سال ۹۲ وقتی عرصه را ترک میکرد تبعات آن را دیدند و نتایج ۸ سال حضور این نیروی جدید اعم از انتخابات ۸۸ و مسائل دیگر را به وضوح مشاهده کردند. من فکر میکنم چنین مجلسی اگر شکل بگیرد یعنی نیروهایی که تصمیم دارند اکثریت مجلس را تشکیل بدهد وارد مجلس بشوند دیگر نیاز به چهار سال نیست تا بفهمند چنین مجلسی چه نتایجی را به بار خواهد آورد بلکه در یک مدت بسیار کوتاهی نتایج عجیبتر از آنچه محموداحمدینژاد به بار آورد را تجربه خواهند کرد.
عرصه ای برای بروز و ظهور آرای خاکستری در انتخابات اسفند وجود ندارد
چه پیش بینی از رفتار آرای خاکستری در این دوره انتخابات دارید فکر میکنید ارای خاکستری به سمت جریانات سیاسی چه چپ یا راست سوق پیدا کنند یا به سمت سکوت بروند؟ احتمال این وجود دارد که به نشانه اعتراض به سمت نیروی جدید بروند؟
آرای خاکستری مربوط به یک نظام انتخاباتی است که دو یا سه قطب داشته باشد و عدهای در این میان حیران مانده باشند که باید به کدام طیف رای بدهند این درحالی است که در برنامه اسفند ماه اساسا ما چیزی به این نام نداریم که بخواهیم بگوییم آرای خاکستری شکل خواهد گرفت. در حقیقت تنها یک عده از یک جناح معرفی میشوند و افرادی هم به آنها رای میدهند در چنین شرایطی دیگر عرصهای برای ظهور و بروز آرای خاکستری وجود ندارد و اساسا کسی در موقعیت خاکستری قرار نمیگیرد.
قشر خاکستری امروز اصالت پیدا کرده چون....
آقای عبدی برخی تحلیلگران معتقدند طیف رای دهندگان خاکستری هر دوره انتخابات بیشتر می شود، این گسترده تر شدن خطر محسوب نمی شود؟
علت اصلی این اتفاقی که درانتخابات گذشته رخ میداد این بود که هرچقدر نیروهای دو طیف ازحیث تائید صلاحیت یا به لحاظ نفوذ در جامعه محدودتر میشدند ولی مردم به عللی این گرایش را داشتند که نامزدهای یکی از این دو طیف را انتخاب کنند و این مردم همان بخش خاکستری بودند که تعلق خاطری به این دو جناح نداشتند اما ترجیح میدادند که در انتخابات شرکت کنند به همین دلیل با کوچک شدن دو سر طیف این قشر همچنان بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه امروز این قشر خاکستری یک اصالتی برای خود پیدا کرده است به گونهای که حاضر نیست به انتخاب آن دو قطب تن دهد. مضاف برآنکه در حال حاضر اتفاق دیگری هم رخ داده و آن اینکه یکی از دو قطب هم عملا حذف شده است و دیگر موضوعی به نام قشر خاکستری میان دو طیف وجود ندارد بنابراین چه طیفی که از بین رفته است و چه نیروهایی که بالقوه خاکستری بودند تکلیف خودشان را برای انتخابات روشن کردهاند.
وظیفه احزاب و جریانات سیاسی از یک سو و کلیت نظام برای کمتر کردن این طیف خاکستری چیست؟
اصولا سیاست رسمی، خواهان وجود قشر خاکستری است و افراد بدون انتساب سیاسی را میپسندد و لذا دلیلی ندارد که از حجم این قشر بکاهد. با این شرایط به نظرم انتخابات به معنای امکان انتخاب افراد مطلوب بلاموضوع شده است بنابراین تصمیم خود را گرفتهاند.
اصولگرایان قادر به نمایندگی خودشان هم نیستند چه برسد به نمایندگی یک ملت
فکر می کنید اصولگرایان با لیست جوان و متخصص که مدعی آن هستند یا اصلاح طلبان با ایده هایی که درباره آزادی بیان و حقوق بشر و ...دارند در این انتخابات قادر به وارد کردن آرای خاکستری به رای دادن باشند؟
من شناختی نسبت به لیست اصولگرایان ندارم با این وجود موضوع افراد متخصص را متوجه نمیشوم؛ اساسا جای افراد متخصص دردولت است. مجلس جای افرادی است که بتوانند ملت را نمایندگی کنند، نیروی متخصص کاری به نمایندگی ندارد. به نظرم اصولگرایان باقیمانده حتی قادر به نمایندگی خودشان هم نیستند چه برسد به نمایندگی یک ملت؛ اصلاحطلبان هم که حضوری در انتخابات ندارند لذا شعارهایشان، هم بیفایده و هم بیمعنا است؛ بنابراین کسی میتواند شعار آزادی بیان و حقوق بشر سر بدهد که بتواند بخش قابل توجهی از خود را نمایندگی کند، اینها وقتی نمیتوانند خودشان را نمایندگی کنند چطور تعداد اندکی از آنها میتوانند چنین شعارهای به قول معروف قلمبه و سلمبهای را سر بدهد؟